بررسی ارتباط مهارت اجتماعی با عزت نفس کودکان مقطع ابتدایی
محدودترین جمع انسانی خانواده است که از زن ومرد و فرزندان آنها تشکیل میشود. واقعیت این است که کودک در مرکز تعاملاتی قرار دارد که از متغیرهای خانوادگی و روشهای فرزند پروری اثرمیپذیرد .ارتباط یکی از مهمترین زمینه های سلامت زندگی اجتماعی و منشأ فرهنگ و به عنوان زمینه و مبنای حرکت و ارتقای انسانی است که اگر ویروسی شود، بی شک پایه اصلی زندگی می لغزد و رضایت از آن محو می شود. در این میان ارتباط مؤثر با دیگران، مهارتی است که انسان را در موقعیّت ممتاز و بهتری قرار می دهد و دستیابی به موفّقیّت و خوشبختی را سهل تر می سازد(نظری نژاد1376).
ارتباط مؤثر رابطه ای است که در آن شخص به گونه ای عمل می کند که در آن علاوه بر اینکه خودش به خواستههایش می رسد، افراد مقابل نیز احساس رضایت دارند.بسیاری ازمحققان اتفاق نظر دارند که مهارتهای اجتماعی آموختنی هستند زیرا کودکانی که در محیط های نامناسب بزرگ شده اند ازلحاظ اجتماعی رفتارهای نامعقول دارند . باتوجه به این مسائل دست اندرکاران تعلیم وتربیت کودکان نقش مهمی در طراحی برنامه های آموزشی دارند. و از مهارتهای اجتماعی بهره گرفته وبا استفاده از تجارب خود برنامه های مربوط به مهارت های اجتماعی راطراحی میکنند. کیفیت روابط در دوران کودکی اهمیت اساسی دارد. زیرادر این زمان است که بذرهای عزت نفس کاشته می شود ،تصور می شود که مادر از این لحاظ نقش محوری ایفا می کند.(بیابانگرد1376). اگر مادر با فرزند رابطه سالم داشته باشد کودک خواهد توانست در مورد خود و توانایی برقراری روابط شخصی و صمیمی در بزرگسالی احساس مثبت داشته باشد و عکس این موضوع صادق است ، شکست در ایجاد همبستگی عاطفی با مادر می تواند به اضطراب دایمی ناشی از بی توجهی یا طرد منجر شود . پیام هایی که کودکان به مرور و با گذشت زمان از افراد مهم پیرامون خود در مورد خودشان دریافت می کنند برای عزت نفس آن ها بسیار مهم است بعلاوه عزت نفس خود پدر و مادر ،عملکرد وساختار خانواده نیز درمیزان عزت نفس کودک اهمیت دارد. (اسمیت-موت1999)[1]
همسالان و دوستان از مهمترین عوامل اجتماعی شدن کودکان به شمار می آیند. آنها از طرق مختلف بر یکدیگر تأثیر می گذارند و از یکدیگر تأثیر می پذیرند. بسیاری از محققان بر این عامل تأکید دارند و از آن به عنوان ارتباط افقی یاد کرده اند، یعنی ارتباطی که در بین افرادی نسبتاً هم سطح از لحاظ سنی، طبقه اجتماعی، تحصیلی، اقتصادی و ... برقرار است. تا قبل از یک سالگی به ندرت ارتباطی معنی دار بین کودکان برقرار می شود. کودکان ده ماهه به گونه ای با یکدیگر برخورد می کنند که انگار عروسک اند، برای هم صدا در می آورند، موهای همدیگر را می کشند یا اعتنایی به یکدیگر نمی کنند. از حدود دو سالگی به بعد اولین ارتباط های معنی دار میان کودکان ایجاد می شود. البته دوام این ارتباط ها بسیار اندک است و