دانلود انواع فایل

مقاله تحقیق پروژه دانش آموزی و دانشجویی

دانلود انواع فایل

مقاله تحقیق پروژه دانش آموزی و دانشجویی

نگاهی ادبی به سوره یوسف (ع)

نگاهی ادبی به سوره یوسف (ع)


فصل اول:

کلیات

مقدمه

بسم‌الله الرحمن الرحیم

«قرآن، نوری است که خاموشی ندارد؛ چراغی است که درخشندگی آن زوال نپذیرد، دریایی است که ژرفای آن درک نشود، راهی است که روندة آن گمراه نگردد، شعله‌ای است که نور آن تاریک نشود، جدا کننده حق و باطلی است که درخشش برهانش خاموش نگردد، بنایی است که ستون‌های آن خراب نشود، شفا دهنده‌ای است که بیماری‌های وحشت انگیز را بزداید، قدرتی است که یاورانش شکست ندارند، و حقی است که یاری کنندگانش مغلوب نشوند.

قرآن، معدن ایمان و اصل آن است، چشمه‌های دانش و دریاهای علوم است، سرچشمة عدالت و نهر جاری عدل است، پایه‌های اسلام و ستون‌های محکم آن است ، نهرهای جاری زلال حقیقت و سرزمین‌های آن است.»[1]

بار دیگر خدای مهربان را شکر می‌گویم که توفیق داد تا مدتی از عمر خود را در کنار قرآن و با قرآن باشیم و خاصعانه در درگاه ربوی‌اش مسئلت دارم که چه در دنیا و چه در آخرت این توفیق را هرگز از من سلب ننماید و قرآن را همواره مونس و یاورم قرار دهد. مجموعة حاضر با نام «نگاهی ادبی به سورة یوسف (ع)» به عنوان پروژه تحقیقاتی پایان دوره چهار ساله تحصیل در رشته تربیت معلم قرآن کریم در دانشکده علوم قرآنی تهران، به رشتة تحریر درآمده است.

حال سؤالاتی که مایلم پاسخ دهم یکی این است که «چرا نگاه ادبی؟» و دیگر اینکه «چرا به سوره یوسف؟»

و اما پاسخ سؤال اول از این قرار است که همانطور که می‌دانیم، قرآن کریم به عنوان آخرین پیام مستقیم خداوند برای بندگان، تنها ریسمان استواری است که می‌توان به آن چنگ آویخت و به کمک آن، در چند روزة زندگانی دنیوی از شر شرارتهای دشمنان بشریت (شیطان و جنودش) جان سالم به در برد و در پناه رحمت الهی قرار گرفت.

کتاب مقدسی که از آن صحبت می‌کنیم، مجموعه‌ای از معانی بلند و مضامین عالی انسان سازی و هدایت آدمی به سوی رسیدن به کمال است و گویندة چنین معانی نورانی، آنها را در قالب لفظ‌های قابل فهم برای بشر درآورده و به او ارزانی داشته است.

برای رسیدن به هر نقطه بلندی، باید از راه مناسب آن عبور نمود. برای فتح هر قله مرتفعی باید دامنه آن کوه را پیمود. برای دستیابی به قلة مفاهیم ارزشمند قرآن نیز راه منطقی و عقلائی آن این است که از دامنة الفاظ قران حرکت نموده و آرام آرام بالا رفت تا به نتیجه مورد نظر رسید. الفاظ و عبارات قرآن به منزله پلکانی است که بدون در نظر داشن آن، تصور رسیدن به بام رفیع مفاهیم قرآنی، ناممکن می‌نماید. لذا اولین گام در راه شناخت قرآن، آشنایی با الفاظ قرآن است. و این آشنایی خود مستلزم آشنایی نسبتاً کامل با زبان عربی است. چرا که قرآن کریم «بلسانٍ عربیٍ مبینِ» آموختن این زبان و درک مقتضیات آن، یکی از ضرورتهای اجتناب ناپذیر است.

اینجانب سعی کرده‌ام با نگاه به قرآن کریم از زوایه ادبیات، تا حدودی اولین گام خود را در راه انس با قرآن بردارم. و چنان که ذکر شد، استدلالم این است که چگونه می‌توان ادعای «فهم» قرآن را داشت در حالیکه ذهن با فضای ادبیات عرب بیگانه باشد؟!

و این پاسخ به کسانی است که آموختن قواعد ابتدایی زبان عربی را برای آشنایی با قرآن، امری بیهوده و راهی فرعی تصور می‌کنند و بدون جدی گرفتن صرف و نحو، اهتمام خویش را صرف آموختن اقوال تفسیری مفسران کرده‌اند. غافل از اینکه همان مفسرانی که اینان اکنون نظراتشان را مطالعه کرده و فرا می‌گیرند، روزگاری با همین قواعد به ظاهر سادة اعلال ، دست و پنجه نرم کرده‌اند و یا اینکه مدتها از عمر خود را صرف کرده‌اند تا مثلاً اعراب محلی جملات را بشناسند و خلاصه هر کس در رابطه با علوم مختلف قرآنی، به نوعی صاحب نظر شده است، مطمئناً زمانی در قواعد ادبیات و بلاغت عربی، استخوان خرد کرده است.

