دانلود انواع فایل

مقاله تحقیق پروژه دانش آموزی و دانشجویی

دانلود انواع فایل

مقاله تحقیق پروژه دانش آموزی و دانشجویی

شرایط رای قابل اعاده دادرسی در آیین دادرسی مدنی ایران و فرانسه

شرح مختصر:

یکی از مراحل دادرسی مرحله شکایت از رایی است که توسط یکی از مراجع قضایی صادر گردیده است. در مباحث مربوط به آیین دادرسی مدنی حقوقدانان طرق شکایت از رأی را به طرق عادی و فوق العاده تقسیم می کنند. طرق عادی شکایت شامل واخواهی و تجدید نظر است و طرق فوق العاده شامل فرجام خواهی, اعتراض ثالث و اعاده دادرسی. دراین مقاله سعی شده است تا آرایی که مطابق آیین دادرسی مدنی ایران و فرانسه قابل اعاده دادرسی هستند از حیث ماهیت رأی و مرجع صادر کننده آن مورد بحث و بررسی قرار گیرد.

فهرست مطالب

چکیده

مقدمه

شرایط رأی قابل اعاده دادرسی

قانون قدیم آیین دادرسی مدنی ایران (ق.ق)

قانون قدیم آیین دادرسی مدنی فرانسه (ق.ق.ف)

قانون جدید آیین دادرسی مدنی ایران (ق.ج)

قانون جدید آیین دادرسی مدنی فرانسه (ق.ج.ف)

آرای غیر قابل اعاده دادرسی

حکم دیوان عالی کشور

رای دیوان عدالت اداری

آرای مراجع شبه قضایی

تصمیمات حسبی

حکم حجر و رفع آن

حکم موت فرضی

حکم تقسیم ترکه

رد درخواست حصر وراثت

احکامی که فصل خصومت می کند

گزارش اصلاحی (قرارداد قضایی)

نتیجه گیری

منابع



خرید فایل


ادامه مطلب ...

نگاهی به رشد اقتصادی و اشتغال در فرانسه

نگاهی به رشد اقتصادی و اشتغال در فرانسه

نگاهی به رشد اقتصادی و اشتغال در فرانسه (‪(۱.......................................................................................................... 2

نگاهی به رشد اقتصادی و اشتغال در فرانسه (‪(۲.......................................................................................................... 7

نگاهی به رشد اقتصادی و اشتغال در فرانسه (‪(۳.. 12

نگاهی به رشد اقتصادی و اشتغال در فرانسه (‪(۴.......................................................................................................... 18

نگاهی به رشد اقتصادی و اشتغال در فرانسه (‪ ۵وپایانی) 23



خرید فایل


ادامه مطلب ...

قوه مجریه امریکا و فرانسه

قوه مجریه امریکا و فرانسه

قوه مجریه ریاستی امریکا

الکساندر هامیلتن یکی از رهبران سیاسی امریکا نیمه دوم قرن 18 می گوید: اقتدار قوه مجریه شرط اساسی وجود یک حکومت خوب است و در میان عناوینی که اقتدار مجریه را بوجود می آورند اولین عنصر وحدت آن می باشد قانون اساسی امریکا تمامت قدرت سیاسی ایالات متحده را مخصوصاً به رئیس جمهور داده است. رئیس جمهور از طرف مردم برای چهار سال انتخاب می شود که برای یک دوره قابل تمدید است.

نویسندگان قانون اساسی آمریکا در 1787 به افکار عمومی مردم خوشبین نبودند و می ترسیدند...



خرید فایل


ادامه مطلب ...

بررسی اجمالی حقوقی خشونت های اخیر فرانسه

بررسی اجمالی حقوقی خشونت های اخیر فرانسه

سوال: نحوه شروع خشونت های اخیر فرانسه را توضیح دهید.

با کشته شدن دو نوجوان (متعلق به خانواده های مهاجر) تحت تعقیب پلیس در محل استقرار توربین های برق فشار قوی، عده ای از مردم آن شهر (کلیشی سو بوآ Clichy-sous-Bois) در یک راهپیمائی مسالمت آمیز خواستار رسیدگی به مرگ این دو نوجوان شدند ولی مقامات دولتی اظهار داشتند که این دو نوجوان خودشان به محل توربین های برق حرکت کرده و کشته شده اند. به دنبال این موضوع «نیکولا سارکوزی» وزیر کشور فرانسه با اظهارات خود در پشتیبانی از نیروهای پلیس و نکوهش رفتار نوجوانان این محله و نیز به کار بردن برخی کلمات تند باعث خشم جوانان و نوجوانان این محله شد. انتشار خبر این وقایع موجب گردید دامنه ناآرامی ها در زمان کوتاه به شهرهای دیگر این کشور سرایت کند.

سوال : وضعیت موجود را چگونه ارزیابی می کنید؟

برای درک بهتر شرایط و اوضاع و احوال کنونی، بررسی دو نکته لازم است:

1 ـ مساله شانس نابرابر در دسترسی به حقوق اجتماعی (از جمله علل مربوط به بروز این حوادث)

2 ـ موضوع انتخابات ریاست جمهوری سال 2007 (از جمله دلایل مربوط به نحوه مقابله با این حوادث).

معمولا مهاجرت، عدم رعایت عدالت اجتماعی در برخی زمینه ها و عدم موفقیت فرانسه در ادغام کامل مهاجرین از جمله عواملی است که از آنها به عنوان علل این خشونت ها می توان یاد کرد.

اما نکته ای که در این بررسی ها کمتر مطرح می گردد نگاه تبعیض آمیز از طرف برخی از دولتمردان و احزاب سیاسی از قبیل «جبهه ملی» به رهبری «ژان ماری لوپن» علیه غیر فرانسوی ها می باشد. این امر به نوبه خود بعضا منجر به نابرابری شانس در دسترسی به حقوق اجتماعی در مناطقی می گردد که اداره آنها در دست اعضای این احزاب می باشد. (توضیح آنکه برخی از برنامه های جبهه ملی عبارتند از بیرون کشیدن فرانسه از اتحادیه اروپا و حذف «یورو» و برگرداندن «فرانک» به عنوان واحد پولی فرانسه.)

حزب راست حاکم کنونی ("اتحاد برای حرکت مردمی" Union pour un Mouvement Populaire) حزبی معتدل می باشد ولی نظر به اینکه سیاست های حوزه وزارت کشور بیشتر مبتنی بر اندیشه های شخص وزیر «نیکولا سارکوزی» می باشد تا سیاست های حزب، عملا مسیر سیاست دولت به برنامه های جبهه ملی نزدیکتر شده به نحوی که رئیس این جبهه صراحتا این نکته را خاطرنشان می سازد.

نوع فایل: word

سایز:8.83 KB

تعداد صفحه:7



خرید فایل


ادامه مطلب ...

انقلاب فرانسه

انقلاب فرانسه

انقلاب ۱۷۸۹ طلیعه جامعه سرمایه دارى بورژوایى مدرن در تاریخ فرانسه بود. شاخصه اصلى این انقلاب، استقرار موفقیت آمیز وحدت ملى از طریق سقوط رژیم ارباب رعیتى بود. به گفته توکویل هدف اصلى انقلاب عبارت بود از محو آخرین بقایاى قرون وسطى. انقلاب فرانسه نخستین انقلابى نبود که بورژوازى از آن منتفع مى شد، پیش از آن در سده شانزدهم انقلاب هلند، در سده هفدهم دو انقلاب انگلستان و در سده هجدهم انقلاب آمریکا راه را نشان داده بودند. در پایان سده هجدهم بخش اعظم اروپا از جمله فرانسه تحت رژیمى بود که از نظر اجتماعى؛ امتیازات اشرافى و از نظرگاه سیاسى ویژگى آن استبداد بر پایه حق الهى سلطنت بود.

در کشورهاى اروپاى مرکزى و شرقى، بورژوازى چنان رشدى نکرده بود که بتواند نفوذ چندانى داشته باشد. اکتشافات جغرافیایى سده هاى پانزدهم و شانزدهم، بهره کشى از مستعمرات و جابه جا شدن داد و ستدهاى دریایى به سوى غرب همه و همه به عقب ماندگى شرایط اجتماعى و اقتصادى این کشورها کمک کرده بود اگرچه انقلاب ۱۶۴۰ انگلستان اقدامى در جهت متروک کردن شیوه حکومت استبدادى بود اما استقرار آزادى سیاسى در انگلستان به هیچ وجه ضربه اى خردکننده بر مبانى سلسله مراتب اجتماعى مبتنى بر ثروت وارد نیاورد. شالوده آزادى هاى انگلیسى را رسوم و سنن شکل داده بودند نه تتبعات فلسفى. برک در کتاب «اندیشه هایى درباره انقلاب فرانسه» که به سال ۱۷۹۰ منتشر شد نوشت: از زمان صدور منشور کبیر تا اعلامیه حقوق مشى همیشگى قانون اساسى، اعلام و بیان آزادى هاى ما بوده است، آزادى هایى که از نیاکان خود به ارث برده ایم و باید براى اخلاف خود به جاى گذاریم. (گائتانا موسکا، تاریخ عقاید و مکاتب سیاسى، ت: حسین شهیدزاده، انتشارات مروارید، ص ۱۲۵ ) با این وصف عیان مى شود که قانون اساسى بریتانیا، حقوق بریتانیایى ها را به رسمیت مى شناخت نه حقوق بشر را و آزادى هاى انگلیسى خصلتى جهانى نداشت. در انقلاب ۱۷۷۹ آمریکا نیز اصولى که براى نیل بدان منازعاتى صورت گرفته بود؛ آزادى و برابرى را کاملاً به رسمیت نمى شناخت. سیاهان همچنان برده ماندند و تساوى حقوق سفیدپوستان نیز در واقع به هیچ وجه سلسله مراتب اجتماعى مبتنى بر ثروت را به مخاطره نینداخت، در ضمن در نخستین قوانین اساسى آنها اصل شرط دارایى براى حق رأى دادن ملحوظ شده بود.