در حد چند دقیقه بازی با یکدیگر باقی می ماند. در سنین دبستانی و پیش دبستانی، کودکان علاقه مند به برقراری ارتباط با همسالانی اند که شاد و زیبا باشند و اسباب بازی ها، خوراکی ها و وسائل خود را در اختیار آنها قرار دهند. ارتباط و دوستی های این دوره حالت موقت و گذرا داشته، به سرعت شکل می گیرند و سریعاً تغییر می کنند. ویژگی های ارتباطات خاص این دوره تقریباً مطابق رشد اخلاقی کودکان این دوره است ( پیش قراردادی). کودک ,پایبندی مداوم به ارتباطات خود ندارد، به راحتی دوستانش را کنار می گذارد بدون این که علت خاصی وجود داشته باشد. و درک عمیقی از دوستان، صمیمیت و ارتباط متقابل ندارد. در سال های میانه و پایانی کودکی ارتباطات براساس کمک به یکدیگر و رفع نیازهای هم شکل می گیرند و اعتماد به هم نقش مهمی در تداوم آن ایفا می کند. کودکان درکی ذهنی از دوستان پیدا می کنند و دوستان تنها اشخاصی نیستند که با هم بازی می کنند، بلکه کسانی اند که ویژگی ها و مشترکات خاصی بین آنها برقرار است که یکی از آنها دوست داشتن همدیگر است. تحول و تغییر در استدلال های پنهان مربوط به دوستی با فرد یا اشخاص خاص، با افزایش سن تغییر می یابد. در اولین مرحله رشد دوستی و ارتباط، معمولاً استدلال نهان در ارتباط بین دو کودک و نزدیکی فیزیکی آنها به همدیگر است. یعنی این دو به این دلیل ساده با هم دوست اند که همسایه، دوست خانوادگی، هم مدرسه یا هم کلاس اند.(باستانی1386).
فرهنگ اجتماعی و آموزش آن به کودکان از عناصر اصلی شکل گیری تمدن درخشان مسلمانان بوده است و در روند اجتماعی کردن کودکان ، موثر بوده است. فرد آموزش دیده می توانست با انتخاب و ارائه رفتار مناسب در زمان و وضعیت معین از هدر رفتن نیروها جلوگیری به عمل آورد و بدین گونه پیشرفت و توسعه جامعه از سرعت کافی برخوردار شود. طرد کردن یا نادیده گرفتن کودکان در حقیقت تحت تاثیر ویژگی های اخلاقی و موقعیت های مختلف نهفته در متن مورد آموزش قرار می گیرد و کودکانی که رفتار اجتماعی منفی را کسب می کنند پس از گذشت مدتی حتی تا دوران بزرگسالی از جلب توجه دیگران ناتوان می مانند. اجتماعی شدن و ارائه رفتار مناسب، یک سیستم دو جانبه ارتباطی، میان فرد و جامعه است به همین جهت هم تاثیرات فرهنگی و هم الگوهای رشدی فرد بطور هم زمان مد نظر قرار داده می شود و به همین دلیل آموزش مهارت های اجتماعی را نمیتوان از زمینه هایی که رفتار در آن واقع می شود (مدرسه) جدا کرد. اختلال رفتار اجتماعی در سنین کودکی به شکل پرخاشگری، انزوا، گوشه گیری و ناپختگی جلوه می کند که در حقیقت هر سه شکل اختلال، حاکی از عدم یادگیری مهارت های اجتماعی است (حسینی و دری) .
مهارت های اجتماعی را می توان شامل: مهارت در تشخیص احساس های خویش، مهارت کنترل خویش، مهارت در ارتباط کلامی، مهارت در همدلی و همدردی، مهارت در ارتباط با گروه، مهارت در تشخیص خصوصیات گروه,جرئت ورزی و ... است.