و اما پاسخ سؤال دوم:

انگیزه‌های انتخاب سورة یوسف را در چند مورد می‌توانم بیان کنم:

اولاً: راهنمایی استاد گرامی‌ام به این سوره برای کارکردن، یکی از عوامل انتخاب آن ثالنیاً این سوره شامل یکی از زیباترین قصه‌های قرآن و یکی از زیباترین شیوه‌های قصه‌گویی است. و قرار گرفتن (بیش از پیش) در جریان داستان حضرت یوسف (ع) خود یکی از انگیزه‌های انتخاب این سوره بود.

ثالثاً: به نظرم رسید که حجم این سوره با نوع فعالیت بنده که در حد یک پروژه تحقیقات است (و نه بیشتر)، متناسب است. به این معنی که آیاتش نه چندان زیاد است که عملاً نتوان آنها را مورد برررسی قرار داد و نه چندان کم است که پرداختن به آن، کمتر از حد انتظار باشد،

بیان مسئله و اهمیت موضوع:

چنان که ذکر شد، مسئله اصلی و مهم در انجام این تحقیق، چیزی نبوده است جز آشنایی بیشتر با فضای ادبیاتی بخشی از قرآن. از سوی دیگر، به نظر می‌رسد مطالب گذشته قدری اهمیت موضوع را روشن کرده باشد. با اینحال در اینجا در مقام بیان اهمیت پرداختن به ادبیات قرآن، مقدمتاً عرض می‌کنم که پرودگار قادر سبحان، به موجودات این عالم، هستی بخشیده است و در این میان افراد بشر را به داشتن قوة ادراک و تعقل بر دیگر موجودات برتری داده و آنها را به داشتن قدرت اراده و انتخاب گرامی داشته است. و باز از روی مهربانی، برای هدایت انسا، هادیان و راهنمایانی از جانب خود، به سوی او گسیل داشته است. و معجزة جاویدان آخرین فرستادة خود را کتاب قرار داده است که «تبیاناً لکلّ شیء» است. حال این ما و این قرآن. در شرایطی که اتمام دورة‌ امتحان و آزمایش ما معلوم نیست و نمی‌دانیم چه زمانی این اختیار و قدرت انتخاب از ما سلب خواهد شد و در حالیکه شیطان و مزدورانش دست به دست هم داده‌اند تا تک‌تک افراد بشر را از صراط مستقیم خارج نمایند و آنها را تا ابد زبان کار سازند، در عین حال، با دانستن این مطلب که تنها راه بشریت تمسک به قرآن و همچنین قرآن‌های ناطق: اهل بیت علیهم السلام) می‌باشد، به نظر شما آیا در روی این کره خاکی کاری مهم‌تر از پرداختن به قرآن و اهتمام به فهم معانی آن که مؤثرترین کار در جهت عمل به مضامین عالی آن است، وجود خواهد داشت؟ و آیا (چنان که ذکر شد) این مقصود جز در سایة همت به قرار گرفتن در فضای زبان عربی میسر است؟ اگر پاسخ این سؤالات منفی است، پس به روشین مشخص است که دست کم یکی از مهم‌ترین موضوعاتی که جا دارد تا مورد بررسی قرار گیرد، پرداختن به ادبیات قرآن کریم است. و خدا را شاکریم که اکنون چنین توفیقی را به ما ارزانی داشته است هر چند کار ما بسیار کوچک است اما به هر حال از «هیچ» بهتر است.

مسئله دیگری که علاه داشتم در ضمن انجام تحقیق به آن پرداخته شود، دربارة اعجاز قرآن، خصوصاً اعجاز لفظی آن بود.به این صورت که معجزة هر پیامبری، آن‌گاه ارزش و اهمیت می‌یابد که در میان امت آن پیامبر‌، پرداختن به آن کار، امری عادی و رایج باشد و متخصصان زیادی در آن زمینه در جامعه فعالیت کنند و آن گاه که معجزه بر آنها وارد می‌شوند به مصداق این ضرب‌المثل که : «قدر زر زرگر شناسد قدر گوهر گوهری» بتوانند به آسانی میان فعالیت بشری و امر مافوق بشری تفاوت قائل شوند و اقرار به نبوت آن پیامبر الهی نمایند.[2] چنانکه قرآن کریم نیز در میان ادیبان و شاعرانی ظهور کرد که خود سرآمد فضاهای عرب بودند و با اینحال به اعجاز قرآن و عجز خود از آوردن مثل آن اعتراف کردند. ما نیز امت پیامبر هستم . و حق داریم که اعجاز قرآن را درک کنیم. لذا قصد داشتم این سؤال را مطرح کنم که آیا بررسی نکات ادبی و خصوصاً نکات بلاغی آیات قرآن، می‌تواند ما را در جهت رسیدن به درک اعجاز قرآن یاری کند یا خیر؟

همچنین فرضیه‌ای که قصد داشتم مطرح شود این بود که می‌توان اعجاز قرآن را درک نمود». اما پس از مدتی دریافتم که پرداختن به این سؤال از حوصله زمانی این تحقیق خارج است و نیاز به کار بیشتر و جدی‌تر دارد. لذا فعلاً از پرداختن به منصرف شدم و آن را به زمانی دیگر» (اٍن شاءالله نه چندان دور) موکول نمودم.

