معماری عامیانه و جایگاه آن در تاریخ معماری ایران
کشور بزرگ ایران دارای گنجینه هایی غنی از معماری عامیانه می باشد که بخش بزرگی از آن تا به حال ناشناخته مانده است. هر چند که از حدود دهه 60 میلادی شناخت معماری عامیانه به عنوان بخشی از فرهنگ معماری معاصر به شکلی منظم آغاز شده و تاکنون مورد توجه گرفته است، اما این مباحث آنگونه که باید در ایران مطرح نشده است.
یکی از ویژگی های عامیانه، ناشناخته بودن و گمنام بودن آن است، تا جایی که آنرا در برابر معماری یادمانی قرار میدهد. بانگاهی به منابع نگاشته شده درباره معماری گذشته کشور های مختلف خواهیم دید که معماری نوع دوم یا یادمانی بیشتر مورد توجه تاریخ نگاران معماری بوده است، هر چند که در کشورهای غربی در سالهای اخیر درباره معماری عامیانه مشکل تاریخ گذاری بناها بوده در کنار مشکلات دیگر تغییرات و کمبود مدارک و اسناد.
در این مقاله سعی بر این است که تا به جایگاه معماری عامیانه ایران در تاریخ معماری ایران، بر اساس منابع موجود اشاره شود و به برخی سئوالات اساسی در دو زمینه ابزار و روش که باعث می شود معماری عامیانه نتواند جایگاه مناسب خود را در تاریخ معماری ایران بیابد، پرداخته شود.
برای اینکه بتوانیم تصویر روشن از جایگاه معماری عامیانه در تاریخ معماری ایران داشته باشیم در آغاز مقاله مروری بر تاریخچه بحث معماری عامیانه و تعاریف مختلف آن داریم. سپس به تاریخ معماری پرداخته و رابطه این دو با هم مقایسه می کنیم. پس از آن به مشکلات و موانع موجود خواهیم پرداخت.
حدود قرن است که معماری به عنوان بخشی از مباحث نظری و جزئی از تحقیقات تجربی معماری مطرح می باشد. پیش از این در سده نوزدهم نیز معماری عامیانه که کمی جلوتر به تعاریف مختلف آن خواهیم پرداخت، از طرف اشخاصی چون وی.لکحخ لئ.گ . سیدنی نه تحت عنوان نوع معماری بلکه به عنوان بخشی از یک دایره المعارف معماری و کتابی درباره تاریخ تکامل مسکن در انگلستان مورد بحث قرار گرفته بود. این دو نویسنده در کتابهای خود معماری غیر یادمانی مانند خانه های ساده با نقشه چهار گوش و مدور و یا گونه های مختلف خانه در نقاط مختلف به خصوص کوهستانی فرانسه و مناطق مختلف انگلستان را به بحث گذاشته اند. به هر حال تا پس از جنگ جهانی دوم نمی توان گفت که معماری عامیانه جایگاه ویژه ای در مباحث معماری داشته است.
با مروری به نوشته های مختلف درباره معماری عامیانه متوجه می شویم که نویسندگان مختلف واژه های گوناگونی برای این نوع معماری به کار گرفته اند. معماری بومی، مردمی، ناشناخته و عامیانه برخی از این واژه های می باشند. واژه معماری بومی یکی از واژه ه ایی است که در فارس به عنوان معادل انگلیسی آن به کار گرفته می شود.
هر چند که این واژه برگردان مناسبی می باشد، اما با مقایسه با تعاریف ارائه شده از «معماری بومی» گویای آن نمی باشد. معماری بومی یا سرزمینی می تواند به هر نوع معماری که به یک مکان خاص تعلق داشته باشد، گفته شود. این می تواند معماری ساختمانهای ساده روستایی شهری تا ساختمانهای بزرگ و حتی بناهای یادمانی را در بر می گیرد. این موضوع بخصوص در ایران که چه بناهای کوچک و چه بناهای بزرگ جوابگوی نیازهای محلی و هماهنگ با محیط اطراف بوده، کاملاً صادق است. برای نمونه می توان از معماری مساجد و امازداه آن نیز هر چند که دارای حیاط مرکزی می باشند، اما فضایی تالار مانند نیمه باز در بخش رو به قبله آن پیوند بسیار زیبایی با محیط اطراف دارد.
اما تعاریف ارائه شده برای این نوع معماری با واژه معماری بومی سازگار نیست. راپاپورت یکی از پیش کسوتان این بحث در دنیا، معماری بومی تعریفی مشخص تر ارائه می دهد. او معماری بومی را معماری می داند که در برابر معماری رسمی شاخص شناخته شده و یادمانی قرار می گیرد.به عبارت دیگر معماری مظلوم تر، ساده تر، مردمی تر و در مجموع معماری که جوابگوی نیازهای قشر عام جامعه باشد او همچنین اعتقاد دارد که معماری یادمانی یا «والا» می تواند ریشه در معماری عامیانه داشته باشد. بحث درباره ویژگیهای مختلف نظری معماری عامیانه در محافل علمی غرب بسیار گسترده تر است و مراکز و نشریات متعددی به تحقیق و ارائه نوشته های مختلف درباره آن پرداخته است.
