دانلود انواع فایل

مقاله تحقیق پروژه دانش آموزی و دانشجویی

دانلود انواع فایل

مقاله تحقیق پروژه دانش آموزی و دانشجویی

جلد سوم دیوان زمانی

جلد سوم دیوان زمانی

حمد بی حد مر خدائی را که او یکتا بود

برتمام انبیاء او محمد ختم شد

بر علی ابن عم او هم بدختش فاطمه

برهمین پنج تن قسم یارب که بردم نامشان

برعلی ابن الحسین هم باقر آن شه قسم

برشهی هفت سال مأوا داشت در زندان غم

بر رضا فرزند دلبند امام هفتمین

برتقی فرزند سلطان خراسان ای خدا

برامام دهمین ای کردگار بی معین

برشه صاحب زمان آن یادگاری از حسن

بارالاها بر تمام انبیا هانت قسم

ظلم را کم ظالمان را ریشه کن از بیخ کن

گشته در بازارها پول ربا آخر زیاد

قلبها خردن ابر پول ربا باشد ولی

ای سیه رو توکه قلبت خوردن پول رباست

چون قیامت آید ازتودان شکم گردد بزرگ

تاتوراعمراست(زمانی)ازخدادرخواست کن

از طفیلش عالم هستی همه برپا بود آخرین ختم رسولان اندر این دنیا بود برحسن هم بر حسین سبطین برآنها بود بخش جرم ما گنه بی حد اگر برما بود هم به جعفر ششمین آن پیشوای ما بود دست سندی لعین آن حضرت موسی بود کشته از زهر ستم در طوس آن آقا بود آن شهید از زهرام الفضل بی پروا بود هم به فرزندش حسن یازده امام برما بود قائم آل نبی آن حجت یکتا بود بر تمام مؤمنین هر کس به هر مأوا بود ظالم بی رحم در هرجای دنیا این بود چهل بصد لیکن اضافه این به بعضی ها بود راه شرع ظاهری در جامعه برپا بود مکرسازی مکر حق از مکر تو بالا بود آنچنان روی زمین در زیر دست و پا بود تا که از راه حلال روزی تو را پیدا بود نبتینبتینبتسینبتنسمیتبنسیمتبنسیمتبمستبنیبیمن از تو باقی ماند اما زیرخاک او اندراست نخوت و کبر و تکبر تا بکی اندر سر است حمدبیسبتینسبتیسنمبتنیسمتبنمیستبنمیتبمیم حمد بی حد مر خدائی را که او یکتا بود برتمام انبیاء او محمد ختم شد بر علی ابن عم او هم بدختش فاطمه برهمین پنج تن قسم یارب که بردم نامشان برعلی ابن الحسین هم باقر آن شه قسم برشهی هفت سال مأوا داشت در زندان غم بر رضا فرزند دلبند امام هفتمین برتقی فرزند سلطان خراسان ای خدا برامام دهمین ای کردگار بی معین برشه صاحب زمان آن یادگاری از حسن بارالاها بر تمام انبیا هانت قسم ظلم را کم ظالمان را ریشه کن از بیخ کن گشته در بازارها پول ربا آخر زیاد قلبها خردن ابر پول ربا باشد ولی ای سیه رو توکه قلبت خوردن پول رباست چون قیامت آید ازتودان شکم گردد بزرگ تاتوراعمراست(زمانی)ازخدادرخواست کن بیبیبتینمبتیسنمبتینبسیتبیسنبتینبکتیسکبتبینبت نام نیکو ماندش بهتر از آن گنج زر است مست دنیا تا بکی دل بسته بر لذّات او چون که دست دیگر ازدست تودربالاتر است دان زدستت سختتر دستی تورا روی سر است نیت و قلب تو