نکات ادبی:

بعضی از الفاظ گمان می‌رودکه با هم مترادفند. و ممکن است فرد لغوی بین آنها فرق نگذارد. حال آنکه هر یک ازآن الفاظ کاربرد خود را دارد. از این نمونه است «جاء» و «أتی».

«جلء» در جواهر و اعیان بکار می‌رود. و «أتی» در معنای و زمان‌ها.

لذا «جاء» در فرمودة خداوند: «و جاء و علی قمیصه بدم کذف» و نیز « و نیز «و لمن جاء به حمل بعیر» آمده است و «أتی» در «أتی امرالله» و «أتاهاامرنا» بکار رفته است.[3]

(تذکر: البته در پایان همین سوره می‌خوانیم: «جاءهم نصرُنا» که به ظاهر با این گفته سیوطی در تعارض است. و می‌توانیم قائل به نسبیت حرف او شویم.)

تنوین در «صبر» برای تعظیم است و اشاره است به عظمت ضمیمه و تلخی و دشواری تحمل آن[4]

و جأئت سیاره فأرسلوا وارد هم فأدلی دلوه قال یا بشری هذا علام وأسروه بضاعه و الله علیهم بما یعلمون (19) و شروه بثمن بخس دراهم محدودة و کانوا فیه من الزاهدین (20)

ترجمه: و در همین حال کاروانی فرا رسید و مأمور آب را به سراغ آب فرستادند. او دلو خود را در چاه افکند. ناگهان صدا زد: مژده باد! این کودکی است زیبا و دوست داشتنی. و این امر را به عنوان یک سرمایه از دیگران مخفی داشتند . و خداوند به آنچه آنها انجام می‌دادند آگاه بود. (19) و سرانجام، او را به بهای کمی- چند درهم- فروختند. و نسبت به فروختن او او بی‌رغبت بودند. چرا که می‌ترسیدند رازشان فاش شود. (20)

شرح لغات:

وارد: «الوارد: الذی یرد لیستقی للقوم»[5]

«الورود اصله قصد الماء- ثنم یستعمل فی غیره. یقال وردتُ الماء اَرِدُ وروداً فأنا وارد و الماء مورود».[6]

بضاعة: «البضاعة ما یبضع من المال للتجارة. ای یقطع».[7]

«والاصل فی هذا الکلمة البضع. و هو جملة من اللحم تُبضَع ای تقطَع».[8]

بخس: «مبخوس ناقص عن القیمة نقصاناً ظاهراً».[9]

معدودة: « قلیلة. و قیل للقلیلة محدودة لأن الکثیره یمتنع من عدها للکثرتها. .و القلیلة تعدعدّاً و لا توزَن».[10]

اعراب:

یا بشری: منادای نکره مقصوده[11] مبنی بر ضمه مقدر، محلاً منصوب.[12]

(این کلمه را یا بشرای هم خوانده‌اند.[13] که در این صورت منادای مضاف به یاء متکلم و معرب و منصوب (علی المحل) خواهد بود.)

بضاعةً : حال از ضمیر مفعولی «ه» در أسروه.

دراهم: بدل از ثمن، مجرور به فتحه (به دلیل غیرمنصرف بودن)

وکانوا: و او عاطفیه و جمله معطوف بر «شروه» و بدون محل اعرابی

واو حالیه و جملة حالیه با تقدیر قد و قد کانوا فیه . 1

فیه من الزاهدین: 1- «فیه» متعلق است به «الزاهدین» در الینصورت «ال» در «الزاهدین» نمی‌تواند موصول (به معنی الذین «زهدوا» باشد. زیرا در این حال ضمیر عائد صله ، برموصول مقدم خواهد شد در حالیکه چنین چیزی صحیح نیست. لذا «ال» برای تریف است.

2- «فیه» متعلق است به فعلی که « الزاهدین» آن را بیان می‌کند. یعنی: وکانوا (زاهدین) فیه من الزاهدین.[14]

1- نیز ممکن است «فیه» متعلق به «أغنی» مقدر باشد. یعنی:

و کانوا «أعنی فیه» من الزاهدین.[15] که در این صورت، ضمیر عاتد صله، محذوف، و جمله «أعنی فیه» معترضه خواهد بود.

و قال الذی اشترله من مصر لامرأته أکرمی مثوله عسه أن ینفعنا أو نتخذه ولدا و کذللک مکنا لیوسف فی‌الارض و لتعلمه من تأویل الاحادیث و الله غالب علی أمره و لکن اکثر الناس لایعلمون (21)

ترجمه: و آن کس که او را از سرزمین مصر خرید عزیر مصر به همسرش گفت: مقام وی را گرامی دار. شاید برای ما سودمند باشد و یا او را به عنوان فرزند انتخاب کنیم. و اینچنین یوسف را در آن سرزمین متمکن ساختیم. ما این کار را کردیم تا او را بزرگ داریم و او از علم تعبیر خواب به او بیاموزیم. خداوند بر کار خود پیروز است ولی بیشتر مردم نمی‌دانند.