انقلابات آمریکا و انگلستان، نمونه هاى انقلاباتى هستند که از تفوق و برترى ثروت در زیر پوشش «آزادى هاى بورژوایى» دفاع مى کنند. انقلاب فرانسه برجسته ترین انقلاب بورژوایى بوده است و به سبب ماهیت دراماتیک مبارزه طبقاتى خود تمامى انقلابات پیشین را تحت الشعاع قرار داده است. این ویژگى ها مدلول سرسختى اشرافیت که سخت به امتیازات فئودالى چسبیده بود و با دادن هر نوع امتیازى مخالف بود از یکسو و مخالفت پرشور توده هاى مردم با هر نوع امتیاز یا تمایز طبقاتى از سوى دیگر، بود. اساساً بورژوازى خواهان سقوط کامل اشرافیت نبود بلکه امتناع اشرافیت از سازش و خطرات ضد انقلاب بود که بورژوازى را به انهدام نظم کهن ناگزیر ساخت.

انقلاب فرانسه راه حقیقتاً انقلابى گذار از فئودالیسم به سرمایه دارى را انتخاب کرد. این انقلاب با نابود کردن بقایاى فئودالیسم و با آزاد ساختن دهقانان از قید حقوق اربابى و عشریه کلیسایى و وحدت بخشیدن به تجارت در سطح ملى، شاخص مرحله اى تعیین کننده در تکامل سرمایه دارى بود. سرکوب فئودال ها سبب آزاد شدن تولیدکنندگان مستقیم خرده پا شد و به تفکیک توده هاى دهقانى و قطب بندى آنها بین سرمایه و کار مزدورى انجامید. پس از انقلاب، با گسترش روابط تولیدى کاملاً نوین، سرمایه از قید تحمیلات و تجاوزات فئودالیسم رها شد و نیروى کار به صورت یک واقعیت تجارتى اصیل درآمد و این امر در نهایت خودمختارى تولید سرمایه دارى را چه در بخش کشاورزى و چه در بخش صنایع تضمین کرد. پیروزى بر فئودالیسم و رژیم کهن، با پیدایى سریع روابط اجتماعى نوین همراه نبود.

راه رسیدن به سرمایه دارى فرایندى ساده نبود، پیشرفت سرمایه دارى در دوره انقلاب به کندى صورت مى گرفت و صنایع آنقدر رشد نکرده بودند و هنوز سرمایه تجارى تفوق خود را حفظ کرده بود اما انهدام حکومت هاى بزرگ فئودالى و سیستم هاى سنتى کنترل داد و ستد، استقلال شیوه تولید و توزیع سرمایه دارى، یک استحاله کلاسیک انقلابى را تحقق بخشید. انقلاب فرانسه در جهت زیر و رو کردن ساخت هاى اقتصادى و اجتماعى موجود، چارچوب سیاسى رژیم کهن را درهم شکست و بقایاى حکومت محلى کهن را محو کرد و امتیازات محلى و تبعیضات ایالتى را از میان برد. انقلاب فرانسه در عین حال که گامى ضرورى در گذار از فئودالیسم به سرمایه دارى محسوب مى شود در رابطه با دیگر انقلابات مشابه داراى ویژگى هاى خاص خود است. این ویژگى ها به خصوص به ساخت جامعه فرانسه در پایان رژیم کهن مربوط مى شود.

انقلاب فرانسه در حالى که به عنوان یک انقلاب آزادیخواهانه و با پافشارى بر حقوق طبیعى دنباله رو انقلاب آمریکا است، برخلاف انقلاب انگلستان داراى موضعى جهانى است. به یقین این سخن توکویل که: چرا اصول و نظرات سیاسى مشابه در ایالات متحده تنها به تغییر دولت منجر مى شود و حال آنکه در فرانسه سقوط کامل یک نظم اجتماعى را به همراه مى آورد ( همان، ص۳۰۴ ) حاکى از عظمت انقلاب فرانسه است. اعلامیه ۱۷۸۹ بدون شک با حرارتى بیش از سلف آمریکایى خود سخن مى گوید و در راه آزادى گامى فراتر مى نهد. انقلاب فرانسه به عنوان یک انقلاب مساوات طلبانه به مراتب از اسلاف خود گام را فراتر گذارد، نه در آمریکا و نه در انگلستان بر روى برابرى تأکید نشده بود زیرا هم اشرافیت و هم بورژوازى براى کسب قدرت نیروهایشان را متحد ساخته بودند اما مقاومت اشرافیت ضدانقلاب و درگیر شدن در جنگ، بورژوازى فرانسه را ناگزیر ساخت که مساوات را به عنوان مسئله اى عمده مطرح کند چرا که این، تنها راه در کنار داشتن مردم بود. گذار اقتصاد فرانسه به سرمایه دارى از طریق یکپارچه کردن صنعت، افزایش و تمرکز مزدبگیران و بیدارى و مشخص کردن آگاهى طبقاتى آنها، بار دیگر اصل تساوى حقوق را در اذهان مردم زنده کرد. اینک آنچه ویژگى هاى خاص جامعه فرانسه که موجب تمایز و برترى انقلاب ۱۷۸۹ بر سایر انقلابات پیشین اعلام شد عنوان مى شود: در جامعه اشرافى نظام کهن، بر طبق قانون سنتى سه مرتبه از یکدیگر متمایز شده بودند؛ روحانیون و نجبا که از مراتب ممتازه بودند و مرتبه سوم که اکثریت مردم را شامل مى شد. نجبا از اقشارى تشکیل مى شدند که غالباً منافع مختلفى داشتند.

نجباى دربارى از نجیب زادگانى بودند که در دربار حضور داشتند و در ورساى زندگى مى کردند و اطرافیان پادشاه را تشکیل مى دادند. نجباى ایالتى که جاه و جلال کمترى داشتند در میان دهقانان زندگى مى کردند. منبع عمده عایدى این نجبا تحمیل عوارض فئودالى بر دهقانان بود. نجباى صاحب جامه از زمانى تشکیل شدند که سلطنت، دستگاه قضایى و تشکیلات ادارى خود را به وجود آورده بود. در رأس این دسته از نجبا، خانواده هاى بزرگ مستشاران پارلمانى قرار داشتند که هدفشان در دست گرفتن کنترل حکومت و شرکت در اداره حکومت بود. این نجبا که از قدرتى بسیار برخوردار بودند سخت به امتیازات خود وابسته بودند و با هرگونه رفرمى که امکان داشت موقعیت آنها را به مخاطره اندازد، مخالفت مى ورزیدند. در پایان سده هجدهم اشرافیت فئودالى دستخوش انحطاط شده بود.

نجباى دربارى در ورساى رو به ورشکستگى مى رفتند و نجباى ایالتى به زندگى بى هدف خود در املاکشان ادامه مى دادند. به همین دلیل اشرافیت که زوال خود را نزدیک مى دید، خواستار تحکیم و تاثیر عوارض فئودالى و افزایش سختگیرى شده بود. در سال ۱۷۸۱ به موجب یک فرمان شاهانه، حق احراز مقامات عالیه در قشون منحصراً به نجبا یا کسانى اختصاص داده شده بود که بتوانند مراتب نجابت را به اثبات رسانند. از نظر اقتصادى اشرافیت سعى داشت که نظام ارباب رعیتى را حتى از وضع موجود آن بدتر کند. به موجب فرامین مربوط به تریاژ اربابان بزرگ فئودال یک سوم ملک جامعه روستایى را تصاحب کرده بودند. در این حین پاره اى از نجبا به تدریج به امور بازرگانى طبقات متوسط ابراز علاقه مى کردند و سرمایه خود را در صنعت و به ویژه صنعت آهن به کار مى انداختند. در این گرایش به تجارت، بخشى از نجباى متعلق به قشر بالاى اشرافیت به طبقه متوسط نزدیک و تا حدى در آرمان هاى سیاسى آنها سهیم شدند اما اکثریت وسیع نجباى ایالتى و دربارى راه نجات را تنها در اعلام صریح تر امتیازات خود مى دیدند. این اختلافات و چنددستگى ها در میان اشراف جامعه فرانسه طى مسیر را براى انقلابیون سهل تر مى کرد.

1. موقعیت‌ اقتصادی‌ رژیم‌های‌ پیش‌ از انقلاب:

در فرانسه‌ در دوران‌ قبل‌ از انقلاب‌ 1789 نشانه‌های‌ روشنی‌ دال‌ بر وخامت‌ موقعیت‌ اقتصادی‌ از هر لحاظ‌ وجود داشته‌ و این‌ کشور از پنجاه‌ سال‌ قبل‌ از انقلاب، دچار مشکلات‌ و بحرانهای‌ مالی‌ و اقتصادی‌ فراوانی‌ بود که‌ روزبروز بر دامنه‌ و ابعاد آن‌ افزوده‌ می‌گشت.(1)

شرایط‌ اقتصادی‌ در روسیه‌ نیز قبل‌ از انقلاب، از آغاز دهه‌ اول‌ قرن‌ بیستم‌ وضع‌ مطلوبی‌ نداشت. دو جنگ‌ خارجی‌ که‌ در این‌ دوره‌ اتفاق‌ افتاد بر شدت‌ نابسامانیهای‌ اقتصادی‌ افزود، رکود اقتصادی‌ که‌ تا سال‌ 1909 دوام‌ داشت‌ شرایط‌ ناگواری‌ را برای‌ کارکنان‌ و دهقانان‌ ایجاد کرده‌ بود، از یک‌ سو بیکاری‌ را سخت‌ دامن‌ می‌زد و از سوی‌ دیگر شرایط‌ کار و میزان‌ درآمد این‌ دو طبقه‌ را طاقت‌ فرسا و غیر قابل‌ تحمل‌ ساخته‌ بود اعتصاباتی‌ که‌ در این‌ دوران‌ کارگران‌ راه‌ می‌انداختند عمدتاً‌ ماهیت‌ اقتصادی‌ داشت‌ و مرتباً‌ بر تعداد اعتصابات‌ و شماره‌ شرکت‌ کنندگان‌ در اعتصابات‌ افزوده‌ می‌گشت.(2)

