تلویزیون و سایر رسانه های خبری
تلویزیون،به سرعت برتریهایش را بر مطبوعات به منصة ظهور رساند: واکنش سریع نسبت به رویدادها؛ ارائه اخبار از طریق تصویر؛ و پخش تبلیغات و آگیهای مؤثر. در این باره، انریک ملون مارتی نز نمونه ای واقعی ارائه می دهد:به هنگام مراسم تشییع جنازه رنه کاتی؛ رئیس جمهور وقت فرانسه – که در سال 1963 در هاور برگزار شد، روزنامة عصر فرانسه – فرانس سوار – به منظور تهیه گزارشی ،دو خبرنگار و دو عکاس را در اتومبیلی ویژه به محل اعزام کرد؛ اما به رغم کوشش و کارآیی فوق العاده افراد اعزامی، روزنامه یاد شده در نخستین شماره اش عکسی را که از صفحة تلویزیون گرفته شده بود، همراه با گزارشی براساس تفسیری که به طور زنده از تلویزیون پخش شده بود، به چاپ رساند. روزنامه ها در سایر کشورها همین گونه عمل کردند. با این حال؛ کنش متقابل تلویزیون و مطبوعات الگوی ساده ای را دنبال نمی کرد. دلایلی وجود داشت که به وضوح نشان می داد در کشورهایی که دارای تلویزیون پیشرفته بودند، مطبوعات طبقة بورژوا قصد تسلیم در برابر تلویزیون را نداشتند. مطبوعات در مواردی با تغییر دادن برخی روشهایشان در حقیقت نفوذشان را در دورة گسترش سریع تلویزیون افزایش دادند. بنابراین در ایالات متحدة آمریکا بسیاری در دورة گسترش سریع تلویزیون افزایش دادند. بنابراین در ایالات متحدة آمریکا بسیای از روزنامه ها ، نظیر نیویورک تایمز و واشینگتن پست موقعیتشان را حفظ کردند، در حالی که هفته نامه نیوزویک بر تیراژش افزود. در فرانسه، تیراژ لوموند در سال 1958 یکصد هزار بود و بیست سال بعد تعداد آن به نیم میلیون نسخه رسید. در همان زمان در بریتانیا، روزنامه های ساندی تایمز و آیزور تیراژشان را افزایش دادند. در آلمان فدرال – به رغم اشباع شدن کشور از گیرنده های تلویزیون – تیراژ مطبوعات مدام رو به فزونی بود؛ تا آنجا که در سالهای پایانی دهة 1970 مردم این کشور بیست میلیون گیرندة تلویزیون در اختیار داشتند و در عین حال بیست و سه میلیون شماره نشریة روزانه دریافت می کردند.
این همترازی مطبوعات با تلویزیون،به عواملی که در پی خواهند آمد بستگی دارد. فرآیند «انحصار مطبوعات» که توسط عمده ترین روزنامه و منفذترین مجله ادامه می یابد، حتی از رقابت سرسختانه با تلویزیون – که پیش از هر چیز نشریه های نسبتاً ضعیف را به ورشکستگی می کشاند بهرهها می گیرد.
در کشورهایی که از تلویزیون تجارتی پیشرفته برخوردارند – ایالات متحده آمریکا ، بریتانیا، ژاپن، کانادا و الخ – گرایش به سوی تمرکز و انحصار سرمایه، در دست صاحبان مطبوعات و شبکه های رادیو – تلویزیون ، شدیدتر و سریعتر بوده است. این گرایش و پویش در کشورهایی دارای شبکة رادیو – تلویزیون ملی (غیر تجارتی) هستند، به صورت نیمه پنهان – نیمه آشکار و با ترفندهایی عوامفریبانه ادامه می یابد. یکی از این ترفندها، همکاری انحصارگران مطبوعات با سازمانهای رادیو – تلویزیون و عضویت در شوراها و در هیئت مدیرة این سازمانهاست.
انحصارگر سرمایه، به مطبوعات – و بویژه نشریه های روزانه – هنوز به عنوان رسانه ای کلیدی در امر تبلیغات و آگهیهای تجارتی می نگرد. در بریتانیا، ژاپن و در برخی کشورهای دیگر، تلویزیون تجارتی به مرز نشریه های روزانه نزدیک شد، اما بعداً موقعیت نشریه های مذکور مستحکم شد و پیشتازی شان را محفوظ داشتند.
مطبوعات،روش سنتی شان را در عرصة مطالب به میزان زیادی تغییر داده اند. بدین معنی که هدف روزنامه ها و مجله ها به طور روزافزون،جلب نظر گروههای حرفه ای خاص با علایقی ویژه بوده است؛ و این در حالی است که برنامه های خبری – اطلاعاتی رادیو و تلویزیون ،تودة وسیعی از مردم را مخاطب قرار می دهند. مطبوعات، حتی نشریه های روزانه، بر آن شدند که نه تنها بر تهیه گزارش از اخبار و رویدادهای مهیج و جسارت آمیز – که در تهیة آنها ، شبکه های تلویزیونی از امتیاز سرعت برخوردارند – تأکید کنند، بلکه به تفسیر بیشتر و عمیق تری از اخبار و وقایع نیز بپردازند.
در بعضی از کشورها، نشریه های روزانه چند بار در روز، و در چاپهای جداگانه ، توزیع می شود و سعی بر این است که آخرین شمارة همزمان با اخبار شب [عصر] به دست خوانندگان برسد.