بنا به تعریف، مهارتهای اجتماعی به رفتارهای آموخته شده و مقبول جامعه اطلاق میشود، رفتارهایی که شخص میتواند با دیگران به نحوی ارتباط متقابل برقرار کند که به بروز پاسخهای مثبت و پرهیز از پاسخهای منفی بینجامد (کارتلج و میلبرن، 1985، ترجمه نظرینژاد).[2]
در این راستا، رفتار اجتماعی بر تمامی جنبههای زندگی کودکان سایه میافکند و بر سلامت روانی، سازگاری و شادکامی بعدی آنها تاثیر میگذارد. توانایی فرد از نظر کنار آمدن با دیگران و انجام رفتارهای اجتماعی مطلوب، میزان محبوبیت او را میان همسالان و نزد معلمان، والدین و دیگر بزرگسالان مشخص میکند. میزان توانایی فرد در مهارتهای اجتماعی به طور مستقیم به رشد اجتماعی فرد و کمیت و کیفیت رفتارهای اجتماعی مطلوبی که از خود نشان میدهد، مربوط میشود (متسون و اولندیک، 1988، ترجمه بهپژوه، 1384)[3]
طبق تحقیقات و مطالعات انجام شده، یکی از مسائلی که در مقطع ابتدایی از اهمیت زیادی بر خوردار است، داشتن مهارت اجتماعی دانش آموزان است.مهارت اجتماعی به مجموعه رفتارهای فراگرفته قابل قبولی گفته می شود که فرد را قادر میسازد با دیگران رابطه موثر داشته و از عکس العمل های نا معقول اجتماعی خودداری کند. ( گرشام و الیوت 1984)[4]
در این دوران (کودکی)است که فرد نسبت به شخصیت خود آگاهی پیدا میکند .دراین راستا ارزش گذارشتن به ویژگی های خودکه یکی از ویژگیهای مهم وقابل بحث درباره رشد خود محسوب می شود میتواند به شکل گیری یکی دیگراز جنبه های مهم رشدکه همان شکل گیری و تکوین هویت فردی است بینجامد(براهنی1378 ). یکی از دلایل اصلی که سبب می شود کودکان خاصی محبوبیت نداشته باشند این است که این کودکان مهارت های اجتماعی مناسبی که می تواند آن ها را دوست داشتنی جلوه دهد، ندارند. آن ها در یک وضعیت دو سویه گرفتارند. از طرفی، دانش آموزان بی دقت فرصتی برای تمرین مهارت اجتماعی نمی یابند و از طرف دیگر آن هایی که در مهارت های اجتماعی ضعیف هستند قادر به برقراری دوستی نیستند(لوییس و دورلاگ 1991)[5]
احساس عزت نفس در کودکان ازنگرش والدین و معلمین نشأت می گیرد(مارسیا کروگر1979) [6]
همه کودکانی که پا به مرحله رشدمی گذارند بایداز آزادی و استقلال نسبی برخوردارباشند.
لذا باید عزت نفس کودکان را تقویت کرد برای این کار چهار رکن
وجوددارد:محبت،زمان،انضباط،پذیرش.نخستین محیطی که کودک در آن زندگی را آغاز می کند خانواده است. کودکی که موردبی اعتنایی و توهین دیگران قرار گیرد دچار حس حقارت و خود کم بینی می شود.تمام افراد انسان از زایل شدن شخصیت خود ناراحت می شوند و این عارضه در کودکان عاطفی تر و حساس تر است . راجرز احترام بدون شرط به کودکان را اساس تشکیل عزت نفس در آنان می داند(شاملو1378).
پدرومادر نخستین معلم ومربی کودک اند.عملکردورفتارآنها درس آموزنده ایی برای کودکان است. بسیاری از کودکان نمیتوانند اعتماد بنفس داشته باشند چون مهارت اجتماعی کافی کسب نکرده اند. بدین سان آموزش و مهارت و روش کسب موفقیت و پیروزی در امور, خود ازعوامل عزت نفس است .درطول سالهای مدرسه برخی از کودکان به وسیله همسالان خود طرد می شوند که این به دلیل نداشتن مهارت اجتماعی کافی است (پارکر و اشر1978)(1).
علاوه بر عوامل فردی نقش عوامل خانوادگی و اجتماع هم در ایجاد و گسترش این آسیب ها و هم اتخاذ رویکرد های اجتماعی در پیشگیری و کنترل آنها ملموس تر می گردد لذا موقعیت نهاد خانواده و اجتماع در محیطی که به طور دائم درحال دگرگونی است مستلزم اتخاذ رویکرد ها روش ها و ابزارهایی است که امکان انعطاف مبتنی بر دانایی و خلاقیت را بسرعت به آن بدهد .چه در دنیایی ساده و آرام وچه در دنیای پر تحول کودکان ما زندگی خواهند کردو صد درصد نیاز به ابزاری قدرتمند جهت سازگاری با این محیط دارند(پایان نامه).