شرح لغات:

مثوی: «اکرمی مثوله: اجعلی منزله و مقامه عندناکریماً. ای حسناً مرضیاً».[16]

مکّنّا: «المکان عند اهل اللغة الموضع الحاوی للشیء و عند بعض المتکلمین انة عرض و هو اجتماع جسمین‌ها و ومحوتی و ذلک آن یکون سطح الجسم الحاوی محیط بالمحوی. فالمکان عندهم هو المناسبة‌ بین هذین الجمسمین . و یقال: مکّنته و مکّنته له فتمکّن».[17]

اعراب:

متعلق به فعل اشتری - من به معنی فی یا باء: اشتراه فی مصر أو یمصر

من مصر[18] حال از فاعل اشتری - در این دوحالت در حقیقت جارو و مجرور متعلق به عامل محذوفی

حال از الذی اشتری است که آن ، حال اصلی می‌باشد.

مصدر مؤول معطوف به مصدر مؤول محذوف متعلق به مکنا: مکنا لسلکه و لنعلّمه

ولنعلمة [19] مصدر مؤول متعلق به محذوف پس از خود: ولنعلمه کان ذلک ذلأنجاء. (واو السنیافیه)

واو، زائده باشد و «مصدر مؤول»، متعلق به مکنا باشد.

نکات ادبی:

«عسی» یکی از افعال مقاربه است که مانند «کاد» و دیگر اخوات آن، مثل «کان» رفتار کرده، مبتدا را مرفوع نموده و اسم خود قرار می‌دهند و خبر را منصوب کرده و خبر خود قرار می‌دهند. البته چنانکه ازمعنای «عس» (امید است) هویدا است، این فعل جامد، دلالت می‌کند بر امید داشتن نسبت به وقوع فعلی. اما از باب تسمیه الکل باسم البعض، به همگی این افعال، افعال مقاربه اطلاق می‌شود.

فعل «عسی» وقتی به مصدر مؤول اسناد داده شود، أفصل آن است که تامّه به حساب آید. مثل اینجا که داریم: «.. عسی أن ینفعنا.».

که در اینصورت مصدر مؤول، فاعل عسی خواهد بود. اما چنانچه بعد از مصدر مؤول، اسم مرفوعی وجود داشته باشد که بتواند اسم عسی قرا رگیرد، در اینصورت «عسی» می‌تواند ناقصه باقی بماند. مانند: «عسی أن یعود الرسول» که در اینجا، کلمه رسول، اسم عسی و مصدر مؤول خبر مقدم بر اسم آن خواهد بود.[20]

و لما بلغ أشدة ءاتیناة حکما و عغلما و کذلک نجزی المحسنین (22) و راودته التی هو فی بیتها عن نفسه و غلّقت الأبواب و قالت هیت للک قال معاذ الله أنّه ربّی أحسن مثوای أنّه لایفلح الظالمون (23)

ترجمه: و هنگامی که به بلوغ و قوت رسید، ما حکم، - نبوت- و علم به او دادیم. و اینچنین نیکوکاران را پاداغش می‌دهیم. (22) و آن زن که یوسف در خانه او بود، از او تمنای کامجویی کرد، درها را بست و گفت: بیا بسوی آنچه برای تو مهیاست. یوسف گفت: پناه می‌بریم به خدا. او - عزیر مصر- صاحب نعمت من است، مقام مرا گرامی داشته، آیا ممکن است به او ظلم و خیانت کنم؟ مسلماً ظالمان رستگار نمی‌شوند. (23)




خرید فایل


ادامه مطلب ...

بررسی تفسیر آیات سوره بروج از تفاسیر مختلف

بررسی تفسیر آیات سوره بروج از تفاسیر مختلف

«بسم الله الرحمن الرحیم »