حال‌ آنکه‌ در ایران، در اواخر حکومت‌ شاه‌ رژیم، ایران‌ در مطلوبترین‌ سطح‌ از قدرت‌ اقتصادی‌ که‌ در تمام‌ سلطنت‌ 57 ساله‌ رژیم‌ پهلوی‌ بی‌سابقه‌ بود به‌ سر می‌برد. با افزایش‌ سریع‌ و غیر قابل‌ پیش‌بینی‌ درآمد نفت‌ ، رژیم‌ ایران‌ نه‌ تنها تبدیل‌ به‌ یکی‌ از دولتهای‌ ثروتمند شده‌ بود بلکه‌ جامعه‌ ایرانی‌ را به‌ یک‌ جامعه‌ کاملاً‌ مصرفی‌ تبدیل‌ کرده‌ بود.(3) بدین‌ ترتیب‌ ملاحظه‌ می‌گردد در حالی‌ که‌ دولتهای‌ فرانسه‌ و روسیه‌ از نظر اقتصادی‌ در بدترین‌ شرایط‌ بودند و در حقیقت‌ در مرحله‌ ورشکستگی‌ نهایی‌ قرار داشتند دولت‌ ایران‌ با توجه‌ به‌ افزایش‌ ناگهانی‌ و غیر قابل‌ پیش‌بینی‌ قیمت‌ نفت‌ از نظر ذخائر ارزی‌ و توانائیهای‌ مالی‌ در مطلوبترین‌ و مناسبترین‌ شرایط‌ اقتصادی‌ در تاریخ‌ خود بوده‌ است.

2. اقتدار نظامی‌ رژیمهای‌ پیش‌ از انقلاب‌ :

از مهمترین‌ و در عین‌ حال‌ محسوسترین‌ ابزار قدرت‌ و اعمال‌ حاکمیت‌ هر رژیم‌ سیاسی‌ به‌ ویژه‌ نظامهایی‌ که‌ با بحرانها و فشارهای‌ داخلی‌ مواجه‌ می‌باشند و نیاز به‌ تهدید و ارعاب‌ و احیاناً‌ سرکوب‌ حرکتهای‌ معارض‌ و مخالف‌ خود را دارند قدرت‌ نظامی‌ آنها می‌باشد. هر گاه‌ در یک‌ نظام‌ سیاسی، قدرت‌ نظامی‌ از انسجام‌ لازم‌ برخوردار نباشند و روحیه‌ خود را در اثر شکستیهای‌ پی‌ در پی‌ از دست‌ بدهد و همچنین‌ دولت‌ بخاطر مشکلات‌ اقتصادی‌ امکان‌ تأمین‌ تدارکات‌ و خواسته‌های‌ آنها را نداشته‌ باشد و در نهایت‌ قدرت‌ نظامی‌ اعتقاد و ایمان‌ خود را به‌ رژیم‌ سیاسی‌ از دست‌ بدهد نه‌ تها قدرت‌ سیاسی‌ قادر به‌ بهره‌برداری‌ از چنین‌ نیروی‌ نظامی‌ برای‌ سرکوب‌ قدرت‌ اجتماعی‌ معارض‌ نخواهد بود، بلکه‌ خود بصورت‌ یک‌ مدعی‌ خطرناک‌ درآمده‌ و احیاناً‌ به‌ گروههای‌ اجتماعی‌ مخالف‌ خواهد پیوست‌ و احتمال‌ سقوط‌ قدرت‌ سیاسی‌ را شدیداً‌ افزایش‌ خواهد داد.

فرانسه‌ در طول‌ پنجاه‌ سال‌ قبل‌ از انقلاب‌ مدت‌ 26 سال‌ در جنگ‌ و منازعات‌ مهم‌ بین‌المللی‌ بوده‌ است‌ و در این‌ منازعات‌ جز یک‌ ایالت، نه‌ تنها چیزی‌ بدست‌ نیاورده، بلکه‌ شکستها و خسارتهای‌ عظیم‌ مالی، جانی‌ و ارضی‌ به‌ همراه‌ داشته‌ و قابل‌ پیش‌بینی‌ بود که‌ افسران‌ ارتش‌ نسبت‌ به‌ سرکوب‌ مقاومت‌ در دوره‌ای‌ که‌ بحران‌ برعلیه‌ مقامات‌ دولتی‌ افزایش‌ یافته‌ بود بی‌علاقه‌ باشند و این‌ امر موجب‌ اختلاف‌ و تضاد سیاسی‌ و اجتماعی‌ شد به‌ طوری‌ که‌ نهایتاً‌ هر حرکت‌ محدودی‌ را برای‌ سرکوب‌ مخالفین‌ پادشاه‌ و طبقات‌ محافظه‌ کار مسلط‌ غیر ممکن‌ می‌ساخت‌ و زمینه‌ را برای‌ پیروزی‌ انقلاب‌ فرانسه‌ مهیا کرد.

موقعیت‌ نظامی‌ روسیه‌ نیز در اروپا بدلیل‌ جنگهای‌ کریمه‌ و جنگ‌ 1905 تغییر کرده‌ بود. کشوری‌ که‌ در 1815 تنها قدرت‌ قوی‌ قاره‌ اروپا بود و بعد از 1848 به‌ نظر می‌رسید که‌ هنوز فاصله‌ زیادی‌ با سایر قدرتهای‌ اروپایی‌ داشت‌ بعد از جنگ‌ کریمه‌ به‌ حد یکی‌ از چند قدرت‌ مساوی، تنزل‌ یافت‌ و تا زمانی‌ که‌ تزار در سن‌ پطرزبورگ‌ حاکم‌ بود هرگز موقعیت‌ 1815 را پیدا نکرد. جنگ‌ جهانی‌ اول‌ از نظر وسعت‌ و مدت‌ و نزدیکی‌ به‌ مرزهای‌ روسیه‌ از جنگ‌ روس‌ و ژاپن‌ به‌ مراتب‌ مهمتر بود و تأثیر بیشتری‌ در داخل‌ کشور بر جای‌ گذاشت‌ بطوریکه‌ قوای‌ نظامی‌ این‌ کشور را کاملاً‌ به‌ تحلیل‌ برده‌ و سربازان‌ شکست‌ خورده‌ و بازگشته‌ از جبهه‌ را بصورت‌ مدعیانی‌ برای‌ قدرت‌ سیاسی‌ حاکم‌ درآورد و به‌ همین‌ علت‌ بود که‌ انقلاب‌ روسیه‌ در اوج‌ اشتعال‌ جنگ‌ جهانی‌ اول‌ بوجود آمد.

با این‌ ترتیب‌ ملاحظه‌ می‌گردد که‌ نظام‌ سیاسی‌ حاکم‌ بر روسیه‌ قبل‌ از انقلاب‌ نه‌ تنها نیروی‌ نظامی‌ و قوای‌ مسلح‌ نیرومند و وفادار به‌ قدرت‌ سیاسی‌ با خود نداشتند بلکه‌ ارتشی‌ شکست‌ خورده، روحیه‌ از دست‌ داده‌ و عاصی‌ شده‌ از نظام‌ با پیوستن‌ به‌ کارگران‌ اعتصابی‌ نقشی‌ مهم‌ در پیروزی‌ انقلاب‌ بازی‌ کردند.

اما ارتش‌ شاهنشاهی‌ ایران‌ بر خلاف‌ فرانسه‌ و روسیه‌ در طول‌ حداقل‌ 57 سال‌ قبل‌ از پیروزی‌ انقلاب‌ در هیچ‌ جنگ‌ خارجی‌ مهمی‌ شرکت‌ نکرده‌ بود. بیش‌ از هر پادشاهی‌ در ایران‌ محمدرضا شاه‌ به‌ نیروهای‌ مسلح‌ توجه‌ داشت. او بعنوان‌ فرمانده‌ نیروهای‌ مسلح، احساس‌ می‌کرد که‌ یک‌ ارتش‌ قوی‌ و نیرومند و در عین‌ حال‌ وفادار به‌ پادشاه، نه‌ تنها می‌تواند نظام‌ سیاسی‌ او را در قبال‌ مخالفین‌ داخلی‌ حفظ‌ کند بلکه‌ با توجه‌ به‌ جاه‌ طلبیهایش‌ می‌تواند ابزار و اهرم‌ لازم‌ را برای‌ دخالت‌ در امور منطقه‌ و همسایگانش‌ و پیشبرد اهداف‌ بین‌المللی‌ او فراهم‌ نماید.

می‌توان‌ با قاطعیت‌ ادعا کرد در فرانسه‌ و روسیه‌ از نظر نظامی‌ با توجه‌ به‌ شکستهای‌ پی‌ در پی‌ در جنگهای‌ متعدد ضعیف‌ترین‌ و نامطمئن‌ترین‌ وضعیت‌ بوده‌ و ارتشهای‌ آنها نه‌ تنها حمایت‌ لازم‌ را از نظام‌ سیاسی‌ حاکم‌ نمی‌کردند بلکه‌ نسبت‌ به‌ انقلابیون‌ گرایش‌ نشان‌ داده‌ و بعضاً‌ به‌ آنها می‌پیوستند، در حالیکه‌ ارتش‌ ایران‌ در بهترین‌ شرایط‌ از نظر نیرو و تجهیزات‌ بوده‌ و جز در موارد استثنایی‌ و آن‌ هم‌ به‌ صورت‌ پراکنده، تا آخرین‌ لحظات‌ عمر رژیم‌ شاه‌ نسبت‌ به‌ نظام‌ وفادار باقی‌ مانده‌ و اکثراً‌ در سرکوب‌ انقلابیون‌ نیز کوتاهی‌ نکردند.(4)

کشورهای‌ مورد بررسی‌ ما هر سه‌ از جمله‌ کشورهایی‌ هستند که‌ نه‌ تنها دارای‌ موقعیت‌ استراتژیکی‌ مهم‌ و حساس‌ می‌باشند بلکه‌ بعنوان‌ قدرتهای‌ بالفعل‌ یا بالقوه‌ بزرگ‌ محسوب‌ می‌شوند و در طول‌ تاریخ‌ نقش‌ فعالی‌ در روابط‌ بین‌الملل‌ جهانی‌ و منطقه‌ای‌ بازی‌ کرده‌ و می‌کنند. بدیهی‌ است‌ که‌ در قبال‌ تحولات‌ انقلابی‌ این‌ کشورها چه‌ قبل‌ از پیروزی‌ و چه‌ بعد از پیروزی‌ کشورهای‌ دیگر بویژه‌ کشورهای‌ همسایه‌ و ذینفع‌ عکس‌العمل‌ نشان‌ داده‌ و به‌ نفع‌ قدرت‌ سیاسی‌ حاکم‌ و یا بالعکس‌ در جهت‌ حمایت‌ از گروههای‌ اجتماعی‌ معارض‌ فعال‌ می‌گردند. در نتیجه‌ مسئله‌ واکنش‌ بین‌المللی‌ از جمله‌ عوامل‌ مهمی‌ است‌ که‌ در بررسی‌ قدرت‌ و توانائیهای‌ رژیم‌ سیاسی‌ حاکم‌ قبل‌ از انقلاب‌ ضرورت‌ دارد که‌ مورد توجه‌ و دقت‌ کافی‌ قرار گیرد.