آگه دان خدای داور است هرکه کرد این کارهاکی امت پیغمبر است باچنین اعمال بی جائی که ازتوصادر است گرچه قارون جمع براودرهم سیم وزراست زادتوشه روسفید بی شک بروزمحشر است ساعتی فکر ای (زمانی)ازعبادت بهتر است یسنمبتسینمبتیسنمبتیسنمبتیسمنبتیسمنبتمت دم بدم لعنت کند بر قاتلانت یا حسین پای بوس آیند اندر آستانت یا حسین بررخ اکبر سلام آن نوجوانت یا حسین هم بر اصغرکودک شیرین زبانت یا حسین پای بوس آید ترا با دوستانت یا حسین سنیتبسنیبتنیسمتبنیتبینسبتنسمتبینبتینتبیمبتنت زبهرش داشت زهراروزوشب چشمان ازخون تر نبودی روزوشبها جز فغان و ناله اش کاری دگربین گردش چرخ فلک ازاوچه شد ظاهر علی خانه نشین اف باد برتو روزگار دون نمودندی براین کاش اکتفا آن امت گمراه نمی کردی عذارماه او ایکاش او نیلی دست توچون شد بلند بر فرق مظلومان مزن میزنی امروز اندر فرق افتاده تو دست برربا پولت دهی تو شرع آن سازی درست قصد تو باشد که گیری چهل صدم پول ربا وای برتو وای برتو می کنی با خود ستم مال دنیا را نبرد همره کسی جز یک کفن هرکه پیش از خود فرستادی برای آخرت پس عزیزم یک دمی بنشین بحالت فکر کن یبسنمبتیسنمبتیسنمبتیسنمبتنیسمبتینمتبنت هرکه یاد آرد زتو و زداستانت یا حسین برتمام شیعیان این آرزو اندر دل است یاحسین برتوسلام ای کشته در جنب فرات برعلمدارت دگر بر قاسم نوکدخدا بردل این باشد (زمانیرا) امید ای شاهدین نتبیکستنبنمیتبنیستبنیستبنمیستبنیستبنمتینتنت چه چشم خویش بربست از جهان پیغمبر اطهر هنوز از مرگ بابش بود اندر گریه و زاری نظر کن بر جفای روزگار و ظلم او آخر پس از مرگ نبی ازظلم جور آن بداندیشان فدک شد غصب که اومیبود ازدخت رسول الله نمیزد کاش آن بی دین به روی فاطمه سیلی (زمانی) آتش سوزان بدر زد آن سگ مرتد بسینبتسینمبتیسنمبتسینمبتیسنمبتیسنمبتیسی بدرب خانة زهرا که دود آن بکیوان شد زضرب پای آن بیدین زجا برکنده شد آن در بخاک افتاد وپهلویش شکست ای آه و واویلا که پهلویم شکست وروی خاک تیره افتادم مکان بین در و دیوار شد بردخت پیغمبر زدش با تازیانه چند او را پهلو و بازو نشان این دگر یک تازیانه آشکار آمد نمود آن تازیانه نیلگون پهلوی دختر را بدادندی عبور آنها گروه شامی و کوفه بیافکندند دوان در قتلگه با دیدة خونبار سر نعش برادر رفت زینب با فغان و داد بدستش تازیانه شمر آمد آن سک مردود نمودی نیلگون پهلوی آن بی بی چنان مرکب سخن کوته (زمانی) قلبهاراخون پرآذرکرد ینمسبتسینمبتیسمنبتینمبتیبنمتسمنبتسینبمتسین روبر پسرعمش علی بنمود وگفت این فاطمه باتو مرا یکدم به نزد بستر زهرا نشین یابن عما ده گوش تو بر گفته های فاطمه ازظلم خود آخرفلک این رشتة عمرم برید زسیلی صورتش نیلی بشد ای آه ازآن ساعت بنیبنسیبیسنبتینمبتینبتیسنبتیسمنبتیمسنبتیمنتبنی