معماری عامیانه در ایران هیچگاه نتوانسته است یک جایگاه مشخص در مباحث معماری و بخصوص بخشی از مباحث معماری سنتی داشته باشد. تا پیش از اینکه اولین کتاب در دهه 60 خورشیدی به عنوان «معماری بومی» به چاپ برسد معماری عامیانه نه تحت این عنوان بلکه به عنوان بخشی از مطالعات مسکن، تحقیقات مردم شناسی، اجتماعی و جغرافیایی مورد توجه قرار گرفته است. برای نمونه می توان تحقیقات انجام شده درباره کندهای میمند و کندوان اشاره که در نیمه اول دهه پنجاه خورشیدی ارائه شدند.
بحث معماری عامیانه با معماری بومی به معنای «سرزمین» آن در اواسط دهه60 خورشیدی از طرف تعدادی از متخصصین معماری به بحث گذاشته می شود.
نوع فایل: word
سایز:120 KB
تعداد صفحه: 60
بررسی تاریخ ایران از صفویان تا قاجار
مقدمه:
بعد از نادر شاه روابط خارجی ایران از توسعهای که در زمان او پیدا کرده بود کاسته شد و محدود به مسائل مربوط به سرحدات عثمانی و نمایندگیهای تجارتی دول اروپایی در خلیج فارس گردید.
در مدت 22 سال حکمرانی کریم خان زند (1757-1779) مردم از یک دورة صلح و آرامش برخوردار شدند و توانستند خرابیهایی که در اثر جنگهای داخلی به وجود آمده بود تا حدودی ترمیم کنند. و در این دوران دوباره پای اروپائیها به ایران باز شد زیرا قبل از آن بر اثر حمله افغانها و اغتشاشات داخلی نمایندگیهای تجاری اروپایی در ایران تعطیل شده بود.
به طور کلی در مناسبات سیاسی خارجی کریم خان زند به دو دسته از کشورها بر میخوریم:
1- کشورهای همسایه مانند عثمانی و روسیه و تا حدودی هندوستان
2- کشورهای اروپایی
دستة اول کشورهایی هستند که ارتباط آنها با دولت مرکزی ایران به دلیل سوابقشان از زمان صفویه بیشتر جنبة سیاسی داشت تا تجاری و بازرگانی و در دسته دوم کشورهای هلند، انگلیس و فرانسه قرار دارند که انگیزة اصلی ارتباط آنها با ایران کسب سود و منفعت از طریق ایجاد دفاتر بازرگانی در بنادر خلیج فارس بود، چه آنها ایران را کشوری سودآور میدانستند.
این کشورها با توجه به این که میخواستند در روابط خود با ایران با امپراطوری وسیع و گسترده عثمانی رقابت نمایند و به نوعی موازنة قوا دست یابند تا برای گسترش روابط خود با ایران عملاً باعث تضعیف و یا محدودیت قدرت رو به گسترش عثمانی را موجب شوند.
سیاست خارجی کریم خان زند در ارتباط با دسته اول گاهی به مصالحه و گاهی به جنگ و درگیری – بجز هندوستان – انجامید. در رابطه با کشورهای اروپایی وکیل ابتدا سعی کرد با توجه به ضعف مفرط نیروی دریایی خود کمک و پشتیبانی آنها را در سرکوبی میر مهنا که سواحل و بنادر جنوبی ایران و راههای آبی خلیج فارس را ناامن کرده بود به دست بیاورد تا جایی که حتی در رابطه با مزاحمتهای اعراب بین کعب به رهبری شیخ سلیمان تعهد کرد خسارت وارده به کشتیهای انگلیسی کمپانی هند شرقی را جبران کند ولی وقتی دورویی و ضعف پشتیبانی آنها را از طرحهای خود مشاهده کرد، دست به اقدامات دیگری زد که به آن پرداخته میشود.
در عهد کریم خان هر چند روابط تجاری ایرانی بیشتر با انگلستان بود اما چون با هوشمندی خاصی میدید چگونه انگلستان بر تار و پود اقتصادی هندوستان مسلط شده است سعی کرد هرگز خود را اسیر سیاستهای اقتصادی و بازرگانی انگلیس نسازد.
روابط ایران و عثمانی
در عصر زند مناسبات ایران و عثمانی بیشتر جنبة سیاسی داشت اگر چه ارتباط بازرگانی را نیز نمیتوان نادیده گرفت. مرزهای طولانی مشترک بین دو کشور، اختلافات سیاسی بر سر اشغال برخی مناطق مرزی – که اغلب متقابلاً صورت میگرفت- و گاه جانبداری از برخی اعراب مرزنشین از جانب یکی از دو کشور، وجود اماکن مقدسه شیعیان در خاک عثمانی و علاقة شیعیان ایران به زیارت ایران اماکن و بالاخره راه تجاری ایران به بازار تجارت جهانی از طریق عثمانی به طور کلی موضوع اصلی ارتباط دولت ایران و دولت عثمانی را تشکیل میداد. زمانی به دلیل برخی از این موارد و گاه به علت تشدید یکی از آنها روابط ایران و عثمانی شکل دیگر به خود میگرفت.