در فرانسه‌ قرن‌ 18 با توجه‌ به‌ جنگهای‌ طولانی‌ که‌ لویی‌ پانزدهم‌ و شانزدهم‌ با کشورهای‌ همسایه‌ خود منجله‌ اترش، روسیه، انگلیس‌ و اسپانیا داشت‌ نه‌ تنها در شرایط‌ بحرانی‌ دوران‌ انقلاب‌ از حمایت‌ آنها برخوردار نبود بلکه‌ همه‌ این‌ دول‌ همسایه‌ در جهت‌ تضعیف‌ لویی‌ شانزدهم‌ تلاش‌ کرده‌ و متقابلاً‌ به‌ حمایت‌ از گروههای‌ معارض‌ و مخالف‌ برخواستند.

روسیه‌ نیز از این‌ نظر تفاوت‌ چندانی‌ با فرانسه‌ نداشت‌ بدین‌ معنا که‌ جنگ‌ جهانی‌ اول‌ و درگیری‌ مستقیم‌ روسیه‌ تزاری‌ در جنگ‌ با آلمان، عثمانی‌ و ژاپن‌ دشمنی‌ این‌ دولتها بویژه‌ دولت‌ قدرتمند و نوپای‌ آلمان‌ را برعلیه‌ خود داشت‌ به‌ طوریکه‌ لنین‌ با حمایت‌ و امکانات‌ فراهم‌ شده‌ این‌ دولت‌ توانست‌ به‌ انقلابیون‌ روسیه‌ ملحق‌ شده، و پایه‌ انقلاب‌ بلشویکی‌ اکتبر 1917 را بریزد. از طرف‌ دیگر با توجه‌ به‌ اینکه‌ دولتهای‌ روسیه‌ تزاری‌ یعنی‌ فرانسه‌ و انگلیس‌ خود مستقیماً‌ با آلمان‌ و متحدینش‌ درگیر بودند امکان‌ هیچ‌ نوع‌ حمایتی‌ از تزار روسیه‌ در شرایط‌ بحرانی‌ نداشتند.

اما دولت‌ ایران‌ و رژیم‌ شاه‌ از حداقل‌ یک‌ دهه‌ قبل‌ از سقوط‌ خود علیرغم‌ وجود شرایط‌ دو قطبی‌ با توجه‌ به‌ پایان‌ جنگ‌ سرد و آغاز دوره‌ آرامش‌ (5) و همزیستی‌ مسالمت‌آمیز از حمایت‌ کامل‌ دو ابرقدرت، و قدرتهای‌ بزرگ‌ و منطقه‌ای، تا آخرین‌ روزهای‌ حکومتش‌ برخوردار بود و متقابلاً‌ انقلابیون‌ ایران‌ از هیچگونه‌ حمایت‌ بین‌المللی‌ برخوردار نبودند.

با این‌ ترتیب‌ در حالیکه‌ دولتین‌ فرانسه‌ و روسیه‌ از نظر حمایت‌ بین‌المللی‌ در شرایط‌ نامناسب‌ به‌ سر می‌بردند و دول‌ اروپایی‌ اغلب‌ نسبت‌ به‌ رژیمهای‌ این‌ دو کشور در شرایط‌ قبل‌ از انقلاب‌ نظر مساعدی‌ نداشته‌ و بعضاً‌ تخاصم‌ بودند و نه‌ تنها هیچگونه‌ حمایتی‌ از نظامهای‌ سیاسی‌ در آن‌ شرایط‌ نکردند بلکه‌ در مواردی‌ به‌ حمایت‌ از انقلابیون‌ پرداختند دولت‌ ایران‌ از این‌ نظر در شرایط‌ مطلوبی‌ به‌ سر می‌برد.

3. پیچیدگی‌ و استحکام‌ رژیم‌های‌ قبل‌ از انقلاب‌ :

در هر نظام‌ و سیستم‌ سیاسی‌ وجود ابزارهای‌ قدرت‌ از جمله‌ قدرتهای‌ اقتصادی، نظامی‌ و حمایت‌ بین‌المللی‌ بالقوه‌ و فی‌ نفسه‌ نمی‌تواند در جهت‌ تحکیم‌ و تثبیت‌ قدرت‌ سیاسی‌ حاکم‌ کارساز و مفید باشد بلکه‌ توانایی، مهارت‌ و مدیریت‌ مطلوب‌ در نظام‌ سیاسی‌ است‌ که‌ می‌تواند در مواقع‌ بحرانی‌ ابزارهای‌ قدرت‌ را از قوه‌ به‌ فعل‌ درآورده‌ و به‌ بهترین‌ وجه‌ و در مناسبترین‌ زمان‌ و مکان‌ مورد استفاده‌ قرار دهد در نبردهای‌ نظامی‌ اغلب‌ این‌ امر به‌ اثبات‌ رسیده‌ است‌ که‌ فرماندهی‌ لایق‌ و کارآمد می‌تواند با کمترین‌ امکانات، تجهیزات‌ و نیرو بر فرماندهی‌ نالایق‌ و ناتوان‌ و در عین‌ حال‌ با امکانات‌ وسیع‌ پیروز شود. در حالیکه‌ نظامهای‌ سیاسی‌ فرانسه‌ و روسیه‌ علیرغم‌ وجود استبداد حاکم‌ به‌ خاطر بی‌کفایتیهای‌ پادشاهان‌ و نفوذ افراد ناصالحی‌ که‌ در دربار حضور داشتند، هرگز نتوانستند منافع‌ خود را تشخیص‌ داده‌ و در جهت‌ حفظ‌ ثبات‌ و موقعیت‌ رژیم‌ خود مدیریت‌ مناسب‌ و توانایی‌ برقرار نموده‌ و تغییرات‌ لازم‌ را اعمال‌ کنند. رژیم‌ شاه‌ بعد از گذراندن‌ دوره‌ پرتلاطمی‌ از تاریخ‌ 38 ساله‌ حکومت‌ خود تدریجاً‌ به‌ مرحله‌ای‌ از اعتماد به‌ نفس‌ و حاکمیت‌ مطلقه‌ رسیده‌ و با برخورداری‌ از مستشاران‌ ورزیده‌ داخلی‌ و خارجی‌ به‌ ویژه‌ برخورداری‌ از پلیس‌ مخفی‌ خشنی‌ همچون‌ ساواک‌ از توانایی‌ لازم‌ برای‌ حفظ‌ و تداوم‌ قدرت‌ مستبده‌ خود برخوردار بوده‌ است.(6)

در تئوری‌ نظام‌ دولتهای‌ مستبده‌ می‌بایست‌ ضعیف‌ شده‌ باشد تا اینکه‌ حرکتهای‌ انقلابی‌ مردمی‌ بتواند توفیقی‌ کسب‌ کند یا حتی‌ بروز کند. در حقیقت‌ از نظر تاریخی، شورشهای‌ مردمی‌ به‌ خودی‌ خود قادر نبوده‌اند دولتهای‌ مستبده‌ را واژگون‌ کنند. در عوض‌ فشار نظامی‌ از خارج‌ اغلب‌ با تضادها و انشعابهای‌ سیاسی‌ میان‌ طبقه‌ مسلط‌ و دولت‌ به‌ موازات‌ هم‌ می‌بایست‌ وجود داشته‌ باشد تا استبداد را تضعیف‌ کرده‌ و راه‌ را برای‌ شورشها و نهضتهای‌ انقلابی‌ باز کنند.

به‌ خاطر همین‌ ضعفها بود که‌ در انقلاب‌ فرانسه‌ نظام‌ سیاسی‌ حاکم‌ نه‌ به‌ علت‌ مخالفت‌ نیروهای‌ مردمی‌ بلکه‌ تنها به‌ علت‌ استیصال‌ کامل‌ در حل‌ معضلات‌ اقتصادی‌ و سیاسی‌ - اجتماعی‌ کشور به‌ مجلس‌ طبقات‌ سه‌ گانه‌ روی‌ آورد و خود را تسلیم‌ آنها کرد و آنگاه‌ بود که‌ حرکتهای‌ مردمی‌ و ترکیب‌ گروههای‌ اجتماعی‌ شکل‌ گرفت‌ و به‌ روند انقلاب‌ شتاب‌ فزاینده‌ای‌ داد.