وَالْسَّماءِ ذاتِ الْبُروُجِ ( 1 ) وَالْیَومِ الْمَوعُودِ ( 2 ) وَشَاهِدٍ وَ مَشهُودٍ ( 3 ) قُتِلَ اَصحابِ الأُخدودِ ( 4 ) اَلّنَارِ ذَاتِ الوَقُودِ ( 5 ) إِذْ هُمْ عَلَیها قُعودٌ ( 6 ) وَهُم عَلی ما یَفْعَلونَ بِالمُومِنینَ شُهُودٌ ( 7 ) وَ ما نَقَموا مِنهُم اِلاّ اَن یُومِنوا بِاللهِ العَزیزِ الحَمید ( 8 ) اَلَّذی لَه ملکُ السَّمواتِ وَالاَرضِ وَاللهُ عَلی کلِّ شَی ءٍ شَهیدٌ ( 9 ) اِنَّ الَّـذینَ فَتَـنُوا المُـؤمِنـینَ وَالمُؤمِناتِ ثُمَّ یَتوبوا فَلَهُم عَذابُ جَهَنَّمَ وَ لَهُم عَذابُ الحَریقِ ( 10 ) اِنَّ الَّذینَ ءامَنوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ لَهُم جَنّاتٌ تَجری مِن تَحتِهَا الاَنهارُ ذلِکَ الفَوزُ الکَبیرُ ( 11 ) اِنَّ بَطشَ رَبِّکَّ‌ لَشدیدُ ( 12 ) اِنَّهُ هُوَ یُبدِیُ وَیُعیدُ ( 13 ) وَ هُوَ الغَفورُ الوَدودُ ( 14 ) ذُوالعَرشِ المَجیدُ ( 15 ) فَعّالٌ لِما یُریدُ (16) هَل اَتیکَ حَدیثُ الجُنودِ ( 17 ) فِرعونَ وَثَمودَ ( 18 ) بَلِ الَّذینَ کَفَروا فی تَکذیبٍ ( 19 ) وَاللهُ مِن وَرائِهِم مُحیطٌ ( 20 ) بَل هُوَ قَرءانٌ مَجیدٌ ( 21 ) فی لَوحٍ مَحفوظٍ ( 22 )

«صَدَقَ اللهُ العَلِیُّ العَظیم»

به نام خدای بخشاینده مهربان

قسم به آسمانی که دارای برجها است و قسم به روز موعود و قسم به شاهد و شهادت دهنده، کشته و نابود گردیدند آن قومی که آتش افروختد . آتش که از هیزم ها افروخته شده، و خود آنان بر کنار آتش نشسته و آنها بر آنچه به مؤمنین آزار می رسانند گواهند . و کس بر عمل زشت آنها سرزنش نکرد مگر آنهائیکه ایمان آوردند به خدای غالب ستوده آن کسی که مرا و راست پادشاهی و سلطنت آسمانها و زمین و او بر هر چیزی گواهست.

آنها که به مکر و تدلیس به فتنه انداختند مردها و زنهای مؤمن را و از این عمل زشت ناروا توبه نکردند ، پس برای آنان است آتش دوزخ و عذاب آتش سوزان.

و انان که ایمان آورده و عمل صالح کردند، برای آنهاست بهشت هایی که زیر درختانش آبها جریان دارد و این حقیقتاً سعادت و فیروزی بزرگی است.

و محققاً انتقام کشیدن پروردگار تو بسیار امر سخت و بزرگی است زیرا که او می آفریند و خلق به سوی او بازگشت می نماید. و اوست آمرزنده و دوست و صاحب عرش و بااقتدار و عزّت است. و آنچه بخواهد (‌با کمال قدرت و اقتدار ) انجام می دهد، (ای پیامبر) آیا خبردار شدی از حکایت لشکرهای فرعون و ثمود. آری آنان کافر شدند و تکذیب (پیمبران ) نمودند و خداوند محیط بر آنان است ، بلکه ابن کتاب قرآن بزرگی است که در لوح محفوظ ثبت و محفوظ است[1].


فرضیة تحقیق:

«سورة مبارکة بروج ، بیان اختصاری سرنوشت اقوامی خاص، اثر تربیتی عمده ای دارد.»

سؤالات تحقیق:

1- اصحاب الاخدود چه گروهی بودند؟

2- شکنجة مسلمانان در صدر اسلام برای چه هدفی صورت پذیرفته بود؟‌

3- اثر بیان اختصاری داستان فرعون و ثمود در این سوره چیست؟‌

4- اثر این سوره بر تربیت اخلاقی جوامع چگونه است؟

پیشینة تحقیق:

اکثر تفاسیری که تا انتهای قرآن به تفسیر سور قرآن پرداخته اند، به تفسیر این سوره نیز پرداخته اند.

چکیده ای در مورد سورة بروج:

سورة بروج مکی است و بیست و دو آیه دارد.

بیان آیات این سوره مشتمل بر انذار و بشارت است ،‌و در آن به سختی کسانی را انذار کرده که مردان و زنان مسلمان را به جرم این که به خدا ایمان آورده اند شکنجه می کنند. نظر مشرکین مکه که با گروندگان به رسول خدا(ص) چنین می کردند، آنان را شکنجه می کردند تا از دین اسلام به شرک سابق خود برگردند.

بعضی از این مسلمانان صبر می کردند و برنمی گشتند و لو شکنجه به هر جا که خواست برسد. و بعضی برگشته و مرتد می شدند و اینها افرادی بودند که اینها افرادی بودند که ایمان ضعیفی داشتند، همچنان که در آیة “ وَمِنَ النّاسَ مِن یَقول امنا بِالله فاذا اوذی فی الله جَعَل فتنه الناس کعذاب الله، وَ مِن الناسُ مِن یعبد الله علی حرف فَاِنَّ اصابَه خیر اطمَان به وَ اِن اصابته فتنه انقلب علی وَجهَهُ ” به وضع آنان اشاره می کند. خدای سبحان در این آیات قبل از اینکه اشاره ای به اصحاب اخدود می کند و این خود تشویق مؤمنان به صبر در راه خدای تعالی است، دنبال این داستان، اشاره ای هم به سرگذشت لشکریان فرعون و ثمود دارد، و این مایة دلخوش رسول خدا و وعدة نصرت به آن جناب و تهدید مشرکین است و این سوره به شهادت سباق آیاتش درمکّه نازل شده است[2].