البته راه زمینی و تاریخی تجارت ایران به مرکز مهم بازار وقت یعنی حلب از خاک عثمانی میگذشت و این راه نسبت به سایر راهها کوتاهتر بود. با این همه تجار ایرانی هفته ها و ماهها در کشور عثمانی به سر میبردند تا بتوانند کالاهای خود را در مراکز تجاری وقت در نواحی غرب عثمانی عرضه کنند، البته غیر از مخارج راه و هزینه حمل و نقل، گاه میبایستی عوارض سنگینی نیز بپردازند همچنین زوار ایرانی نیز گاه از پرداخت عوارض معاف نبودند. افزون برآن ایرانیان مسافر مورد آزار عثمانیان قرار میگرفتند که گاه تلفاتی نیز به همراه داشت همچنین عوامل دیگری نیز بر مناسبات ایران و عثمانی تأثیر میگذارد.
در زمان کریم خان اعراب بنی کعب که در ساحل راست اروند رود ساکن بودند و از تعدیات والی بغداد به ستوه آمده بودند به سرداری شیخ سلیمان از اروند رود گذشته و در ناحیه فلاحیه خوزستان ساکن شدند. هنگامیکه کریم خان مشغول انتظام امور غرب ایران بود شیخ سلیمان چند زورق فراهم آورد و مدخل اروند رود را در خلیج فارس بر روی مسافران و کشتیهای تجاری بست و به ویژه برای ابزار مخالفت با والی بغداد و حاکم بصره کشتیهای عثمانی را در دهنه رود توقیف کرد.
روابط ایران و انگلیس:
مناسبات ایران با قدرتهای اروپایی نیز در این دورة گذرا دستخوش تحول شد. کریم خان کلاً طرفدار تجارت بود و در سرآغاز امتیاز نامه ای که به کمپانی هند شرقی انگلیس در 1763 م/ 1142ش اعطا شده در توصیف این نظر نوشته شده است که « مشتاقانه گفته است که پادشاهی باید شکوفا گردد و با افزایش تجارت و دادو ستد و نیز اجرای عدل وداد، عظمت گذشته را باز یابد.»
از همین رو در اوایل زمامداری کریم خان زند وقتی انگلیسیها دریافتند که وی مایل به تجدید روابط بازرگانی با آنان میباشد در این راه پیشقدم شدند و در سال 1763 ( 1177 ه.ق) ویلیام آندر و پرایس نمایندة بازرگانی انگلیس در خلیج فارس نماینده ای به نام تامس دارن فرد را در رأس هیئتی به شیراز فرستاد، این هیأت پیش از دیدار کریم خان با شیخ حاکم بوشهر قرادادی به شرح ذیل امضاء کردند:
ماده اول شرکت انگلیس میتواند از هر نقطه بوشهر یا هر بندر دیگری که در خلیج فارس انتخاب نماید مقدار زمینی را که برای ساختمان یک نمایندگی تجارتی لازم باشد تصرف کند. آنها میتوانند هر قدر که مایلند توپ در این مراکز کار بگذارند، ولی توپها نباید از شش بوند بیشتر باشد. بعلاوه آنها میتوانند که در هر نقطه ای از کشور ایران که مایل باشند نمایندگی بازرگانی تأسیس نمایند.
دوم: بر مال التجاره هایی که در بوشهر یا جاهای دیگر صادر یا وارد میشود نباید گمرکی بسته شود. سوم: هیچ ملت اروپایی دیگر اجازه وارد کردن امتعه پشمی را ندارد. چهارم: قروض بازرگانان انگلیسی و دیگران بایستی پرداخت شود . پنجم: انگلیسیها حق خرید و فروش کالاهای خود را دارند. ششم: هیچ گونه حقوق بازرگانی پنهانی و مخفیانه نبایستی پرداخت شود. هفتم: اجناس آب افتاده نبایستی به ایران وارد شود. هشتم: آزادی مذهبی به انگلیسها اعطا میشود. نهم: سربازان یا ملاحان فراری باید تسلیم شوند. دهم: دلالها، مستخدمین و دیگران که در نمایندگی کار میکنند که از پرداخت مالیات یا عوارض گمرکی معافند. یازدهم: انگلیسها در هر کجا که هستند بایستی زمینی برای قبرستان آنها اختصاص داده شود. و اگر آنها زمینی را برای باغ بخواهند اگر آن زمین از اراضی خالصه و متعلق به شاه باشد مجانأ به آنها داده میشود و اگرمتعلق به افراد باشد بداهتاً بایستی بهای آن پرداخت گردد. دوازدهم: خانه ای که قبلاً در شیراز به شرکت انگلیسی تعلق داشت. آن را با باغ و آب و متعلقات آن به ایشان واگذار گردید. از آنجایی که کریم خان مایل بود تجارت بریتانیا، دوباره رونق یابد به همین دلیل این قرارداد در محرم سال 1177 امضاء گردید.
دارن فرد پس از مذاکراتی با کریم خان موفق شد در دوم ژوئیه 1763 فرمانی به امضاء برساند که به موجب آن حق آزادی تجارت به اتباع انگلیس اعطا شده و اجازه یا بند در بوشهر نمایندگی تجارتی دایر و در بنادر خلیج فارس به تجارت پردازند و کالاهای آن نیز از حقوق گمرکی معاف باشند، اما انگلیسها مجاز نبودند پولی را که از فروش کالاهای خود در ایران بدست میآورند از کشور خارج کنند، بلکه به جای آن مکلف بودند اجناس ایرانی صادر نمایند و از همین رو معلوم میشود کریم خان با وجود بی سوادی این اصل مهم اقتصادی را در نظر داشته که از خروج ارز از کشور جلوگیری کند.