و همین‌ طور در انقلاب‌ روسیه‌ نیز اگرچه‌ نیروهای‌ مخالف‌ وجود داشتند، دسته‌بنیها و احزاب‌ سیاسی‌ مختلف‌ که‌ با آرمانها و اهداف‌ خاص‌ و متفاوت‌ خود از اوائل‌ قرن‌ بیستم‌ شکل‌ گرفته‌ بودند، نه‌ تنها هیچگونه‌ نقشی‌ در سقوط‌ نظام‌ رومانوفها نداشتند بلکه‌ تصور هم‌ نمی‌کردند که‌ بدین‌ سادگی‌ نظام‌ امپراتوری‌ روسیه‌ سقوط‌ کند. البته‌ دولت‌ تزار روسیه‌ علیرغم‌ استیصال‌ و فشار زیادی‌ که‌ تحمل‌ می‌کرد داوطلبانه‌ و رأساً‌ خود را تسلیم‌ ملت‌ نکرد ولی‌ در مقابل‌ اولین‌ حرکت‌ و شورش‌ مردمی‌ که‌ ناشی‌ از انفجار و وجود بحران‌ اقتصادی‌ بود و به‌ صورت‌ تظاهرات‌ و اعتصابات‌ کارخانجات‌ و صنایع‌ در شهر پتروگراد متبلور شد، تسلیم‌ گردیده‌ و همچون‌ کوه‌ یخی‌ ذوب‌ گردید.

در حالیکه‌ انقلاب‌ ایران‌ در شرایطی‌ پیروز شد که‌ نظام‌ شاهنشاهی‌ خود را در اوج‌ قدرت‌ و استحکام‌ و تثبیت‌ شده‌ می‌دید و در مقابل‌ مخالفتها و معارضه‌ها تا آخرین‌ حد توان‌ خود مقاومت‌ می‌کرد و گروههای‌ اجتماعی‌ برای‌ به‌ زانو درآوردن‌ چنین‌ نظامی‌ می‌بایست‌ بر اساس‌ برنامه‌ریزی‌ و بسیج‌ تمام‌ نیروها و قربانی‌ کردن‌ بسیاری‌ از انسانها نظام‌ قدرتمند حاکم‌ را سرنگون‌ سازد.

‌قدرت‌ اجتماعی‌

قدرت‌ اجتماعی‌ متشکل‌ از گروههای‌ اجتماعی‌ فعالی‌ است‌ که‌ بر پایه‌ ارزشها و باورهای‌ مسلط‌ و مشترک‌ به‌ هم‌ نزدیک‌ شده‌اند و زمانی‌ که‌ قدرت‌ سیاسی‌ توانایی‌ تأمین‌ ارزشها و خواسته‌های‌ آنها را نداشته‌ باشد یا نخواهد این‌ ارزشها و خواسته‌ها را تأمین‌ کند گروههای‌ اجتماعی‌ مأیوس‌ شده‌ به‌ دنبال‌ رهبر یا رهبرانی‌ که‌ می‌توانند خواسته‌ها و نظرات‌ آنها را تعقیب‌ و تأمین‌ نمایند حرکت‌ خواهند کرد در ایجاد و تشکل‌ قدرت‌ اجتماعی‌ سه‌ رکن‌ اساسی‌ قابل‌ تفکیک‌ هستند: مردم، رهبری‌ و ایدئولوژی.

الف‌ - مشارکت‌ مردمی‌

در حالی‌ که‌ در فرانسه‌ و روسیه‌ میزان‌ مشارکت‌ مردم‌ در براندازی‌ رژیمهای‌ مستبده‌ حاکم‌ بسیار اندک‌ بوده‌ و حتی‌ در فرانسه‌ همانطور که‌ گفته‌ شد، نقشی‌ نداشته‌اند(7) و رژیم‌ فرانسه‌ به‌ خاطر ضعفهای‌ خود الزاماً‌ تسلیم‌ شده‌ و در روسیه‌ تعداد محدودی‌ از کارگران‌ کارخانجات‌ پطرزبورگ‌ و سربازان‌ پادگان‌ همان‌ شهر سر به‌ شورش‌ برداشته‌ و موجبات‌ سقوط‌ خانواده‌ رومانوفها را فراهم‌ کردند (8) در انقلاب‌ اسلامی‌ ایران‌ به‌ استثنای‌ اقلیت‌ محدودی‌ و بخش‌ اعظم‌ ارتش‌ که‌ وابسته‌ به‌ نظام‌ بودند همه‌ اقشار مردم‌ از همه‌ طبقات‌ و گروههای‌ اجتماعی‌ و در سراسر کشور اعم‌ از شهرها و روستاها، کارگران، کارمندان، کشاورزان، اصناف‌ و ... همه‌ و همه‌ چرخهای‌ اقتصادی‌ و اداری‌ کشور را از کار انداخته‌ و در مقابل‌ رژیم‌ تا دندان‌ مسلح‌ آن‌ هم‌ با دست‌ خالی‌ ایستادند و آن‌ را ساقط‌ کردند.

مطالعات‌ بعدی‌ هم‌ نشان‌ داد که‌ حتی‌ بعد از پیروزی‌ انقلاب‌ که‌ زنجیرهای‌ استبداد و دیکتاتوری‌ گسسته‌ شده‌ و زمینه‌ مناسب‌ برای‌ ایجاد آگاهی‌ سیاسی‌ و مشارکت‌ توده‌های‌ مردم‌ فراهم‌ شده‌ بود به‌ تدریج‌ و به‌ علت‌ بی‌میلی‌ حاکمیتهای‌ بعد از انقلاب‌ اعم‌ از میانه‌روها و رادیکالها در دو انقلاب‌ فرانسه‌ و روسیه، این‌ مشارکت‌ رو به‌ کاهش‌ نهاده‌ است. تاریخ‌ و آمار مشارکت‌ مردم‌ در انتخابات‌ بعد از انقلاب‌ این‌ نظریه‌ را ثابت‌ می‌کند.

در مقابل‌ توده‌های‌ ملت‌ ایران‌ بعد از پیروزی‌ انقلاب‌ اسلامی‌ در انتخابات‌های‌ مکرر و پی‌ در پی‌ شرکت‌ کرده‌اند و حتی‌ در شرایط‌ بحرانی‌ و بمباران‌ شهرها هیچیک‌ از انتخابات‌ لازم‌ برای‌ تداوم‌ فعالیتهای‌ سیاسی‌ نظام‌ جمهوری‌ اسلامی‌ متوقف‌ نشده‌ یا به‌ تأخیر نیافتاد. در طول‌ ده‌ سال‌ گذشته‌ مردم‌ کشور ما در بیش‌ از بیست‌ انتخابات‌ (هشت‌ انتخاب‌ ریاست‌ جمهوری، پنج‌ انتخاب‌ مجلس‌ شورای‌ اسلامی، سه‌ انتخاب‌ مجلس‌ خبرگان، یک‌ انتخابات‌ نوع‌ حکومت، و دو انتخابات‌ رفراندوم‌ قانون‌ اساسی‌ و دو انتخابات‌ شوراهای‌ اسلامی) شرکت‌ کرده‌اند. آمار مشارکت‌ روزافزون‌ مردم‌ در این‌ انتخابات‌ چشمگیر و جالب‌ توجه‌ است. و از همه‌ مهمتر حضور همه‌ ساله‌ مردم‌ در اجتماعات‌ و تظاهرات‌ میلیونی‌ که‌ به‌ خاطر سالگرد انقلاب‌ صورت‌ می‌گیرد نشانه‌ حضور، بیداری‌ و حمایت‌ مردم‌ از انقلابشان‌ می‌باشد.

ب‌ - رهبری‌

نقش‌ و شخصیت‌ رهبر به‌ ویژه‌ زمانی‌ روشن‌تر و برجسته‌تر می‌شود که‌ توسلات‌ ایدوئولوژیکی‌ گروههای‌ انقلابی‌ پراکنده‌ و غیر منسجم‌ باشد یا سازماندهی‌ آن‌ ضعیف‌ باشد در این‌ صورت‌ نقش‌ و اهمیت‌ رهبری‌ در پروسه‌ انقلابی‌ و در طول‌ زمان‌ توسعه‌ می‌یابد. از طرف‌ دیگر نقش‌ رهبران‌ انقلاب‌ را در سه‌ بعد مهم‌ می‌توان‌ مشاهده‌ کرد که‌ عبارت‌ است‌ از رهبر بعنوان‌ ایده‌ئولوگ‌ انقلاب، رهبر بعنوان‌ فرمانده‌ و نهایتاً‌ رهبر بعنوان‌ معمار نظام‌ بعد از پیروزی‌ انقلاب.

در بررسی‌ و مقایسه‌ اجمالی‌ میان‌ نقش‌ رهبران‌ در سه‌ انقلاب‌ مورد بحث‌ مشاهده‌ خواهیم‌ کرد که‌ در این‌ رکن‌ از انقلاب‌ نیز مانند رکن‌ مردم‌ انقلاب‌ اسلامی‌ دارای‌ قدرت، امتیازات‌ و ویژگیهایی‌ فوق‌العاده‌ و استثنایی‌ بوده‌ است‌ که‌ دو انقلاب‌ فرانسه‌ و روسیه‌ از آن‌ بی‌بهره‌ بوده‌اند.

-1 در انقلابهای‌ فرانسه‌ و روسیه‌ رهبران‌ انقلاب‌ از طبقات‌ متوسط‌ و بالای‌ جامعه‌ بوده‌اند در حالیکه‌ در انقلاب‌ اسلامی‌ ایران‌ رهبران‌ انقلاب‌ وابسته‌ و متعلق‌ به‌ طبقات‌ محروم‌ و فقیر جامعه‌ بوده‌اند.

-2 در انقلابهای‌ فرانسه‌ و روسیه‌ به‌ ویژه‌ در انقلاب‌ روسیه‌ رهبران‌ مدافع‌ و نماینده‌ طبقه‌ای‌ بودند که‌ خود متعلق‌ به‌ آن‌ طبقه‌ نبودند در حالیکه‌ در انقلاب‌ اسلامی‌ رهبران‌ انقلاب‌ دقیقاً‌ مدافع‌ طبقه‌ای‌ بودند که‌ از آن‌ طبقه‌ برخاسته‌ بودند.

-3 در انقلابهای‌ فرانسه‌ و روسیه‌ طبقه‌ روشنفکر و تحصیل‌ کرده‌ رهبری‌ انقلاب‌ را بر عهده‌ داشته‌ و اشراف‌ و روحانیون‌ نقش‌ ضد انقلاب‌ را داشتند در حالیکه‌ در انقلاب‌ اسلامی‌ رهبری‌ ضد انقلاب‌ را روشنفکران‌ وابسته‌ به‌ چپ و راست‌ بر عهده‌ داشتند.