امان وآه ازآن دم آتش سوزان فروزان شد چه درشد سوخته باپا لگد زد آن جفاگستر فتاد آن در زجا ای آه آمد پهلوی زهرا صدازدفاطمه گفتا علی جان رس به فریادم زجور این ستمکار بدور از خالق داور فتادی فاطمه برخاک چون ازظلم آن بدخو در این جا تازیانه بر تن زهرای زار آمد کبود این تازیانه کرد گر پهلوی مادر را در آن وقتی اسیران نبی از قتلگه جمله زاشتر خویشتن را آن زنان و کودکان زار روان هریک بسمت کشته ای با ناله وفریاد بغل بگرفت جسم بی سر پاک حسین خود بزد با تازیانه آن لعین بر پهلوی زینب جدا با تازیانه زینب از نعش برادر کرد ینسکبتنیتبمیتبنیبتینمستبسنمبتسنیبتسینمبتنیت چون شد از این دار فنا پایان عمر فاطمه گفتا پسرعم جان بیا باشد وداع آخرین گویم وصیتهای خود برتو من زار غمین بر نونهال عمر من باد خزان از کین وزید اندر جوانی خاک شد منزل برای فاطمه برسوی عقباره نما میدان پسر عما علی این گونه از روز ازل شد سرنوشت فاطمه اظهار می سازم برت ده گوش برگفتار من در شب زبهر دفن برداری تو نعش فاطمه خاموش اندر شب یتیمان را تو از گریه نما دشمن نگردد باخبر آخر زمرگ فاطمه از بعد مرگ فاطمه تو ای شهنشاه نکو چون فاطمه بر کودکان خردسال فاطمه نعش مراچون خواستی بدهی توغسل ای حق پرست با پیرهن ده غسل این جسم کبود فاطمه آور برم اسماء تو آن قسمت کافور را بابایم از آن قسمتی دادی برای فاطمه باگریه داد از مهر دست دختر ختمی مأب چون ساعتی بگذشت و تو بیدار بنما فاطمه جان داده ام ازتن مرابیرون شده روح وروان برگو علی راشد برون زین دار فانی فاطمه صدیقة روز جزا آن لحظه اندر خواب شد یکدم چه بگذشت شدبرون روح وروان فاطمه کردی صدا هرچند اورا نی جواب ازاو شنید تابلک گردد باز از هم دیدگان فاطمه زین دار فانی می روم ازجور وظلم آن پلید من می شوم ازتو جدا میدان پسرعما علی در نزد باب باوفا میدان پسرعما علی پایان عمر من بود با تو همی دارم سخن چون چشم خودبربستم ازاین دارپررنج ومحن باشد وصیت دیگرم برتو پسرعم جان مرا مگذارشان نالند این اطفال زار بینوا دیگر پسرعما سخن اظهار بنمایم بتو گیری امامه جای من چون مهربان میباشداو حرف دگر برتومرا ای ابن عم اینگونه است بیرون نیاری تو مرا این جامه ای اندرتنست بعد وصایا با علی کردی خطاب اسماء را آورد جبرئیل از بهشت از بهر بابم مصطفی آورد آن کافور را اسماء با چشم پرآب گفتابراسماءآنزمان من میروم یکدم بخواب کردی صداگرنامدی ازمن جواب اسماءدان روکن پسرعمم خبرازمرگ من توآن زمان دخت نبی ای آه آه آن لحظه اندرخواب شد آن همسرشیرخداآن لحظه اندر خواب شد پس بر سر بالین او اسماء در آندم رسید اورا صدامی زد همی اسماءبودش این امید دیدآنکه زهرارا زتن روح وروان بیرون شده