در کل این سوره به دو بخش می تواند تقسیم شود: بخش اوّل: پیروان اخدود (‌از آیة یکم تا شانزدهم ) و بخش دوّم : حدیث سپاه (از آیة هفدهم تا بیست و دوّم) در بخش اول این سوره قسم به ستارگان و روز موعود و شاهد و مشهود است و جواب این قسم در آیة چهارم آمده که به اصحاب اخدود و لعنت فرستاده شده[3] تناسب نامگذاری این سوره به سورة بروج نیز به تناسب سوگندی است که در آیة اوّل آمده است.[4]

اهمیت این سوره:

این سوره بیست و دو آیه دارد و رسول خدا (ص) فرمود،‌هر کس سورة بروج را بخواند خداوند به عدد هر روز آدینه و روز عرفه که در دنیا بوده ده حسنه برای او بنویسد و هر کس در نماز فریضه بخواند، موقف حشروی با انبیاء مرسلین باشد.

از مصباح کفعمی است: کسیکه این سوره را در رختخواب بخواند یا موقع بیرون رفتن از منزل ، خانه و اثاث البیت و اهل و عیال همه محفوظ مانند[5].

روی هم رفته این سوره، سوره استقامت و پایمردی در برابر فشارهایی است که از ظالمان و مستکبران بر مؤمنان وارد می شود و در لابلای آن وعده نصرت الهی نهفته است.

در فضیلت این سوره همین بس که رسول خدا فرمود: هر کس این سوره را بخواند، خداوند بر تعداد تمام کسانی که در نماز جمعه اجتماع می کنند و تمام کسانی که در روز عرفه در عرفات جمع می شوند ، ده حسنه به او می دهد و تلاوت آن انسان را از ترسها و شدائد رهایی می بخشد[6].

بسم الله الرحمن الرحیم »

وَالْسَّماءِ ذاتِ الْبُروُجِ (1)

« نخست می فرماید: سوگند به آسمان که دارای برجهای بسیار است.

بروج جمع «برج» در اصل به معنی قصر است و بعضی آن را به معنی«شی ء ظاهر و آشکار» می دانند . و نامگذاری قصرها و عمارتهای بلند و مرتفع را به این نام به خاطر وضوح و ظهورشان دانسته اند. به همین جهت قسمت مخصوص از دیوار اطراف شهر یا محل اجتماع لشکر که بروز و ظهور خاصی دارد«برج » نامیده می شود.

و هنگامی که زن زینت خود را آشکار سازد، “تبرجت المرأ‏ه ” می گویند. برجهای آسمانی یا به معنی ستارگان درخشان و روشن آسمان است و یا به معنی“صورتهای فلکی” ، یعنی مجموعه ای از ستارگان که در نظر ما شباهت به یکی از موجودات زمینی دارد،‌و برجهای دوازده گانه دوازده صورت فلکی است که خورشید حرکت نمی کند، بلکه زمین به دور آن می گردد.

(ولی به نظر می رسـد کـه خورشـید جابه جا می شود و محاذی یکی از صورتهای فلکی می گردد.)

سوگند به هر یک از این معانی باشد حکایت از عظمت آن می کند، عظمتی که شاید در آن زمان در نظر عرب روشن نبود، ولی امروز برای ما کاملاً شناخته شده است، هر چند بیشتر به نظر می رسد که منظور همان ستارگان درخشان آسمانی باشد . لذا در حدیثی آمده است که از پیغمبر (ص) تفسیر این آیه را خواستند، فرمود:‌“منظور کواکب و ستارگان است”.[7]

وَالْیَومِ الْمَوعُودِ (2 )

سپس می افزاید: و سوگند به آن روز موعود،‌ (روز رستاخیز) همان روزی که تمام انبیاء و پیامبران الهی آن را وعده داده اند و صدها آیه قرآن مجید از آن خبر می دهد،‌همان روزی که میعاد و وعده گاه همه اولین و آخرین است و روزی است که باید حساب همگان تصفیه شود.[8]

این جمله عطف است برکلمة «اسماء» یعنی سوگند به آسمان داریث برج ها و سوگند به روز موعود.[9]

وَشَاهِدٍ وَ مَشهُودٍ ( 3 )

و در سومین و چهارمین سوگند می فرماید: “و قسم به شاهد و مشهود” در اینکه منظور از شاهد و مشهود چیست؟‌تفسیرهای بسیار فراوانی ذکر کرده اند که بالغ برسی تفسیر می شود، و مهمترین آنها تفسیرهای زیر است:

1- «شاهد» شخص پیغمبر(ص) است . چنانکه قرآن می گوید:‌“یا اَیُّها النَبی اِنّا ارسلناکَ شاهِداً و مُبَشِّراً وَنَذیراً : ای پیغمبر ما تو را شاهد و بشارت دهنده و بیم دهنده فرستادیم0 (احزاب/45) و «مشهود» همان روز قیامت است، چنانکه قرآن می فرماید: ذلِکَ یَوم مجموع لَه الناش وَ ذلک یوم مشهود: روز قیامت روزی است که همه مردم در آن جمع می شوند و روزی است کاملاً مشهود و آشکار. (هود/103).