-4 در انقلاب‌ فرانسه‌ و روسیه‌ ما به‌ چهره‌ شاخصی‌ که‌ همه‌ ویژگیهای‌ سه‌ گانه‌ رهبری‌ را در خود جمع‌ داشته‌ و از نظر ارائه‌ ایدئولوژی، فرماندهی‌ انقلاب‌ و سازندگی‌ بعد از انقلاب‌ دارای‌ استعداد، نبوغ‌ و قدرتی‌ همچون‌ رهبری‌ در انقلاب‌ اسلامی‌ باشد برخورد نمی‌کنیم. در انقلاب‌ فرانسه‌ چهره‌هایی‌ مانند لافایت، روبسپیر، دوک‌ د. اورلئان‌ مطرح‌ هستند که‌ هیچکدام‌ رهبری‌ انقلاب‌ را در تمام‌ دوران‌ شکل‌گیری‌ و پیروزی‌ آن‌ بطور جامع‌ در دست‌ نداشتند.

در انقلاب‌ روسیه‌ چهره‌ لنین‌ از چهره‌های‌ شاخص‌ و برجسته‌ تاریخ‌ این‌ انقلاب‌ می‌باشد وی‌ در واقع‌ دارای‌ امتیازات‌ و استعدادها و نبوغ‌ مشخصی‌ بود که‌ در جهت‌ به‌ مرحله‌ عمل‌ درآوردن‌ آنچه‌ را که‌ به‌ انقلاب‌ اکتبر 1917 معروف‌ است‌ نقش‌ اصلی‌ و محوری‌ داشت. در حالیکه‌ در سقوط‌ رژیم‌ رومانوفها در فوریه‌ همان‌ سال‌ مطلقاً‌ نقشی‌ نداشت‌ چهره‌هایی‌ مانند زینوویف، کامنف، استالین، تروتسکی‌ و کرنسکی‌ هم‌ از شهرت‌ ویژه‌ای‌ برخوردار هستند ولی‌ آنها هم‌ دخالتی‌ در سقوط‌ رژیم‌ نداشتند. در حقیقت‌ سقوط‌ رژیم‌ تزاری‌ در اثر یک‌ حرکت‌ خودجوش‌ و بدون‌ رهبری‌ صورت‌ گرفت.

بطور خلاصه‌ مطالعات‌ ما نشان‌ می‌دهد نه‌ در انقلاب‌ فرانسه‌ و نه‌ در انقلاب‌ روسیه‌ به‌ چهره‌ای‌ با ویژگیهای‌ ایدئولوگ‌ و فرمانده‌ انقلاب‌ برخورد نمی‌کنیم‌ آنهایی‌ را که‌ نام‌ بردیم‌ هیچکدام‌ نه‌ ایدئولوگ‌ انقلاب‌ بودند و نه‌ فرمانده‌ آن‌ بلکه‌ سازندگان‌ و معماران‌ دولتهای‌ بعد از انقلاب‌ بودند. آنها اشخاصی‌ بودند که‌ بر اسب‌ سرکش‌ تحولات‌ بعد از سقوط‌ نظام‌ سوار شده‌ و در سیر تحولات‌ بعدی‌ اثر گذاردند. در حالیکه‌ در انقلاب‌ اسلامی‌ رهبر انقلاب‌ حضرت‌ امام‌ خمینی(ره) بویژه‌ با برخورداری‌ از جایگاه‌ مرجعیت‌ دینی‌ و با نبوغ، قدرت‌ و ویژگیهای‌ خاصی‌ که‌ داشتند که‌ در نوع‌ خود بی‌نظیر بود نقش‌ ایدئولوگ، فرمانده‌ و معماری‌ انقلاب‌ را به‌ نحو احسن‌ و در طول‌ ربع‌ قرن‌ از حیات‌ پربرکت‌ خود بر عهده‌ گرفته‌ و ایفأ کردند.

‌ج‌ - ایدئولوژی‌

با توجه‌ به‌ اینکه‌ تنها عامل‌ مشروعیت‌ و انسجام‌ در جامعه‌ و نظام‌ قبلی‌ در هر سه‌ کشور نهادهای‌ پادشاهی‌ بوده‌ که‌ در موقعیت‌ انقلابی‌ بی‌اعتبار شده‌ بودند بنابراین‌ ایدئولوژیهای‌ انقلاب‌ مطرح‌ می‌شوند تا آنکه‌ تجدید بنا و اعمال‌ قدرت‌ دولتی‌ را بر مبنای‌ جدیدی‌ توجیه‌ و استدلال‌ کنند. ضمناً‌ مکاتب‌ مطرح‌ شده‌ به‌ نخبگان‌ انقلابی‌ کمک‌ می‌کند تا انسجام‌ و تشکل‌ لازم‌ را برای‌ حرکت‌ توده‌ها در جهت‌ مبارزات‌ و فعالیتهای‌ سیاسی‌ تحقق‌ بخشند.

با بررسی‌ اجمالی‌ از ایدئولوژیهای‌ حاکم‌ بر انقلابهای‌ مورد نظر درمی‌یابیم‌ در حالی‌ که‌ مکتبهای‌ لیبرالیسم‌ و مارکسیسم‌ در فرانسه‌ و روسیه‌ با برداشتهای‌ مادی‌ خود افق‌ محدودی‌ را برای‌ پیروان‌ خود در همین‌ دنیا و تنها از یک‌ زاویه‌ فراهم‌ می‌کردند، نقش‌ مهمی‌ هم‌ در ایجاد انگیزه‌ لازم‌ در براندازی‌ رژیمهای‌ پادشاهی‌ فرانسه‌ و روسیه‌ نداشته‌اند و حتی‌ در پیاده‌ کردن‌ ارزشها و معیارهای‌ خود بعد از سقوط‌ نظامهای‌ مطرود با مشکل‌ مواجه‌ شده‌ و الزاماً‌ تغییرات‌ زیادی‌ بر نظریات‌ تئوریکی‌ خود اعمال‌ کردند. از طرف‌ دیگر هر دو مکتب‌ برای‌ مردم‌ فرانسه‌ و روسیه‌ نامأنوس‌ بود و با بنیانهای‌ عقیدتی‌ عامه‌ مردم‌ که‌ غالباً‌ مذهبی‌ بود در تعارض‌ بود لذا این‌ ایدئولوژیها هرگز نتوانستند خمیرمایه‌ لازم‌ را در ایجاد تشکل، انسجام، و وحدت‌ اقشار و توده‌های‌ جوامع‌ خود فراهم‌ کنند و تنها به‌ عنوان‌ ایدئولوژی‌ طبقه‌ خاص‌ روشنفکر و با تعابیر متفاوت‌ باقی‌ ماندند.

در حالی‌ که‌ مکتب‌ اسلام‌ که‌ از 1400 سال‌ قبل‌ به‌ ایران‌ وارد شده‌ بود و با مردم‌ مأنوس‌ بوده‌ و قاطبه‌ مردم‌ به‌ آن‌ اعتقاد داشته‌ و با آن‌ زیست‌ کرده‌ و در تاروپود زندگی‌ آنها نفوذ و رسوخ‌ کرده‌ بود و با توجه‌ به‌ جهان‌بینی‌ الهی‌ افق‌ بسیار وسیعی‌ برای‌ پیروان‌ خود فراهم‌ کرده‌ علاوه‌ بر آنکه‌ سعادت‌ اخروی‌ را نوید می‌داد برای‌ همین‌ دوره‌ کوتاه‌ زندگی‌ در این‌ دنیا نیز دستورالعملها و راهنماییهای‌ لازم‌ برای‌ امور روزمره‌ زندگی‌ فردی‌ و اجتماعی‌ و اداره‌ جامعه‌ در جهت‌ تامین‌ سعادت‌ دنیوی‌ فراهم‌ کرده‌ بود و در مقایسه‌ با دو مکتب‌ دیگر از عظمت‌ ویژه‌ای‌ برخوردار است. بویژه‌ آنکه‌ در مکتب‌ تشیع‌ با برخورداری‌ از جوهره‌های‌ لازم‌ انقلابی‌ زمینه‌های‌ کاملاً‌ مساعدی‌ برای‌ بهره‌مندی‌ از یک‌ مکتب‌ قدرتمند در پروسه‌ انقلاب‌ اسلامی‌ در ایران‌ فراهم‌بود.

انقلابهای‌ فرانسه‌ و روسیه‌ نه‌ تنها برعلیه‌ دولت‌ بلکه‌ برعلیه‌ روحانیت‌ و کلیسا بود. کلیسا در فرانسه‌ فرانسوی‌ شده، از حیطه‌ اقتدار پاپ‌ در واتیکان‌ خارج‌ گردید و در روسیه‌ مطرود و مقهور شد در حالی‌ که‌ در انقلاب‌ اسلامی‌ تمام‌ روحانیت‌ شیعه‌ برعلیه‌ دولت‌ قیام‌ کرد و انقلاب‌ را رهبری‌ نمود.