زد دست خود اسماءبسر وانگه زداغ فاطمه درفصل هیجده سالگی ازاین جهان کج مدار نوحه سرائی روزوشب کن از برای فاطمه نسیمبتسینمبتنسیمبتسنیمتبسنمیتبسمنیبتنتنت گفتا پسرعم جان علی اندر بر زهرا بیا برتو مراست آخر وداع نزدم پسرعما بیا گویم وصیت های خود توگوش گفتارم نما چون که مرا آخر رسیده عمر زین دار فنا دیدار آخر هست بنما تو حلالم از وفا راضی ززهرا شو پسرعم جان تو ازبهر خدا گردند بی مادر زجور روزگار پرجفا آگه نگردند اهل کین از مرگ زهرا حالیا ده غسل بنمایم کفن از مهر تو دفنم نما با پیرهن ده غسل تو این جسم افکار مرا درحق من کردندظلم آخر (زمانی) بس نما بنیتبنتیسبنمسیتبنمسیتبنسمیبتیسنمبتسمنبت بی خبر از آن ستمکاران مردود دنی نعش من را غسل ده تو در دل شب دفن کن پانگهدار یک زمان تو یاعلی برقبر من در بر آن کودکان زار دل بریان برو بگشود روی فاطمه بیند که حالش چون شده ازاین جهان اورا مکان بر روضة رضوان شده اندر جوانی شد برون زهرای زار داغ را درماتم اورا ای(زمانی)خون توازچشمان به بار بینتبنیبتسینمبتسینمبتینسمتبینسبتمنیتنتبنتنیبی چون شدزمان رحلت دخت نبی المصطفی پایان عمر فاطمه شد زین جهان پرستم اندر بر زهرا بیا بنشین زمانی یا علی برتو وصیتهای خود گویم یکایک یابن عم عمرم تمامست و مرا با تو بود آخر وداع گردیده ای ازمن تو رنج بنما حلالم ازکرم دیگر سفارش برتو من زین نونهالانم کنم بنمای از گریه خموش شاها صغیران حزین نعش مرا بردار بهر غسل اندر نیم شب دروقت غسلم پیرهن ازجسم من بیرون میار راضی نیم آیند بر تشییع نعشم آن گروه بتنیستبینمتبینسمبتیبیسمبسینیتبینبسبنمتسبم گفت زهرا نعش من بردار در شب یا علی نیستم راضی زبهر دفنم آیند آن خسان چون سپردی تو بخاکم ای شهنشاه زمن بعد از آن سوی خانه ای شه شاهان برو از وفا دست محبت برکش آنانرا برو درگذر جرم (زمانی) زحمت او کن قبول بیسبیسبتیبایسبلیسبیستنبذیتسنبذیستنذبتیسن نعشم پسرعم تو بشب ده غسل درخاکم نما وانگه پرستاری کن از مهرووفا بر طفلها کن اختیار زن دگر ای پادشاه لافتی او مهربان چون من بود البته بر این طفلها بوداین چه ظلمی ازشماگریان شدی زان دیده ها زان دجله گردد دجلة دیگر یقین من به پا در زمزمه روز وشبان اندر چمن دارد نوا وز جغد ویرانه نشین آید مدام از او صدا اف برتو ای چرخ فلک ای روزگار پرجفا خواهی سعادت تو اگر در عرصة روز جزا یبنمیتبنسیمتبینبتنیستبنیمستبنمیستبینمستب چه ها گویم که روزفاطمه چون شام تارآمد وزان بین درودیوار گردیدش ورا مأوا زدی برفاطمه چندی که ازدل برکشیدی داد برس دادم علی من را بکشت این بدترازنمرود زمسمار ستم نیلی همه اعضای من گشته پسرعما خلاصم کن زچنگ ظلم او آخر وزان ظلمی بجان فاطمه آمد از آن مرتد کودکانم را پرستاری