اما به هر حال پس از صدور این قرارداد، باید توجه داشت که انگلیسی ها دنبال منافع تجاری در ایران نبودند و حجم وارداتشان در سال از یک کشتی تجاوز نمیکرد، بلکه آنها در پی استقرار نفوذ سیاسی خومد دز خلیج فارس بودند.
به هر حال پس از این قرارداد، شرکت هند شرقی نمایندگی خود را از بندر عباس به بوشهر منتقل کرد و این بندر مرکز فعالیت انگلیسها در خلیج گردید. حجم بازرگانی انگلیسها به ایران در ابتدا بسیار کم بود و فقط سالی یک کشتی از بمبئی به ایران میآمد و تا مدتها شرکت هند شرقی در تجارت با ایران ضرر میداد اما به واسطة اهمیتی که انگلیسی ها به برقراری نفوذ و سیادت خود در خلیج فارس قائل بودند به کار خود اداممه دادند.
در سال 1181 هـ . ق که انگلیسی ها به قصد توسعة دامنة فعالیت های خود هیأتی را برای مذاکره به شیراز فرستادند کریم خان با آنها به سردی رفتار کرد، کریم خان وقتی که شنید ایلچی از جانب دولت خلود آیت انگلیس آمده است، مدتی او را به حضور نخواند. وزیران علت بی اعتنایی او را پرسیدند، پاسخ پرکنایه و گیج کننده ای داد: اگر با پادشاه مهمیدارد، ما پادشاه ایران نیستیم، ما وکیل دولت ایرانیم، پادشاه ایران شاه اسماعیل است و در قلعة آباده میباشد ایلچی را به خدمت او ببرید و کارش را انجام بدهید و اگر با ما کار دارد ما با او کار نداریم. و چون وزیران او اصرار کردند،پرسید: آنچه از ایشان احساس نموده اید، مطلب و حاجت ایشان دوستی و آمد وشد گذارند و از نفایس فرنگ و هندوستان ارمغانها و هدیه ها به حضورش آوردند و بالیوس، نمایندة محلی ایشان در ایران جای گیرد و بنای معامله گذارد و امتعه و اقمشه و ظروف و اوانی و آلات و اسباب از فرنگ و هند به ایران آوردند و مهم سازی اهل فرنگ و هند و ایران شود و امور رواج یابد، کریم خان گفت: ما ریشخند فرنگی به ریش خود نمیپذیریم و اهل ایران را به هیچوجه من الوجوه احتیاجی به امتعه و اقمشه فرنگی نیست زیرا که پنبه و پشم و کرک و ابریشم و کتان در ایران زیاد از حد و اندازه میباشد، اهل ایران هرچه میخواهد خود می بافد و اگر چنانچه شکر لاهوری نباشد شکر مازندران و عسل و شیرة انگور و شیرة خرما اهل ایران را کافی است، آنگاه آغامحمد خان قاجار آزاد خان افغان، شهباز خان دنبلی و امیر گونه خان افشار و اسماعیل قشقایی را فرا خواند و با حضور آنان، نظر آغا محمد خان را در باب انگلیسی ها پرسید. او پاسخ خود را در قالب مثالی بیان کرد وگفت: بعضی زندان و الواط و اوباش برای فریفتن اطفال خویش برور و آنان را با قوچ جنگی و خروس جنگی و کبوترهای رنگارنگ دست آموز و گلوله سنگ تراشیده میفریبند و به دام میکشند و اگر این اطفال به حد بلوغ رسیده باشند ایشان را به سیاه چشمان گل رخسار شیرین سخن فریب میدهند و در حالت مستی از ایشان به کام دل خود میرسند...
بررسی نگرشی بر تاریخ گزیده اثر حمدا... مستوفی
در قرن هشتم و در عهد حکومت ایلخانان در سال 685 هجری ، ادیب و مورخ و جغرافی دانی برجسته به نام حمد الله مستوفی دیده به جهان گشود. وی از آغاز جوانی بنابر سیرت آبادی و اجداد خود به خدمت دیوانی اشتغال داشت. از آثار ارزندهی وی “کتاب تاریخ” گزیده است که آن را در سال 730 هـ . در خلاصهی تاریخ عالم بنام خواجه غیاث الدین محمد تالیف نمود . این کتاب در تاریخ عمومی و تاریخ اسلام و تاریخ ایران تا عهد مولف ( دورهی ایلخانان ) است و در پایان آن دو باب در تاریخ علما و شعرای عرب و عجم و دیگری در تاریخ قزوین و ذکر تراجم رجال آن شهر بر کتاب افزوده شد که خاص از باب اطلاع بر احوال و رجال و علم و ادب دارد.[1]
از مراتب اهمیت این کتاب آن است که ادوارد برون [2]و نیکلسن [3] ترجمهی خلاصهیی از آن را به انگلیسی ارائه داده اند و نیز ادوارد برون قسمت مربوط به احوال شعرای ایران را از این کتاب جداگانه در سالهای 1900-1901 به انگلیسی ترجمه و در مجلهی انجمن پادشاهی انگلیس منتشر کرد.