موفقیت‌ ایدئولوژی‌ انقلابی‌ اسلام‌ همچون‌ امری‌ ارزشمند و علامت‌ ممیزه‌ انقلاب‌ اسلامی‌ در ایران‌ بود. این‌ ایدئولوژی‌ پاسخی‌ قدرتمند به‌ خواسته‌های‌ سیاسی‌ شده‌ معاصر و در عین‌ حال‌ مأیوس‌ شده‌ از مکاتب‌ مادی‌ بود. این‌ ایدئولوژی‌ در عین‌ بهره‌برداری‌ از همه‌ امتیازات‌ تکنولوژیکی‌ و تجربه‌ نهضتهای‌ ایدئولوژیکی‌ و سیاسی‌ غرب‌ به‌ کار گرفته‌ شد. به‌ عبارت‌ دیگر این‌ ایدئولوژی‌ امتیاز قابل‌ توجهی‌ بر کمونیسم‌ که‌ با مذهب‌ در تعارض‌ است، داشت. به‌ جای‌ اینکه‌ یک‌ جایگزینی‌ جدیدی‌ برای‌ مذهب‌ خلق‌ کند همان‌ طور که‌ کمونیستها کردند، انقلاب‌ اسلامی‌ مذهب‌ پرتلاش‌ و تهاجمی‌ را که‌ وجود داشت‌ به‌ کار گرفته‌ و با ابزار ایدئولوژیکی‌ مورد نیاز برای‌ جنگ‌ در صحنه‌ سیاست‌ مردمی‌ مجهز گردید. با این‌ عمل‌ آنها کمک‌ بزرگی‌ و ممتازی‌ به‌ تاریخ‌ جهان‌ کردند. بنا به‌ گفته‌ زاگورین، نویسنده‌ آمریکایی، اگر امروز کسی‌ بپرسد که‌ در تئوری‌ انقلاب‌ مارکس‌ چه‌ چیزی‌ معتبر و چه‌ چیز بی‌اعتبار می‌باشد، جواب‌ باید این‌ باشد که‌ آن‌ تئوری‌ دیگر به‌ گذشته‌ و تاریخ‌ تعلق‌ دارد. عدم‌ تناسب‌ نظریه‌ مارکس‌ آنگاه‌ آشکار شد که‌ برخلاف‌ پیش‌بینی‌ مارکس‌ انقلابها در پیشرفته‌ترین‌ کشورهای‌ غربی‌ تحقق‌ نیافت‌ و در عوض‌ سوسیالیسم‌ در عقب‌ افتاده‌ترین‌ جوامع‌ کشاورزی‌ روسیه‌ و چین‌ به‌ مرحله‌ اجرا درآمد. با رشد تحقیق‌ روی‌ بسیاری‌ از انقلابها این‌ امر به‌ اثبات‌ رسید که‌ مدل‌ مارکس‌ به‌ خاطر ساده‌انگاری‌ بیش‌ از حد آن‌ غیر قابل‌ بهره‌برداری‌ است‌ و در حقیقت‌ مانعی‌ برای‌ درک‌ بیشتر انقلابها است.(9)

بدین‌ ترتیب‌ ملاحظه‌ می‌گردد که‌ رمز پیروزی‌ انقلاب‌ اسلامی‌ را تنها می‌توان‌ در عظمت‌ و مدیریت‌ و میزان‌ اعمال‌ گسترده‌ سه‌ رکن‌ انقلاب‌ یعنی‌ مردم، رهبری‌ و مکتب‌ جستجو کرد که‌ توانست‌ برخلاف‌ پیش‌بینیها و محاسبات‌ تحلیل‌گران‌ و حیرت‌ جهانیان‌ نظام‌ قدرتمند و کهن‌ شاهنشاهی‌ را به‌ زانو درآورده‌ و آن‌ را سرنگون‌ سازد.

پیروزی‌ انقلابهای‌ فرانسه‌ و روسیه‌ نه‌ ناشی‌ از انسجام، استحکام، و قدرت‌ نیروهای‌ انقلابی‌ بوده‌ است‌ بلکه‌ به‌ خاطر ضعف‌ بنیادین‌ رژیمهای‌ حاکم‌ بود که‌ ساختار حکومتی‌ را شدیداً‌ پوسانده‌ و بحرانهای‌ نظامی‌ اقتصادی‌ و فشارهای‌ بین‌المللی‌ این‌ ضعیف‌ را تشدید کرده‌ بودند به‌ طوریکه‌ سقوط‌ نظام‌ سیاسی‌ را امری‌ اجتناب‌ناپذیر ساخت. در واقع‌ گروههای‌ اجتماعی‌ رقیب‌ در جو ناشی‌ از خلأ قدرت‌ و حاکمیت‌ سیاسی‌ به‌ عنوان‌ و وارثان‌ نظام‌ از هم‌ پاشیده‌ و دور از صحنه‌ شده‌ و به‌ عنوان‌ نیروهای‌ انقلابی‌ به‌ تلاش‌ و رقابت‌ برخاسته‌ و قدرت‌ را به‌ دست‌ گرفتند. بر اساس‌ همین‌ مقایسه‌ها است‌ که‌ ملاحظه‌ می‌گردد که‌ انقلاب‌ اسلامی‌ در مقایسه‌ با انقلابهای‌ فرانسه‌ و روسیه‌ از عظمت‌ به‌ مراتب‌ بیشتری‌ برخوردار است.

پیروزی‌ انقلاب‌ اسلامی‌ بیشتر در کانونهای‌ سیاسی‌ و دانشگاهی‌ موجب‌ حیرت‌ شد که‌ بر اساس‌ مطالعات‌ خود از انقلابهای‌ گذشته‌ هرگز نمی‌توانستند تصور کنند که‌ چنین‌ حادثه‌ای‌ در ایران‌ اتفاق‌ افتد. مطالعات‌ سازمانهای‌ اطلاعاتی‌ آمریکاCIA وDIA چهار ماه‌ قبل‌ از سقوط‌ رژیم‌ شاه‌ به‌ این‌ جمع‌بندی‌ رسیده‌ بود که‌ ایران‌ نه‌ در شرایط‌ انقلابی‌ و نه‌ پیش‌ از انقلاب‌ است‌ و برای‌ ده‌ سال‌ آینده‌ رژیم‌ شاه‌ پابرجا است.

تداسکاچیل‌ در این‌ زمینه‌ می‌گوید:

«سقوط‌ رژیم‌ شاه، آغاز نهضت‌ انقلابی‌ ایران‌ مابین‌ 1977 تا 1979، به‌ عنوان‌ یک‌ شگفتی‌ ناگهانی‌ برای‌ ناظرین‌ خارجی‌ اعم‌ از دوستان‌ شاه‌ تا روزنامه‌نگاران‌ و دانشمندان‌ علوم‌ سیاسی‌ و اجتماعی‌ از جمله‌ آنهایی‌ که‌ همچون‌ من‌ به‌ اصطلاح‌ از کارشناسان‌ انقلابهای‌ هستیم، بود. همه‌ ما حوادث‌ انقلاب‌ را با حیرات‌ و ناباوری‌ نظاره‌ می‌کردیم. بالاتر از همه‌ انقلاب‌ ایران‌ پدیده‌ای‌ کاملاً‌ خلاف‌ قاعده‌ و طبیعت‌ بود. این‌ انقلاب‌ محققاً‌ یک‌ انقلاب‌ اجتماعی‌ است. معذالک‌ پروسه‌ انقلاب‌ مخصوصاً‌ حوادثی‌ که‌ منجر به‌ سقوط‌ شاه‌ بود، علتهایی‌ را که‌ در مطالعه‌ تطبیقی‌ خود از انقلابهای‌ فرانسه، روسیه‌ و چین‌ مطرح‌ کرده‌ بود، زیر سئوال‌ برد. انقلاب‌ ایران‌ آشکارا آن‌ قدر مردمی‌ بود و آن‌ قدر روابط‌ اساسی‌ و پایه‌ فرهنگی‌ - اجتماعی‌ و اقتصادی‌ - اجتماعی‌ را در ایران‌ تغییر داد که‌ حقیقتاً‌ از نمونه‌ انقلابهای‌ اجتماعی‌ - تاریخی‌ بزرگ‌ می‌باشد.»(10)

اینک‌ این‌ سئوال‌ مطرح‌ می‌گردد که‌ اگر انقلابهای‌ فرانسه‌ و روسیه‌ را انقلابهای‌ کبیر بنامیم، انقلاب‌ اسلامی‌ را چه‌ بنامیم‌ و اگر انقلاب‌ اسلامی، انقلابی‌ واقعی‌ و تمام‌ عیار است، آنچه‌ را که‌ در فرانسه‌ و روسیه‌ رخ‌ داده‌ است‌ چه‌ باید نامید؟ به‌ همین‌ جهت‌ است‌ که‌ گفته‌ اسکاچیل‌ صدق‌ می‌کند که‌ انقلابهای‌ فرانسه‌ و روسیه‌ آمدند و ساخته‌ نشدند ولی‌ انقلاب‌ اسلامی‌ ایران‌ نیامد بلکه‌ با توجه‌ به‌ شرایط‌ موجود ساخته‌ شد آن‌ هم‌ نه‌ به‌ سادگی‌ بلکه‌ با تجهیز همه‌ امکانات‌ مردمی‌ سراسر کشور و از همه‌ اقشار و طبقات‌ اجتماعی‌ و با رهبری‌ قوی‌ و پرداخت‌ بهایی‌ گزاف‌ که‌ همانا قربانی‌ کردن‌ چند صد هزار انسانهای‌ عاشق‌ انقلاب‌ بود، و به‌ همین‌ دلیل‌ بوده‌ که‌ ظهور پیروزی‌ انقلاب‌ اسلامی‌ حیرت‌ و شگفتی‌ همگان‌ بر برانگیخت. و به‌ یقین‌ می‌توان‌ ادعا کرد که‌ انقلاب‌ اسلامی‌ انقلابی‌ بی‌نظیر در تاریخ‌ بشریت‌ می‌باشد.

نوع فایل: word

سایز:34.2 KB

تعداد صفحه:34



خرید فایل


ادامه مطلب ...

قوه مقننه فرانسه

قوه مقننه فرانسه

قوه مقننه فرانسه شامل دو مجلس «ملى» و «سنا» است. قدرت واختیارات مجلس ملى در قانون اساسى جمهورى پنجم فرانسه تضعیف شده و اقتدار آن در زمینه قانون گذارى سخت کاهش یافته است. به موجب اصل ۳۴قانون اساسى، مجلس فقط قلمرو محدودى مانند مالیاتها، حقوق مدنى، قانون انتخابات، قانون کار، تامین اجتماعى و قوانین کیفرى، مجاز به قانون گذارى است. نمایندگان مجلس ملى در موقعیتى قرار دارند که مى توانند دولت را با استیضاح یا راى عدم اعتماد ساقط کنند.

