بررسی هنر و معماری قرن بیستم
معماری :
مجموعة مشکی (Le Corbusier) : معماری فرانسوی که دستگاه هایی را برای زندگی ساخت که با توجه به نیازهای افراد مورد نظر طراحی شده است.
ـ احساس می کرد که معماری باید به صورت ماهیت مستقل طراحی شود به گونه ای که به هیچ گونه محیط دیگری مربوط نباشد.
Villa savoye ، 30 – 1928 ، فرانسه :
ـ خانة سبک بین المللی که به هیچ محل منفرد دیگر مربوط نمی شود.
ـ به گونه ای ایجاد شده است که به طور انبوه تولید شود.
ـ برای نیازهای کارکنان طراحی شده است.
جنبه های زیبایی شناختی جدیدی را منعکس می کند که باهوس تأسیس کرده بود. یک سبک جامع که به هیچ فرهنگ دیگری مربوط نمی شود و به صورت مربوط می شود. قطعاتی از چنین معماری برای ساخت نسبتاً ارزان هستند و مواد به صورت انبوه تولید می شود. مستطیل توسط هنرمندان دی استجیل به عنوان شکل ایده آل در نظر گرفته می شود.
فرانک لویدرایت :
معتقد بود که معماری باید دارای مکان ویژه باشد.
ـ فکر می کرد که معماری باید پیرامون را منعکس کند.
آبشار ، 1936 ، Bear Run ، پنسیلوانیا
ـ به ویژه برای محیط پیرامون طراحی شده است. ـ بی نظیر است و نمی توان در جای دیگر دوباره آنرا به وجود آورد. ـ از برخی مواد استفاده کرده است که از آن محیط گرفته شده است یعنی سنگ معدن سنگ در ساختار خانه و چوب درختان نزدیک.
از بین مدرسه های طراحی مربوط یا شاخص قرن بیستم. زیبا شناختی تحت تأثیر قرار داشت و از تکنیکها و مواد به کار رفته به ویژه در تولید و ساخت مشتق شده بود. [آلمان ، مدرسة معماری یافته شده توسط والترگروپیس: Bau ، ساختار ، معماری از دورة آلمان برجسته ، از بیان کردن تا سکونت داشتن ، اقامت گزیدن + مساعد بودن ، منزل (از دورۀ متوسط آلمان برجسته ، آلمان برجستۀ قدیمی].
با هوس ، مدرسۀ هنر و معماری در آلمان ، باهوس ، آموزش هنری را از طریق ترکیب آموزش هنرهای محض با مطالعۀ حرفه ها منقلب ساخت. این مدرسه با این تصور ساخته شده بود که این طراحی صرفاً جامعه را منعکس نمی کند بلکه در واقع به بهبود آن کمک می کند. باهوس در ویه مار در سال 1919 تأسیس شد و توسط والترگروپیس به همراه دانشکده ای اداره گردید که شامل پاول کِلی ، لیونل فین اینگر ، واسیلی کندیسکی ، لاسلومولی ـ نگی و مارسل برواِر بود. برنامۀ آموزشی شامل مهارت ، عملکردی در هر زمینه به همراه تمرکز روی مشکلات صنعتی تولید انبوه می شد. سبک باهوس با توجه به اقتصاد روش توصیف می شود که دارای شکل هندسی مشخص و طراحی است که با توجه به ماهیت مواد به کار رفته در نظر گرفته می شود. اصول مدرسه باعث تضادهای مهمی از سیاستمداران راست گرا و اکادمی ها شده است.
در سال 1925 باهوس به فضای مهم تر دِسو انتقال یافت در حالی که گروپیس ساختمانهای ویژه ای را برای استقرار نهادهای متنوع طراحی کرده بود. گروپیس در سال 1928 دوباره طراحی شد و ریاست آن توسط هاناس میِِِر که به نوبۀ خود در سال 1930 توسط لودویگ میس وان دِررو جایگزین شد ادامه یافت . در تابستان 1932 تناقض در مدرسه تاحدی افزایش یافت که شهر دِسو حمایت خود را منحل کرد. سپس این مدرسه به برلین انتقال یافت و در آنجا دانشکده تلاش کرد تا نظریه های خود را انجام دهد امّا در سال 1933 دولت نازی این مدرسه را به طور کلی بست. عقیده های باهوس طرحهایی را در معماری ، اثاثیه ، پدید آوردن و چاپ در بر می گرفت که تا آن زمان در بین آنها ادعاهای گسترده ای در بسیاری از بخشهای جهان و بویژه ایالات متحدۀ آمریکا وجود داشت. گروپیس به تنهایی به ایالات متحدۀ آمریکا رفت و در هاروارد تدریس کرد و تأثیر قابل ملاحظه ای را تجربه نمود. انجمن شیکاگو در طراحی که توسط مولی ـ نگی تأسیس شده بود به طور کامل دربارۀ برنامۀ آموزشی باهوس بود.