حمد الله مستوفی در آثار خویش در خصوص خود و خاندانش اطلاعات ارزنده ای ارائه داده است و در کتاب تاریخ گزیده شرح نسبتاً دقیقی در مورد اصل و خانوادهی خود بدست داده است و اصل خود را عرب معرفی می کند و شجرهی خود را به حربن یزید ریاحی می رساند.[4] وی از یک خاندان کهن مستوفیان قزوین بود کهیکی از اجداد او به نام فخرالدوله ابومنصور کوفی در سال 223 هجری به حکومت قزوین منصوب شد و از آن پس ، خاندانش در این شهر باقی ماندند و همه به عنوان مستوفی قزوین ادامهی حیات دادند. پدر وی نیز با همین سمت مستوفی دستگاه ایلخانان بود. وی از حواشی رشیدالدین فضل الله بود و با سمت استیفاء کارهای دیوانی می کرد و برادرانش متصدی مشاغل دولتی و صاحب ثروت و دستگاه بودند و چون استیفاء و مشاغل مهم دیوانی در آن زمان نیاز به داشتن تعلیمات کافی در ادب و تاریخ بود پس افراد خانواده وی و خود او از چنین تربیت با ارزشی بهره مند بودند.
از وی سه اثر برجای مانده که در جای خود به ویژگیهای آنها اشاره می شود ولی کتاب تاریخ گزیدهی وی یک اثر تاریخی و ادبی محسوب می گردد که در این مقاله سعی شده است تا به صورت اجمالی مورد بررسی قرار گیرد .
دکتر ذبیح الله صفا وضع اجتماعی این دوره را اینگونه بیان می کند: “ وضع اجتماعی قرن هشتم هجری با اختلافات سران مغول در عهد ایلخانان و علی الخصوص بعد از مرگ ابوسعید بهادر و کشاکش های پیاپی امرای مختلف بر سر فرمانروایی نواحی ایران ،همراه بود .”[5]
البته باید خاطر نشان نمود که“ در عهد ایلخانان ، اگر چه برخی از آنان کوشش داشتند که موجبات آرامش اوضاع را فراهم آورند لیکن چون سرداران و سپاهیان آنان همه از مغول بودند ، هر وقت و هر جا که لازم می دانستند شدت عمل سابق را تجدید میکردند.
بنابراین استقرار حکومت ایلخانان در ایران که به ظاهر دورهیی آرام تصور می شد هم ، خالی از محنت های دوران حمله و هجوم مغول نبود . [6] دورهی حکومت ایلخانان[7] مغول از لحاظ ادبی و فرهنگی یکی از دوره های روشن حیات عقلی ایران است . هرچند در نتیجهی حملهی خونین مغول و انهدام آثار تمدن و فرهنگ، سطح علم و معرفت در ایران به صورت چشمگیری تنزل کرد ؛ اما ، براستی چراغ نبوغ ایرانی حتی در آن روزگار هولناک خاموش نگردید و پس از مدتی رکود و تنزل و بهت زدگی ، بار دیگر ادبا و علما در رشته های گوناگون شعر و ادب و ترجمه و تفسیر و … استعداد خود را به کار گرفتند و در زمینه های مختلف درخشیدند تا جایی که حتی خود را به دورهی پیش از مغول رساندند ، از آن جمله در زمینهی ادبی و تاریخی .
بررسی اثر از لحاظ سبک شناسی
سبک و سیاق کلام وی در کتابش مبین این مطلب است که وی از اطناب خودداری نموده و هرگز به دنبال چنین شیوه ای در نثر خود نبوده است . در قرن هشتم هجری نثر فارسی از حیث رواج و انتشار در وضعیت بسیار مطلوبی قرار گرفت و از علل عمده آن بود که ایرانیان ارتباطشان با انقراض بنی عباس و سقوط بغداد با زبان و فرهنگ و ادب عربی بسیار کاسته گردید “ و با به قدرت رسیدن ایلخانان ، ایران به عنوان مرکز حکومت در آمد و حاکمان و دبیران و مدیران امور در عراق و الجزیره و روم از ایران تعیین شدند و یا تحت فرمانروایی دولتمردان ایرانی درآمدند و ناگزیر زبان دیوانهای انشاء در این نواحی ، پارسی شد . و نامه های فارسی جایگزین رسائل عربی گردید . از طرف دیگر چون حاکمان اولیهی مغول هیچیک قدرت ادارهی امور دیوانی و اداری مملکت های تابعهی خود را نداشتند مجبور شدند وزیران و مستوفیان ایرانی را به کار بگمارند و در نتیجه نه تنها زبان فارسی و انشاء نامه ها بدان زبان از میان نرفت بلکه احتیاج بدان بیشتر از پیش احساس گردید.[8] و این مطلب را می توان در تاریخ گزیده حمد الله مستوفی مشاهده کرد ، هر چند که در اثر وی هم ابیات عربی ، هم لغات و القاب و اصطلاحات عربی مشاهده می گردد اما با کمی مقایسه با عصر خود و وضعی که از آغاز قرن ششم به بعد در ایران ایجاد شده بود که زبان عربی ، زبان نوشتاری و دیوانی محسوب می گردید این مطلب قابل فهم میگردد و دیگر اینکه حمد الله مستوفی در اصل یک فردی بود که از نظر نژاد و تبار عرب محسوب می گردید
موضوع ها و انواع نثر فارسی در دوره ایلخانان
“ در این دوره در انواع مختلفی از قبیل : ادب ، داستانهای قهرمانی ، رمان ها ، قصه ها و حکایت ها ، کتاب های رجال ادب و تصوف و سیاست و علم و حکمت ، تاریخ های عمومی ، تاریخ های محلی ، جغرافیا ، تصوف و عرفان مسائل دینی ، منطق ، حکمت ، ریاضیات ، نجوم ، موسیقی ، اخلاق ، فنون ادب و لغت کتابهای متعدد تالیف شد .” [9]