نما از مهر تو بارالاها خالقا برحق زهرای بتول نسمبتکسینبتسینبمستیبسنمیبتسیبتیسنمبتین گفتا بوقت جان سپردن دخت پاک مصطفی نعشم چه بسپردی بخاک برگشتی اندرخانه تو چندی زمرگ فاطمه چون ای پسرعماگذشت آور امامه جای من ای ابن عم اندر نکاح اف بروفایت روزگاردادازجفایت ای فلک ماهی بقعردجله نالد خون بریزدجای اشک بلبل به باغ وبوستان زین غم کشد فریادوداد اندر خرابه داد و بیداد فغان آید بگوش اندرجوانی رفت رفت زهرای مضطرزیرخاک آخر (زمانی) در عزای فاطمه تو اشک ریز بیانتسبکیسنبتیسنمبتیسنمبتیسکبنیسمبتیسنمب لگد بر در چه از آن بی حیای نابکار آمد زجا برکنده شد در آمد اندر پهلوی زهرا به مسمار ستم آن بی حیای شوم بی بنیاد به آواز ضعیف آن بی نوا از سوزدل فرمود برس فریاد من تاب و توانم از کفم رفته برون شد ازتنم جان ازجفای ظلم این فاجر فغان ای آه چون گویم که یارای زبان نبود از این دنیای پرمحنت برفتی جانب عقبا بهار عمر زهرا شد خزان ازدست آن بیدین سوی فردوس اعلا زین جهان پرمشقت رفت دگربخشا (زمانی) را گناهش گربود افزون ولی چشم شفاعت درجزا ازمصطفی داریم لنبیلتینبلتبینملتبیلنیبملتبیلنمیبتلمنیتبلبینمتلب شکست ازضرب درپهلویم این بدترزشدادم ازاین جوروستم ها برمن ای شاه عرب آمد سیه اعضایم ازمسماراین بیدین ملعون رفت شدم بیجان زدست ظلم این دورازحق ظلمن مکانم ازجفایش بین این دیوار و در باشد اگرشرحش دهم زین بیش یقینم خشک وترسوزد برفتی خرمن عمرش وزان ظلم و ستم برباد وسیله شد بمرگ فاطمه آن مرتد ابتر ولی یاد آمدم از کربلا و شاه مظلومان بگودال بلا افتاده بود از کین بروی خاک چه برگویم که ازآن بی حیاآندم چه شد ظاهر شکستی او بچکمه سینة آن پادشاه دین سه روزوشب حسین اوبروی خاک افکندند میان آفتاب گرم آن شاه زمن بودی براو گرد و غبار مرکبان کفر بنشسته به هیجده سالگی کردی وداع این دارفانی را زآفات جهان و دیگر از باد سموم کین بنزد باب خود پیغمبر اطهر بجنت رفت الهی حق زهرا بگذر از جرم گنه کاران الهی خالقا ما روسیاهیم و گنهکاریم نبیتبنمیستبنیسمبتیسنمبکتیسنبتکیسنمبتینمت فتادم برزمین آخر علی جان رس بفریادم بفریادم پسرعما برس جانم بلب آمد نباشد طاقتم دیگر زدل صبروتوانم رفت نشینی تا بکی در جای خود ای ابن عم من مرا همچون اجل این روسیه بالای سر باشد چه گوید ذاکر دل خون که قلب وهم جگرسوزد همی گویم بروی بستر تب فاطمه افتاد بشدشش ماهه طفلش سقط ازآن صدیقه اطهر بفصل نوجوانی قاتل زهرا شد آن ملعون بظهر روز عاشورا حسین با پیکر صدچاک زبهر کشتنش آمد بسر شمر لعین آخر اگر پهلوی زهرا را زدر بشکست این بیدین تن زهرای مرضیه اگر غسل و کفن کردند سه روزوشب حسین روی زمین عریان بدن بودی تنش برآفتاب گرم سوزان بود افتاده