باهاوس : مدرسۀ آلمانی هنرهای کاربردی در اوایل قرن بیستم ، هدف آن عبارت بود از هدایت کار افراد در معماری ، تکنولوژی مدرن و مجموعه هنرهای تزئینی برای یادگیری از یکدیگر . این مدرسه سبکی را توسعه داد که نادر ، عملکردی و هندسی بود . طرحهای باهوس برای ساختمانها ، صندلی ها ، قوری و بسیاری از سایر اشیاء امروزه بسیار مورد توجه قرار گرفته است امّا به طور کلی وقتی که مدرسه فعال بود مشهور نبود. باهوس توسط نازیس بسته شد امّا اعضای آن از جمله والترگروپیس آموزش خود را در سراسر جهان گسترش دادند . واژۀ باهوس دارای یک معناست :
معنا # 1 : نوعی سبک آلمانی از معماری که توسط والتر در سال 1918 آغاز شد.
باهاوس استفادۀ جایگزین : همچنین یک نوار صخره ای به نام باهوس وجود دارد.
باهاوس در سال 1993: باهوس اصطلاح متداولی است برای باهوس Staatliches و هنر و مدرسۀ معماری در آلمان که از سال 1919 تا 1933 به وجود آمد و به منظور رویکردی بود که توسعه داده و آموزش داده شده بود. متداول ترین نام آن مربوط می شود به فعل آلمانی «ساختن» عبارت است از خانۀ معماری . سبک باهوس یکی از بیشترین جریانهای مؤثر در معماری مدرنیسم می باشد.
پُل میشِل فوکو (Paul Michel Foucault) پانزدهم اکتبر ۱۹۲۶ در ناحیه سنت موار پوآیته فرانسه به دنیا آمد. او یک فیلسوف؛ تاریخدان و متفکر فرانسوی است. وی، فرزند laquo;آن مالاپار raquo; و جراح متمول laquo;پل فوکو raquo; بود که بعدها اسم خود را به میشل فوکو تغییر داد. او صاحب کرسی laquo;تاریخ نظام zwnj;های ...
ه یقین مردم از نام این کتاب سخت در تعجب خواهند ماند، و حتماً گروهی نیز با دیده انکار در آن نگاه خواهند کرد که چگونه می zwnj;توان این قرن بیستم را،قرن فرهنگ و تمدن را، قرن علم و اکتشاف zwnj;ها و نظام zwnj;ها را، قرن برنامه zwnj;های استوار و دامنه zwnj;دار را، و این قرن پیروزی انسان بر طبیعت و ...
توضیحات : به یقین مردم از نام این کتاب سخت در تعجب خواهند ماند، و حتماً گروهی نیز با دیده انکار در آن نگاه خواهند کرد که چگونه میتوان این قرن بیستم را،قرن فرهنگ و تمدن را، قرن علم و اکتشافها و نظامها را، قرن برنامههای استوار و دامنهدار را، و این قرن پیروزی انسان بر طبیعت و اتم شکافتن موشک رهاکردن بر آسمانها را، و سایر چشماندازهای پیشرفت قدرت و عظمت انسان را جاهلیت نامید!؟. حقاً که انسان در این قرن پرشکوه به قله بلندی از عظمت و قدرت رسیده که در هیچیک از ادوار تاریخ زندگی تاکنون به چنین مقام ارجمندی نرسیده و به چنین قله بلندی گام ننهاده بود، آن چنان قدرت و عظمت و شکوهی بدست آورده که دستیافتن و رسیدن به آن حتی در این ایام اخیر هم بخاطرش خطور نمیکرد، تا چه رسد به قرنهای پیش! پس بنابراین، چگونه میتوان گفت که: انسان در این زمان و در این شرایط شگفتانگیز در جاهلیت بسر میبرد!؟ و چگونه باور توان کرد که قرن با شکوه بیستم قرن جاهلیت است!؟ و چگونه میتوان این موازین آزادی و این مفاهیم برادری و برابری و دموکراسی را و این عدالت اجتماعی پرشکوه را که بر سر بشریت در این عصر درخشان سایه گسترده است موازین و مفاهیم جاهلیت نامید!؟…
1394/10/30