2- شاهد گـواهان عمل انـسانند، مـانند اعضـای پـیکر او چنـانکه در آیة 24 سوره نـور می خوانیم: «یوم تشهد علیهم السنتهم و ایدیهم و ارجلهم بما کانوا یعملون: روزی که زبانها و دستها و پاهایشان به اعمالی که انجام داده اند گواهی می دهد و مشهود انسانها و اعمال آنها هستند.

3- «شاهد» به معنی روز جمعه است که شاهد اجتماع مسلمین در مراسم بسیار مهم نماز آن روز است. و «مشهود» در روز عرفه است که زائران بیت الله الحرام شاهد و نظارت کنندة و نظارت کنندة آن روزند. در روایتی از رسول خدا و امام باقر(ع) و امام صادق(ع) این تفسیر نقل شده است.

اِنَّهُ هُوَ یُبدِیُ وَیُعیدُ( 13 )

اوست که آفرینش را آغاز می کند و اوست که باز کی گرداند.

مقابله انداختن بین پدیدآورنده و برگشت دهنده ، قرینه است بر این که منظور از کلمه ابداء همان واژة بدأ است ، که به معنی افتتاح و آغاز کردن چیزی است، چون از عرب شنیده نشده کلمة «ابداء» را استعمال کنند، تا در نتیجه مضارع آن «یبدی» به ضمة یاء باشد، ولیکن در قرائت چنین آمده . و در بعضی قرائتای متروک به جای یبدی، «یبدا» به فتحه یاء و فتحه دال آمده. به هر حال آیة شریفه شدت بطش خدای تعالی را تعلیل می کند. به این بیان که خدای تعالی مبدء و پدید آورنده است و معلوم است که هر چه را بخواهد ایجاد می کند، به این بیان که خدای تعالی مبدأ و پدید آورنده است، و معلوم است که هر چه را بخواهد ایجاد می کند،‌بدون اینکه از چیزی و یا کسی غیر از خودش کمک بگیرد. و او است که هر چیزی را به عین آن وضعی که قبل از فوت داشت برمی گرداند . پس خدای تعالی از هیچ امری که اراده اش را کرده باشد جلوگیر ندارد. و هیچ چیزی که فوت شده و از بین رفته برای او فوت شده نیست، و وقتی مطلب بدین قرار باشد.پس او قادر است براینکه بربنده ای که از حد خود تجاوز کرده عذابی را تحمیل کند که خارج از حد و طاقت او باشد، و نیز می تواند او را همچنان زده نگه دارد تا عذاب را بچشد، همچنان که فرمود:«وَالَّذینَ کَفَروا لَهُم نار جَهَنَّمَ

لا یقضی علیهم فَیَموتوا وَ لا یَخفَف عَنهم مِن عذابِها» . و او قادر است بر اینکه آنچه به سبب عذاب ، فاسد شده به حالت اولش برگرداند،‌تا مجرم ، همچنان عذاب را بچشد، بدون اینکه لحظه ای در بین دو عذاب استراحت داشته باشد، همچنان عذاب را بچشد، بدون اینکه لحظه ای در بین دو عذاب استراحت داشته باشد، همچنانکه فرمود:‌ «اِنَّ الَّذین کَفَروا بِآیاتِنا سوف نصلیهم نارا کلما نضجت جلودهم بدلناهم جلوداً غیرها لیذوقوا العذاب» با این بیان چند نکته روشن می گردد:

اوّل اینـکه : سیـاق آیـه می فهـماند کـه جمـله «انه هو… » در مقام افاده قصر است ، یعنی می خواهد بفهماند ایجاد بدون ابزار و مصالح موجودات و نیز اعاده آنها تنها و تنها کار خدای سبحان است، چون در صنع و ایجاد ، هیچ کسی دخالت ندارد.

دوّم اینکه:‌حدود هر چیزی به دست خداست، اگر بخواهد محدود نمی کند، و اگر بخواهد حد چیزی را به حدی دیگر مبدل می سازد.

پس اوست که عذابها و شکنجه های دنیا را به مرگ محدود کرده، و او می تواند در آخرت این حد را بردارد ، و معذب در دوزخ الهی الی الأبد شکنجه ببیند، و هر چه آرزوی مرگ کند بدان نرسد.

سوّم اینکه : مراداز شدت بطش این است که هیچ کس نمی تواد بطش او را جلوگیری کند، و کسی نیست که حکم او را رد کند. حال هر حکمی که رانده باشد – مگر آنکه حکم دیگری از او ،‌جلو حکم اوّلش را بگیرد.[10]



خرید فایل


ادامه مطلب ...