فهرست مطالب
عنوان صفحه
مقدمه ............................................................................................................... 3
علل برتری کتاب تاریخ گزیده........................................................................... 7
مباحث و قسمت های تشکیل دهنده تاریخ گزیده ............................................. 9
مآخذ تاریخ گزیده ............................................................................................ 11
نام و موضوع تاریخ گزیده .............................................................................. 11
چگونگی نثر تاریخ گزیده.................................................................................. 12
بررسی اثر از لحاظ سبک شناسی ................................................................... 16
موضوع ها و انواع نثر فارسی دردوره ایلخانان.............................................. 17
بررسی مضامین و موضوعات اثر................................................................... 19
چند نکته در مورد اثر حمد الله مستوفی............................................................ 21
فهرست منابع و مآخذ....................................................................................... 24
بررسی تاریخ کاریکاتور
تاریخ کاریکاتور
نگاهی کوتاه به تاریخ بلند کاریکاتور جهان
محمد عبدعلی
عصر باستان (یونان و رم)
برخی عناصر کاریکاتور درهنر دوران باستان قرون وسطی دیده می شود . البته در هنر این دو دوره، ما کاریکاتور را به شکل خاصی که امروزه مطرح است، نمی بینیم. با این همه استثنائاتی وجوددارند که درخور توجه اند، هرچند این موارد درآثار بعدی رو به تکامل ننهاد. مجسمه کوچک کاریکاتور امپراتور کاراکالا که درموزه اویگون نگهداری می شود، یکی از این استثنائات جالب است . در این مجسمه، امپراطور به شکل آدم کوتوله ای نشان داده شده است که زنبیل به دست درحال توزیع نان است. ازسوی دیگر، هنر کلاسیک یونان و رم از بسیار از عناصر ظاهری کاریکاتور برخوردار است، اما به این همه این آثار فاقد روح اصیل کاریکاتور است. درهنر قرون وسطی عناصر کاریکاتوری طوری با عناصر جدی درهم می آمیزد که تشخیص این دو از هم مشکل است. به طور مثال، شیطان مضحکی که سعی میکند ترازو را برای کشیدن ارواح پایین بیاورد، ازجمله آثار مقدس به شمار می رود. این صحنه بخشی ازنمای سرد درکلیسای جامع آتن را تشکیل میدهد.
یکی دیگر از نمونه های بارز درهنر یونان باستان، گرایشی است که هنرمندان این دوره درنشان دادن اشکال و گونه های مضحک و بی تناسب نشان می دهند. البته طبق نظر تاریخ نویسان این گرایش عکس العملی نسبت به هنر کلاسیک بوده است. با آن که منظور از خلق این آثار نمایش جنبه ی خنده دار بودن و ضعف موجود انسانی بوده ولی واقعاً نمی توان این آثار راکاریکاتور به حساب آورد. بنابراین، درهنر عصر باستان، عناصری دیده می شود که درپیدایش کاریکاتور موثر بوده اند. این عناصر برخی فراموش شده و برخی جنبه جهانی یافته و در دوران های بعد به ویژه عصر رنسانس درمسیر اصلی هنر اروپا قرار گرفته اند. بهترین نمونه از این عناصر، گرایش هنرمندان به کشیدن انسان به شکل های حیوانی و ترکیب شکل انسان با حیوان است. افسانه حیوانات از دیرینه ترین آثار ادبی است که قدمت آن از مصر باستان تاکنون ادامه داشته است. در پاپیروس های مصری به جا مانده تعدادی ازحیوانات در حال انجام کارهای انسانی نشان داده می شوند. برخی از شکل های مرکب انسان و حیوان برروی سنگ های قیمتی و گوهر آلات دیده می شود. اکنون این اشکال دیگر جنبه احترام آمیز ندارند، بلکه گونه هایی هزل گونه و خیالی به شمار می روند. همچنین دردوره های رم باستان، موضوع آدم های کوتوله به گونه ای مورد علاقه و توجه هنرمندان واقع شده بودکه درحدود چهارپنجم تصاویر و آثار مضحک و خنده دار را شامل می شد. اما این امر به هیچ وجه به این معنی نیست که دنیای کلاسیک کوتوله ها همه ویژگی های هنر مدرن کاریکاتور را دارا بوده است.
باید توجه داشت مقصود هنرمند دردوران باستان از عناصری که امروزه خنده دار و کمیک به نظر می آیند، خلق آثاری درارتباط با زندگی افراد جامعه نبوده است، بلکه این آثار بیشتر جنبه مذهبی، تزئینی و خنده دار داشته اند و فاقد شخصیت قوی و بنیادی بوده اند.