در ضمن مجلس ملى مى تواند طرحهایى را که به تصویب سنا رسیده را ملغى کند. تعداد کمیسیونهاى مجلس ملى فرانسه شش کمیسیون اعلام شده است. کمیسیون هاى امور فرهنگى، امور خارجه، ملى و ارتش، امور مالى و بودجه، قوانین قانون اساسى وقانون گذارى و در نهایت کمیسیون تولید و مبادلات، شش کمیسیون اصلى مجلس ملى فرانسه را تشکیل مى دهند.مجلس ملى فرانسه داراى ۵۷۷عضو است که از این تعداد ۵۵۵کرسى متعلق به فرانسه و ۲۲کرسى دیگر متعلق به سرزمین هاى ماورا بحار این کشور (مستعمرات فرانسه در اقیانوس آرام) است.نمایندگان مجلس ملى از میان نامزدهاى انتخاباتى براى مدت پنج سال انتخاب مى شوند ودرصورتى که در دور اول انتخابات موفق به اخذ اکثریت مطلق نشوند، انتخابات به دور دوم کشیده مى شود.

شرط انتخاب شدن درمرحله دوم انتخابات دستیابى به اکثریت نسبى است که در هر حال نباید از حد ۱۲‎/۵درصد کل آراى ماخوذه کمتر باشد. هر حوزه راى گیرى که جمعیتى بیش از ۱۰۰هزار نفر داشته باشد مى تواند نماینده به مجلس فرانسه بفرستد. اما مجلس سناى فرانسه داراى ۳۱۹سناتور است که ۲۹۶کرسى آن متعلق به قلمرو مرکزى فرانسه و ۱۳ کرسى مربوطه به سرزمین هاى ماوراى بحار این کشور و ۱۰ کرسى نیز به فرانسویان خارج از کشور تعلق دارد.نمایندگان این مجلس توسط جمعى از منتخبان از میان نمایندگان مجلس ملى، شهرداریها شوراهاى منطقه اى و محلى و بطور خلاصه هر فردى که توسط راى عمومى انتخاب گردیده، برگزیده مى شوند.دوره سناتورى ۹سال است و هر سه سال یک بار انتخاب مى شوند.مجلس سنا داراى شش کمیسیون فرهنگى، اقتصادى و برنامه، امور خارجه و دفاعى و امور اجتماعى، امور مالى و بودجه و درنهایت کمیسیون قوانین قانون اساسى و قانون گذارى است.

نوع فایل: word

سایز:27.4 KB

تعداد صفحه:6



خرید فایل


ادامه مطلب ...

تضمین کالا در تجارت بین الملل آلمان انگلیس ایتالیا فرانسه ایالت متحده و ایران

تضمین کالا در تجارت بین الملل آلمان انگلیس ایتالیا فرانسه ایالت متحده و ایران

تضمین کالا در تجارت بین الملل

بررسی موضع حقوقی آلمان ، انگلیس ، ایتالیا ، فرانسه ، ایالت متحده و ایران

قسمت اول ـ حفظ یا ذخیره ، مالکیت در تجارت بین الملل

بایعی که در تجارت بین الملل مایل است کالا را به طور نسیه و غیر نقدی به مشتریانش تحویل دهد ، مرتباً با این سوال روبروست که بهترین شیوه تضمین طلبش در رابطه با ثمن معامله چیست ؟ غیر از شکلهای معمولی تضمین و وثیقه که در ارتباط با شکلهای متعارف پرداخت و تامین اعتبار در تجارت بین المللی است ، شرط حفظ مالکیت معمول ترین شیوه ای است که بایع می تواند با آن در مقابل عدم پرداخت ثمن حمایت شود . این شرط چنین است که مشتری تنها وقتی مالک می شود و تمامی حقوق مربوط به کالای خریداری شده را دارا می گردد که ثمن را به طور کامل پرداخته باشد .

مقررات مربوط به تضمین پرداخت ثمن تا تاریخ از لحاظ بین المللی یکنواخت نیست : راه حلهای موجود قانونی از کشوری به کشور دیگر تفاوت می کند و برداشت ثابتی از آن وجود ندارد ، یکی از دلائل این اختلافات شاید مربوط به این واقعیت باشد که حقوق مربوط به انتقال مالکیت اموال منقول یکی از ساختارهای عمده و اساسی هرنظام حقوقی است و بدین جهت یکنواخت نمودن آن مشکل می باشد . در عمل رابطه نزدیک میان مقررات تضمین پرداخت ثمن و مقررات ورشکستگی و افلاس و بطور کلی تضمین دین و اعتبار مانع مهمتری است . در نتیجه معیارهای مختلفی که در هر نظام حقوقی وجود دارد ، هماهنگ نمودن مقررات و یکنواخت کردن آنها در این زمینه بدون اشکال نخواهد بود

بدین ترتیب کسانی که در تجارت بین المللی دخالت دارند باید با شکلهای مختلف تضمین کالا که در هر کشوری اعمال می شود هماهنگ گردند .

در موقعیت های بسیاری مثلاً در تحویل کالا در آلمان ، جایی که مقررات مربوط به تضمین ثمن به شدت پیشرفته است ، توجه یا بی توجهی به شکلهای تضمین می تواند شرایط قراردادی معاوضه را به طور جدی تحت تاثیر قرار دهد . به علاوه شرط خاص مربوط به تضمین کالا معمولاً بطور جداگانه در جریان توافق معین نمی شود ، بلکه در شرایط قراردادی استاندارد مربوط به بایع گنجانده می شود .استفاده از شرط “درست ” ، “نادرست” یا عدم درج شرطی مربوط به تضمین ثمن می تواند نتایج بسیار متفاوتی را به همراه داشته باشد و بایع در صورت عدم استفاده از امکانات موجود تضمین در صحنه تجارت بین المللی بخاطر عدم آگاهیش پیامدهای ناگواری را متقبل می شود .

بنا بر این هر تاجر محتاطی توجه خواهد کرد که تا حد ممکن امکانات موجود تضمین در قرارداد صادراتش لحاظ شود ، از همین رو ، مسئله تضمین کالا بخش مهمی از توصیه هایی است که در ارتباط با مفاد قرارداد صادرات به بایع ارائه می شود .

حفظ یا ذخیره مالکیت به عنوان تضمینی در مقابل ورشکستگی و افلاس در مواقعی که مشتری قبل از تادیه ثمن معامله و رشکسته یا مفلس می شود تضمین کالا در را بطه با حمایت از با یق اهمیت خا صی می یابد . توافق معتبر درباره نگهداری و حفظ مالکیت مقرر می کند که بایع حق دارد هر مقدار از کالا را که نزد خریدار باقی مانده مطالبه کند ، یا این که بایع برای استیفاء ثمن پرداخت نشده معامله حقوق دیگری دارد . طلبهای مربوط به کالای تحویل شده در صورت افلاس و ورشکستگی ، اصولا از حق تقدم و امتیازی برخودار نیستند و حداکثر به نسبت بخش پرداخت شده ثمن سهمی به آن تعلق می گیرد البته مشروط به آنکه چنین پرداخت یا توزیعی اساساً ممکن باشد ، بنا بر این بسیار مفید خواهد بود اگر تسلیم کننده کالا بتواند بی درنگ از تضمین مقرر شده ، در رابطه با کالای تحویل شده استفاده کند .

اگر با دقت بیشتری به این مسئله نگاه کنیم در می یابیم که تضمین حفظ مالکیت در مقابل خود مشتری بکار نمی رود ، زیرا وی پس از ورشکستگی از دایره کسانی که درگیر و دخیل می باشند کنار می رود . بایع که نفعش در استیفاء طلبش از کالای خودش ، به صورت مقدم می باشد ، در چنین مواردی غالباً در تعارض با دیگر طلبکاران است ، طلبکارانی که نفعشان در احتساب کالا در چهار چوب جریان ورشکستگی است بنا بر این سئوال اساسی در باره قواعد مربوط به حفظ مالکیت ، که در هر نظام حقوقی باید یافت شود این است که آیا این قواعد وضعیت ممتاز حقوقی ایجاد می کنند که در مقابل همه قابل استناد است ، یا این که وضعیت ممتاز تنها در رابطه طرفین قرارداد اثر دارد ، به عبارت دیگر تنها در مقابل مشتری موثر است ؟ تنها در صورت اول است که این قواعد حق خاصی را در صورت ورشکستگی مشتری اعطاء می کنند به عبارت دیگر شرط حفظ مالکیت که اثری محدود به طرفین دارد عموماً در ورشکستگی بی ارزش می باشد و به همین جهت به عنوان شکلی از تضمین نامناسب می باشد

نوع فایل: word

سایز:23.6 KB

تعداد صفحه:37



خرید فایل


ادامه مطلب ...

مقایسه بارگذاری آئین نامه های ایران و فرانسه بر مدت سرویس دهی روسازی انعطاف پذیر به روش الاستیک

مقایسه بارگذاری آئین نامه های ایران و فرانسه بر مدت سرویس دهی روسازی انعطاف پذیر به روش الاستیک

مقایسه بارگذاری آئین نامه های ایران و فرانسه بر مدت سرویس دهی روسازی انعطاف پذیر به روش الاستیک

مشخصات نویسندگان مقاله مقایسه بارگذاری آئین نامه های ایران و فرانسه بر مدت سرویس دهی روسازی انعطاف پذیر به روش الاستیک فرزین فاروقی - استادیار گروه عمران ، دانشکده مهندسی، دانشگاه کردستان چکیده مقاله: تاثیر بارهای تک چرخ (آئین نامه ایران) و جفت چرخ (آئین نامه فرانسه)، بر ...


ادامه مطلب ...

نبردهای طبقاتی در فرانسه

نبردهای طبقاتی در فرانسه

نبردهای طبقاتی در فرانسه

دانلود کتاب نبردهای طبقاتی در فرانسه اثر کارل مارکس نویسنده: کارل مارکس مترجم: باقر پرهام ناشر: نشر مرکز زبان کتاب: فارسی فرمت فایل: پی دی اف تعداد صفحه: 198 حجم فایل: 2.39MB معرفی اثر: فهرست : - 1848 تا 1850 o شکست ژوئن 1848: از فوریه تا ژوئن 1848 o ژوئن 1849 : از ژوئن 1848 تا 13 ژوئن 1849 o ...


ادامه مطلب ...