در اسلام نیز نظراتی در این مورد ارائه شده است.خداوند برای انسان در اساس انسان بودنش بهره وری هایی را فراهم کرده که مایه امتیازاواز دیگر موجودات است.مقصود ازاصل عزت این است که باید انسان مکرم را عزیز داشت.و مایه های عزت نفس اورا فراهم کرد.از این رو یکی از اوصاف خداوند رب العز[7] است.
2.خداوند صاحب عزت
این وصف بیانگر ان است که خداوند مالک وصاحب عزت است.قرآن کریم نیز در آیاتی به عزت نفس اشاره میکندودر چند جا تصریح شده که تمام عزت نزد خداوند است. پیامبر(ص)در حدیثی فرمودند:پروردگار شما همه روزه می گوید منم عزیز و هرکس عزت دو جهان خواهدباید اطاعت عزیزکند (تفسیرنورالثقلین).
همچنین اما حسن (ع)در روایتی می فرماید:هرگاه بخواهی بدون داشتن قبیله عزیز باشی از سایه لذت معصیت خدا بدرآی و در پناه عزت اطاعت او قراربگیر.(بحارالانوار).
همه ما مستحق دریافت احترام از دیگران هستیم در مورد کودکان نیز دروهله اول بعنوان انسان صرف نظر ازطبقه اجتماعی،نژاد،جنسیت،سن،مذهب و در وهله دوم بعنوان وکودک خانواده صرف نظر از فرزند اول یا دوم بزرگی یا کوچکی باید مورد احترام واقع شویم بنابراین عزت نفس نقش بسزایی در احقاق حقوق افراد دارد. (ریس و گراهام 1991)
فهرست مطالب
فصل اول
1-1مقدمه. 1
1-2 بیان مسئله و سوالهای پژوهش.... 7
1-3 اهمیت و ضرورت پژوهش.... 8
1-4 فرضیه های پژوهش.... 9
هدف پژوهش.... 10
متغییرها 10
1-5 تعاریف و اصطلاحات... 10
تعاریف عملیاتی.. 11
فصل دوم
2-1 چهارچوب نظری.. 14
2-2آماده سازی مهارت های اجتماعی در6 مرحله. 16
2-3 عزت نفس از دو بخش تشکیل می شود. 18
2-4 ابعاد مهارتهای اجتماعی.. 19
2-5 انواع رفتار جرأت مندانه. 25
هدف های جرأت ورزی.. 25
2-6 مزایای رفتار جرأتمندانه. 25
2-7 والدین و روابط همسالان. 28
2-8 ماهیت عزت نفس.... 30
2-9 نحوه شکل گیری عزت نفس.... 31
2-10 پیشنهادهایی برای تقویت عزت نفس کودکان. 33
2-11 مؤلفههای اساسی عزتنفس.... 39
2-12 علل پیدایش خویشتن و عزتنفس.... 41
2-13 مفهوم عزتنفس.... 46
2-14 بدرفتاری جسمانی یا جنسی.. 51
2-15 رویکرد اسلام نسبت به عزت نفس.... 55
2-16 تعریف عزت نفس از دیدگاه اسلامی.. 56
2-17 نفس در نظریه دانشمندان اسلامی.. 57
2-18 تاریخچه. 57
2-19 .به نظرکوپر اسمیت منابع عزت نفس شامل موارد ذیل می باشد. 60
2-20 پیشینه های پژوهش.... 60
پژوهش های انجام یافته در داخل.. 62
پژوهش های انجام یافته در خارج.. 64
فصل سوم
3-1 روش پژوهش.... 68
3-2 جامعه آماری.. 68
3-3 نمونه آماری و نحوه نمونه گیری.. 69
3-4 شیوه جمع آوری اطلاعات آزمون آماری.. 69
ابزار گرد آوری پژوهش.... 70
فصل چهارم
4-1 بخش اول آمار توصیفی.. 73
بخش دوم :آمار استنباطی.. 77
فصل پنجم
5-1 بحث و نتیجه گیری.. 81
5-2 پیشنهادات... 83
5-3 محدودیت ها 84
منابع.. 85