انگلستان
پس از گسترش کاریکاتور به آن سوی مرزهای ایتالیا، این هنر دراوایل قرن هجدهم پا به مرحله نوینی گذاشت که با آغاز نقش اجتماعی آن همزمان شد. کاریکاتور اگر چه درایتالیا ابداع گردید، ولی درانگلستان و درطول قرن هجدهم بود که فنون طراحی ایتالیایی ها با تصاویر واقع گرایانه هلندی که برخوردار ازمضامین اجتماعی بودند، درهم ترکیب شد و کاریکاتور کنونی به وجود آمد. درطول این قرن، کاریکاتور به صورت ابزاری شناخته شده برای نقد موضوعات اجتماعی درآمد. انگلستان به دلیل پرهیز ازحکومت مطلق سلطنتی بیش از هرکشور دیگری دراروپا از آزادی بیان برخوردار بود که این امر به علاوه تلاطمات سیاسی و اجتماعی این جامعه سبب پیشرفت و ترویج کاریکاتور به شکل امروزین آن گردید. برای کاریکاتور هیچ موضوعی حتی چیزهایی که ازسوی روحانیون منع شده بود، استثناپذیر نبود و جنبه های مختلف زندگی روزمره کلیه طبقات اجتماعی، حرف مختلف ووقایع گوناگون قربانیان مسلم کاریکاتور به شمار می رود.
دردهه 1720، رسوایی مالی«حباب دریای جنوب» تحرک تازه ای به ظنز ترسیمی بخشید. از 1730 به بعد، تصاویر طنز آلود و هجوآلود به طور مداوم تهیه می شد و نشریاتی که حاوی این تصاویر بودند ازجذابیتی برخوردار گشتند. کاریکاتوریست های انگلیسی اوایل قرن هجدهم که درزمینه موضوعات سیاسی کار می کردند، بیشتر از آنکه به مهارتشان در طراحی کاریکاتور چهره تکیه کنند، به کنایه و تمثیل متکی بودند و از سنت جا افتاده ی سمبولیک بهره می بردند. یکی از کتاب هایی که به عنوان منبع مورد بهره برداری بیشتر کاریکاتوریست های انگلیسی بود، کتاب «شمار قیصر» ریپا بود. نخستین بار این کتاب درسال 1593 دررم منتشر یافت. ولی تا سال 1709 درانگلستان نیافت. درمیانه قرن هیجدهم با انتشار کتاب های تازه تری دراین زمینه، بریتانیا خود خود را مطلوب کاریکاتوریست هایی قرار داد که درزمینه سیاسی کار می کردند.
مجسمه سازی برجسته برروی سطوح.
فرانسه
گسترش و تکامل کاریکاتور درقرن نوزدهم به دو لیل عمده بود: یکی پیوستن و اتحاد کاریکاتور با روزنامه و دیگری ابداع چاپ سنگی. دراین عصر، دیگر تصاویر طنز آلود و کنایه دار به شکل ورق های جدا و منفرد دیده نمی شود، بلکه آن ها تصاویر روزنامه ها و مجلات هفتگی را به خود اختصاص می دهند. به علاوه ابداع چاپ سنگی در1798 برای طراحان بزرگ و با استعدادی چون دمیه این امکان را فراهم آورد تا از شکل و رنگ که می توانست به مقدار زیاد به سرعت تکثیر شود، بهره ببرند. اکنون این فرانسه است که خط کاریکاتور را مشخص میکند نه انگلستان و دراین میان دمیه شاخص ترین کاریکاتوریست اواسط این قرن است .
با این همه کاریکاتوریست های فرانسوی می بایست تا انقلاب ژوئیه 1830که به آن ها آزادی عمل کامل داده شد، صبر می کردند. حکومت لوئی فیلیپ ازنظر بسیاری عصر طلایی طنزترسیمی بود. مطبوعات تا مدت زیادی از آزادی کامل برخودار بودند، هرچند دمیه به خاطر نشان دادن لویی فیلیپ به شکل آدم غول مانندی که درخوردن و آشامیدن افراط میکند درطرحی به نام «کاریکاتور» د رسال 1832 زندانی شد. اما پس ازآنکه از 1835 قوانین سانسور به اشاره صریح افراد و موسسات خاص را ممنوع کرد، کاریکاتور از لحاظ جنبه سیاسی محدودتر اما زیرک تر و لطیف تر شد. دیمه به هرماه ناشر جسورش شارل فیلیون که خود نیز کاریکاتوریست بود، رژیم قلابی و فاسد لویی فیلیپ را بی رحمانه آماج حملات خود قرار داد. فیپون تصویر مشهور و متوالی خود را که چهره پادشاه درآن به تدریج تبدیل به گلابی می شود را ابداع نمود. «گلابی» درزبان فرانسه به سربزرگ و چاق و احتمالاً صاحب احمق آن اطلاق می شود. لویی فیلیپ شاه فرانسویان خوانده شد و در 4 نوامبر همان سال «لاکاریکاتور» روزنامه طنز آمیزی که موسس آن شارل فیلپون بود، به چاپ رسید. فیلپون بود به چاپ رسید. فیلپون که به حق پدر کاریکاتور مدرن سیاسی محسوب می شود، در1806 در لیون چشم به جهان گشود. او که یک جمهوری خواه بسیار معتقد بود عازم پاریس شد و چون در فن چاپ سنگی نیز مهارت تام داشت با محافل هنری و هجونگاران پیشرو تماس برقرار کرد. نخستین تصویر طنزآمیز فیلپون که درنشریه اش به چاپ رسید لحن و گرایش این جریده را آشکار ساخت . این نشریه نخستین هفته نامه سیاسی-طنزآمیز به معنای امروزی کلمه بود، چرا که به طور منظم انتشار می یافت و دارای تجزیه ای ثابت بود که گرایش آشکاری داشتند. گفته شده که این نشریه به صحنه جنگ های فیلپون با فیلیپ تبدیل شده بود.