خرید فایل



لینک منبع :جلد سوم دیوان زمانی

جلد سوم دیوان زمانی nikando.nedablog.ir/post/863‎Cached5 نوامبر 2016 ... جلد سوم دیوان زمانی · جلد-سوم-دیوان-زمانی دانلود جلد سوم دیوان زمانی، در قالب word و در 137 صفحه، قابل ویرایش. دانلود فایل. [ بازدید : 3 ] [ امتیاز : N ] ... دریافت فایل جلد سوم دیوان زمانی – پرداخت و دانلود آنی – فرا مقاله www.faramgalei.ir/download12826.html‎Cached24 نوامبر 2016 ... سلام.به وبسایت ما خوش آمدید. هموطن گرامی سلام.به صفحه ی دانلود _جلد سوم دیوان زمانی_خوش امدید.امیدوارم بهره کافی را از جلد سوم دیوان زمانی ببرید. جلد سوم دیوان زمانی - پیشرو دانلود pishrodl.site/post.php?id=2509‎Cachedسلام.به وبسایت ما خوش آمدید. با سلام،محصول دانلودی +{{جلد سوم دیوان زمانی}}+آماده ارائه به جویندگان عزیز میباشد.با کلیک روی دکمه ادامه مطلب به صفحه توضیحات کامل ... دانلود جلد سوم دیوان زمانی 53919.paperfa.ir/post1.php‎Cachedجلد-سوم-دیوان-زمانی در این فایل جلد سوم دیوان زمانی به صورت کامل مورد بررسی و پژوهش قرار گرفته است که به همراه چکیده، فهرست مطالب، متن اصلی و منابع تحقیق با ... [PDF] PDF: جلد سوم دیوان زمانی linkedarticles.ir/pdf/post/جلد-سوم-دیوان-زمانی-5612.pdf‎Cachedﺟﻠﺪ ﺳﻮم دﯾﻮان زﻣﺎﻧﯽ. داﻧﻠﻮد ﺟﻠﺪ ﺳﻮم دﯾﻮان زﻣﺎﻧﯽ، در ﻗﺎﻟﺐ word و در 137 ﺻﻔﺤﻪ، ﻗﺎﺑﻞ وﯾﺮاﯾﺶ. دﺳﺘﻪ ﺑﻨﺪی: ﻋﻠﻮم اﻧﺴﺎﻧﯽ « ادﺑﯿﺎت. داﻧﻠﻮد ﺟﻠﺪ ﺳﻮم دﯾﻮان زﻣﺎﻧﯽ،. در ﻗﺎﻟﺐ word و در 137 ﺻﻔﺤﻪ، ﻗﺎﺑﻞ وﯾﺮاﯾﺶ. جلد سوم دیوان زمانی : نیکانی ها nikaniha.najiblog.com/post/3386‎Cached22 سپتامبر 2016 ... دانلود جلد سوم دیوان زمانی،. در قالب word و در 137 صفحه، قابل ویرایش. تعداد مشاهده: 588 مشاهده. فرمت فایل دانلودی:.zip. فرمت فایل اصلی: doc. جلد سوم دیوان زمانی – پایگاه ثبت مشاغل سرویس برتر ads.servicebartar.ir/?p=89895‎Cached13 نوامبر 2016 ... جلد سوم دیوان زمانی. جلد سوم دیوان زمانی. بخشی از متن اصلی : در فایل جلد سوم دیوان زمانی به شما عزیزان ارائه خواهد شد. این فایل به همراه چکیده ، فهرست ... جلد سوم دیوان زمانی www.requestarticle.ir/10220/جلد-سوم-دیوان-زمانی‎Cached3 نوامبر 2016 ... دانلود جلد سوم دیوان زمانی، در قالب word و در 137 صفحه، قابل ویرایش. دسته بندی: علوم انسانی » ادبیات دیوان زمانی تحقیق دیوان زمانی بررسی دیوان ... جلد سوم دیوان زمانی - رز بلاگ - متفاوت ترین سرویس سایت ساز megafilee.rozblog.com/tag/جلد-سوم-دیوان-زمانی‎Cachedجلد سوم دیوان زمانی دانلود جلد سوم دیوان زمانی، در قالب word و در 137 صفحه، قابل ویرایش. ,جلد سوم دیوان زمانی,mega file. جلد سوم دیوان زمانی | نوین دانلود www.novindlc.site/?p=253‎Cached6 ا کتبر 2016 ... با سلام،محصول دانلودی +{{جلد سوم دیوان زمانی}}+آماده ارائه به جویندگان عزیز میباشد. با کلیک روی دکمه ادامه مطلب به صفحه توضیحات کامل جلد سوم ...