دانلود تحقیق آماده قالب word با عنوان آشنایی اجمالی با سوره های قرآن ۱۴۰ ص

دانلود تحقیق آماده قالب word با عنوان آشنایی اجمالی با سوره های قرآن ۱۴۰ ص

کلیات: قرآن: کتاب عملی اسلام و دستور العمل برای زندگان است و تنها برای خواندن بالای قبرهای مردگان و آویزان کردن به سینه ی کودکان و حفاظت مسافران و جهیزیه ی دختران نباید مورد استفاده قرار گیرد ، لکن باید به این نسخه ی حکیمانه عمل نمود و راه و روش زندگانی را از آن آموخت تا در پرتو ...


ادامه مطلب ...

پایان نامه نگاهی ادبی به سوره یوسف (ع)

پایان نامه نگاهی ادبی به سوره یوسف (ع)

پایان نامه نگاهی ادبی به سوره یوسف (ع)

مقدمه laquo;قرآن، نوری است که خاموشی ندارد؛ چراغی است که درخشندگی آن زوال نپذیرد، دریایی است که ژرفای آن درک نشود، راهی است که روندة آن گمراه نگردد، شعله zwnj;ای است که نور آن تاریک نشود، جدا کننده حق و باطلی است که درخشش برهانش خاموش نگردد، بنایی است که ستون zwnj;های آن خراب نشود، ...


ادامه مطلب ...

دانلود بهترین تحقیقات علوم انسانی علوم قرآنی آشنایی اجمالی با سوره های قرآن

دانلود بهترین تحقیقات علوم انسانی علوم قرآنی آشنایی اجمالی با سوره های قرآن

نام سوره : حَمد معنی سوره : ستایش. ماخذ و نامگذاری: با حساب کردن بسم الله ، آیه ی دوم سوره است. نام های دیگر : فاتحه ، سبع المثانی ، اُمُّ القُرآن ، فاتحةالکتاب ، شفاء ، اُمُّ الکتاب ، شافیه ، فاتحة القرآن ، وافیه ، کافیه ، اَساس ، صُلاة ، کَنز . تعداد آیات : 7 . تعداد کلمات : 29 ...


ادامه مطلب ...

مقاله تفسیر سوره لقمان

مقاله تفسیر سوره لقمان

مقاله تفسیر سوره لقمان

دانلود مقاله تفسیر سوره لقمان این فایل در قالب Word قابل ویرایش، آماده پرینت و ارائه به عنوان پروژه پایانی می باشد قالب: Word تعداد صفحات: 48 توضیحات: منابع: تفسیر المیزان علامه طباطبایی تفسیر نمونه جلد هفدهم با همکاری جمعی از نویسندگان و تفسیر سوره لقمان محسن ...


ادامه مطلب ...

دانلود تحقیق "آشنایی کوتاه با سوره های قرآن کریم"

دانلود تحقیق

دانلود تحقیق "آشنایی کوتاه با سوره های قرآن کریم"

قرآن : کتاب عملی اسلام و دستور العمل برای زندگان است و تنها برای خواندن بالای قبرهای مردگان و آویزان کردن به سینه ی کودکان و حفاظت مسافران و جهیزیه ی دختران نباید مورد استفاده قرار گیرد ، لکن باید به این نسخه ی حکیمانه عمل نمود و راه و روش زندگانی را از آن آموخت تا در پرتو اشعه ...


ادامه مطلب ...

تحقیق سوره طه

تحقیق سوره طه

سوره طه مقدمه این سوره در مکه نازل شده و 135 آیه است جزء 16 قرآن مجیدفضیلت سوره طه روایات متعددى در باره عظمت و اهمیت این سوره در منابع اسلامى وارد شده است .از پیامبر اکرم (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) میخوانیم خداوند سوره طه و یس را قبل از آفرینش آدم به دو هزار سال براى فرشتگان ...


ادامه مطلب ...

تحقیق سوره لقمان

تحقیق سوره لقمان

سوره لقمان مقدمه این سوره در مکه نازل شده و داراى 34 آیه است محتواى سوره لقمان مشهور و معروف میان مفسران این است که این سوره در مکه نازل شده گر چه بعضى مانند شیخ طوسى در تبیان ، اندکى از آیات این سوره را مانند آیه چهارم که سخن از نمازو زکات مى گوید، و یا مانند فخر رازى که علاوه بر ...


ادامه مطلب ...

تحقیق در مورد سوره احزاب

تحقیق در مورد سوره احزاب

سوره احزاب نسبت به خیلی از سوره های قرآن حجم کمی دارد اما همین 73 آیه یکی ازپربارترین سوره ها را از نظر اهمیت و تنوع مسایلی که پیش می کشد تشکیل داده است.اگر بخواهیم موضوعی را به عنوان محور بحث ها در سوره احزاب در نظر بگیریم شایدشخص گرامی پیامبر بهترین گزینه باشد. درآغاز روی ...


ادامه مطلب ...