احساساتیگری تجسم میکرد.
از سوی دیگر، اختصار در بیان و ارائه موضوع، مهمترین ویژگی طراحی دمیه است. وی با چند خط بیجان و یکی دو لکه آب مرکب توانست نه تنها حجم و حرکت، بلکه سرشت رو رفتار آدمی را نمایان سازد. هر چهرهی مضحکی را که آفریده معرف یک شخصیت خاص ناشی از شیوه زندگی در بطن یک نظام بغرنج اجتماعی بوده است. شیوه کار او به آثار متأخر گُیا نزدیک است و این نزدیکی در آثار چاپی او نیز دیده میشود. دمیه چندین پرده در مضامین مربوط به دن کیشوت کشیده که تفسیر تازهای را از شخصیتهای داستان سروانتس ارائه می دهد.
اگر چه دمیه برجستهترین کاریکاتوریست عصر خود به شمار میرود، با این همه رقیبانی داشت که هنرمندان شایستهای بودند. گاوارانی و گراندویل دو تن از این هنرمندان بودند.
بودلر درباره پل گاوارنی (هدقشرشل، 1804- 1866 نام اصلیاش سولپیس گیوم شوالیه) میگوید: وی در حقیقت تنها یک کاریکاتوریست و یا حتی صرفاً یک هنرمند نیست، بلکه وی ادیب نیز هست. به واقع گاوارانی را نمیتوان تنها به چشم یک کاریکاتوریست نگریست. نزد او هیچ گونه اغراق طنزآمیز یا کمترین عیار مشاهده نمیشود. اما وی نقشی را به عنوان نقاش موضوعات اخلاقی ایفا کرده و بر هنری تسلط داشته که در توصیف دنیای روسپیان سطح بالای پاریسی معاشران آنها شیوهای خاص را به کار گرفته و پرتره ای از مردم سطح پایین پاریس عرضه کرده که تا مدتها ذهن را به خود مشغول می کند.
به منظور تعیین مناسبترین تاریخ کاشت و روشهای کنترل علفهای هرز بر عملکرد و اجزای عملکرد آفتابگردان، آزمایشی در سال 9411 در شهرستانخوی انجام شد. این آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با چهار تکرار اجرا شد. تیمارهای آزمایشی شامل تاریخ کاشت در سهسطح ) 91 ...
فردریک کاپلستون در تاریخ ۱۰ آوریل ۱۹۰۷ در بریتانیا متولد شد. خانواده کاپلستون پیرو فرقه انگلیکان بودند؛ اما خود او در ابتدای دوران دانشجویی به سال ۱۹۳۰ به یسوعی zwnj;ها پیوست. مجموعه ۹ جلدی تاریخ فلسفه کاپلستون، از جمله کتب معتبر و تحسین شده تاریخ فلسفه است. از دیگر تلاش zwnj;های ...
فردریک کاپلستون در تاریخ ۱۰ آوریل ۱۹۰۷ در بریتانیا متولد شد. خانواده کاپلستون پیرو فرقه انگلیکان بودند؛ اما خود او در ابتدای دوران دانشجویی به سال ۱۹۳۰ به یسوعی zwnj;ها پیوست. مجموعه ۹ جلدی تاریخ فلسفه کاپلستون، از جمله کتب معتبر و تحسین شده تاریخ فلسفه است. از دیگر تلاش zwnj;های ...
فردریک کاپلستون در تاریخ ۱۰ آوریل ۱۹۰۷ در بریتانیا متولد شد. خانواده کاپلستون پیرو فرقه انگلیکان بودند؛ اما خود او در ابتدای دوران دانشجویی به سال ۱۹۳۰ به یسوعی zwnj;ها پیوست. مجموعه ۹ جلدی تاریخ فلسفه کاپلستون، از جمله کتب معتبر و تحسین شده تاریخ فلسفه است. از دیگر تلاش zwnj;های ...
فردریک کاپلستون در تاریخ ۱۰ آوریل ۱۹۰۷ در بریتانیا متولد شد. خانواده کاپلستون پیرو فرقه انگلیکان بودند؛ اما خود او در ابتدای دوران دانشجویی به سال ۱۹۳۰ به یسوعی zwnj;ها پیوست. مجموعه ۹ جلدی تاریخ فلسفه کاپلستون، از جمله کتب معتبر و تحسین شده تاریخ فلسفه است. از دیگر تلاش zwnj;های ...
فردریک کاپلستون در تاریخ ۱۰ آوریل ۱۹۰۷ در بریتانیا متولد شد. خانواده کاپلستون پیرو فرقه انگلیکان بودند؛ اما خود او در ابتدای دوران دانشجویی به سال ۱۹۳۰ به یسوعی zwnj;ها پیوست. مجموعه ۹ جلدی تاریخ فلسفه کاپلستون، از جمله کتب معتبر و تحسین شده تاریخ فلسفه است. از دیگر تلاش zwnj;های ...