اتحادیه کارگری
کمیته بینالمللی مشاوره اتحادیه کارگری که به عنوان یک سازمان بینالمللی واسطه میان سازمان توسعه همکاریهای اقتصادی و اتحادیههای کارگری عمل میکند.
غیبت رهبران اتحادیه کارگری، رهبران حزب توده در تبریز مانند محمد بیریا و علیزاده برای قبضه کردن اتحادیه به یکی از زشتترین کارها دست زدند. محمد بیریا که به عنوان صدر کانون ضد فاشیستی وابسته به حزب توده به شمار میرفت به همراه علیزاده و با کمک دهناد (رئیس کلانتری) و سرهنگ موثقی در پی تصرف غیرقانونی اتحادیه برآمد. در بیانیهای که یوسف افتخاری در مورد تصرف غیرقانونی اتحادیه به وسیلة محمد بیریا و با کمک نیروهای شهربانی صادر کرده، چنین آمده است:
ولی نمایندگان حزب توده وقعی برای کارگران ننهاده متوسل به شهربانی و پلیس گردیده به اتحادیه حمله میکنند. چون کارگران دستور مقاومت نداشتند متفرق میشدند، اتحادیه را با اثاثیه آن نمایندگان حزب توده تصرف مینمایند… ما از همکاری حزب توده با پلیس، در تبعید و چاپیدن و تصرف اتحادیه کارگران تعجب نمیکنیم، ولی شگفت آن جاست چگونه استاندار و شهربانی آذربایجان دهناد، رئیس کلانتری و سرهنگ موثقی را مأمور تصرف غیرقانونی اتحادیه مینمایند و آیا تصرف عدوانی برخلاف مقررات کشور نیست…
بدین ترتیب، حزب توده در تبریز به کمک نیروهای نظامی و شهربانی کارگران را اخراج و اتحادیه را تصرف میکنند و به محمد بیریا تحویل میدهند و دوران قدرتنمایی بیریا از این تاریخ آغاز میشود.
بیریا ضمن تحریف این حادثه چنین مینویسد:
پس از اینکه خلیل انقلاب رئیس اتحادیه کارگری تبریز از سوی مأمورین دولتی تحت تعقیب قرار گرفت با مصلحت حزب توده ایران داخل تشکیل اتحادیه کارگری شده و صدر اتحادیه کارگری تبریز گشتم…
بیریا قبل از این، صدر کانون ضدفاشیستی وابسته به حزب توده بود و طبق نوشته هفتهنامه غلبه که مدیریت آن به عهده خود بیریا بود و تعدادی از شمارههای آن در کتابخانه مرکزی تبریز موجود است، جمعیت ضدفاشیستی آذربایجان (= آذربایجان ضدفاشیست جمعیتی) در ? مرداد تشکیل و ?? نفر به عنوان اعضای شورای مرکزی بودند.
در اینجا بهتر است اندکی درنگ کنیم تا نخست به چگونگی جذب شدن محمد بیریا به حزب توده و سپس ورودش به اتحادیه کارگری و همچنین چگونگی قرار گرفتنش در صدر اتحادیه کارگری تبریز که دوران اوج قدرت بیریا بوده است مشخص شود:
بیریا در سال ????ش به همراه میرزا علی شبستری، شمس و اعتماد توسط ژنرال سلیم آتاکیشیاف از تبریز به باکو برده میشود و در باکو به همراه صمد ورغون در محافل مختلف به شعرخوانی میپردازد. در همین زمان، بیریا از طرف NKVD برای همکاری تحت فشار قرار میگیرد و با تهدید و به اجبار، التزامی از شاعر برای همکاری گرفته میشود، اما فردای همان روز بیریا به کنسول ایران مراجعه میکند و با کمک او به ایران باز میگردد.
نوع فایل: word
سایز:8.12 KB
تعداد صفحه:6