شرح مختصر سوابق ، مشخصات ، و زمینه های فعالیت شرکت پاکسان
شرح مختصر سوابق ، مشخصات ، و زمینه های فعالیت شرکت پاکسان. 3
الف)- تاریخچه. 3
ب- مشخصات عمومی. 3
ج)- روند فعالیت.. 4
د)- تولیدات : 5
ه- تشکیلات: 6
1- نیروی انسانی : 6
2- چارت سازمانی : 6
مدیریت اموراداری : 9
امور سازمانی. 14
ایمنی و بهداشت : 15
آموزش : 17
رابط روابط صنعتی : 17
خدمات اداری.. 20
مدیریت امور مالی. 23
حسابداری مالی : 24
شرح فعالیتهای حسابداری طبق چارت سازمانی معین : 26
انواع فرمهائیکه در حسابداری کار ثبت حسابداری روی آنها انجام می شود بشرح ذیل می باشد : 27
فرم گزارش(( عملیات انتقالی صندوق)) 30
سند هزینه و حواله پرداخت ( نمونه پیوست) 31
برگه حسابداری یا اسناد پانصدهزار ( 500000) : 33
اسناد سیصد و ده هزار ( 310000) : 34
حسابداری مدیریت : 38
حسابداری انبارها : 38
مراحل ورود مواد اولیه به انبار : 39
مراحل خروج مواد اولیه از انبار. 40
اسناد RMT که از کامپیوتر ساخته میشود به شرح زیر می باشد : 45
RMT26 وارده که دارای اطلاعات زیر می باشد : 45
سیستم حسابداری.. 50
تاریخچه : 50
صورتهای مالی و یادداشتهای همراه « برای سال مالی منتهی ...................». 51
سیستم خرید : 59
مسئولیت برنامه ریزی سفارشات.. 62
گردش کار امانیها : 64
قسمت اول : تحویل کالای امانی به دیگران. 64
بخش دوم : برگشت کالاهای امانی دریافت شده از دیگران. 67
قسمت دوم : دریافت کالای امانی از دیگران. 68
بخش دوم : دریافت کالای امانی تحویل شده به دیگران. 69
مدیریت انبار و شرائط عمومی آن. 69
اهمیت انبار و انبارداری.. 71
طبق مشاهدات و بررسییهای انجام شده براساس شرائط استاندارد: 75
استفاده از وسائل حفاظت فردی.. 78
پوشاندن و محصور کردن انبارها 78
3- نصب وسائل و ادوات اطفاء حریق. 78
ج- دستورالعمل برای چیدمان و جابجائی کالا. 79
منابع و مأخذ : 80
عنوان صفحه
الف - خلاصه مدیریتی.............................................................................................................. 1
ب - مقدمه................................................................................................................................ 2
ج - چرخش مجدد........................................................................................................................ 4
د- قراردادن تمام بخشها در کنار یکدیگر........................................................................ 4
هـ- بررسیهای منطقهای.......................................................................................................... 8
1- اروپای غربی: نمای کلی منطقه....................................................................................... 8
1-1-کشور سوییس صعود کرد................................................................................................... 10
1-2- نوآوری در کشورهای اسکاندیناوی ..................................... 12
1-3- ایرلند علاوه بر تولیدات، در بکارگیری ICT پیشرفت نموده است........... 13
2- اروپای مرکزی و شرقی: نمای کلی منطقه..................................................................... 11
2-1- فعالیتهای دولت الکترونیکی..................................................................................... 13
2-2- پیشرفت جمهوری چک................................................... 15
2-3- کمک نوآوری و ابداع به رشد کند تجارت الکترونیکی..................... 16
3- منطقه امریکا: نمای کلی منطقه................................................................................... 14
3-1- پذیرش پهنای باند وسیع............................................................................................. 15
3-2- پهنای باند وسیع به همراه صدا ...................................... 19
3-3- برزیل: شریک تجاری برون سپاری برای شرکتهای چند ملیتی امریکا......... 19
3-4- دولتها متفاوت عمل میکند............................................ 19
3-5- جاماییکا به رتبهبندی میپیوندد...................................... 20
4- آسیا-اقیانوسیه: نمای کلی منطقه............................................................................... 17
4-1- ژاپن به سوی امنیت گام برمیدارد........................................................................... 18
4-2- نوآوری نرمافزار در نیوزیلند........................................ 22
4-3- کشش زیاد در چین.................................................... 22
4-4- کرهجنوبی، پیشرو بعدی در پهنای باند وسیع......................................................... 20
5- خاورمیانه و افریقا: نمای کلی منطقه....................................................................... 21
5-1- جنبههای مثبت و منفی پهنای باند وسیع در اسرائیل........................................... 21
5-2- آزادسازی به عربستان سعودی و ترکیه کمک میکند................................................. 22
5-3- تقاضای برای محیط امن شبکه..................................................................................... 22
6- نتیجهگیری............................................................ 23
پیوست1: تعریف متدولوژی و ردهبندی................................................................................. 24
پیوست 2: امتیازات معیارهای ششگانه بسترسازی الکترونیکی 2005 ............................. 27
علل و پیامدهای بیکاری جوانان در زمینه های اجتماعی و فرهنگی
مقدمه
البته شمار فزایندة مطالعات و نشریات مربوط به بیکاری جوانان شاهدی است بر افزایش آگاهی در مورد اهمیت این مسئله که بیکاری جوانان بیش از همه در شرایط سخت زندگی جوانان بیکار و پیامدهای اجتماعی و فرهنگی متعدد آن پدیده انعکاس یافته است. علائم و شواهد نشان میدهد که این مسئله در سال های آینده هم ادامه خواهد داشت. انقلاب فنی که در دهه های اخیر در کشورهای صنعتی دارای اقتصاد بازار رخ داده است، باعث تغییرات عظیمیدر سطح و نوع مهارتهای مورد تقاضای بازار کار گردید. بسیاری از محققان بر این عقیده اند که دیر یا زود چنین تغییراتی در کشورهای در حال توسعه و به ویژه آن دسته از کشورهایی که از لحاظ اقتصادی مستقیماً با کشورهای صنعتی در ارتباط هستند نیز تکرار خواهد شد.
هر چند ممکن است ادعا شود که تکنولوژی های نو در دراز مدت باعث افزایش فوقالعاده در تولیدات صنعتی – همراه با افزایش بی سابقه در اوقات فراغت و شرایط بهتر زندگی افراد و جوامع – خواهد شد، اما در این مطلب نیز شکی وجود ندارد که اولین تأثیر این تکنولوژی ها این است که صدها هزار کارگر را از بازار کار اخراج کرده و جذب نسل جدید را به جهان کار مشکل و مشکل تر میسازد. این اثرات اولیه انقلاب فنی توسط اثر دورانی بحران اقتصادی که با بی ثبات کردن بازار کار و آشفته ساختن چشم انداز آینده باعث وخامت اوضاع میگردد، تشدید میشود.
متأسفانه به نظر میرسد که هیچ احتمالی برای تغییر بنیادین این وضعیت در آینده وجود ندارد. بر عکس، بعضی مطالعات نشان میدهد که لااقل در کشورهای در حال توسعه وضع از این نیز بدتر خواهد شد.
اگر چه احتمال هیچ گونه تغییر بنیادینی وجود ندارد، لااقل برای جلوگیری از گسترش بیکاری جوانان در آینده و نیز کاهش اثرات زیان آور آن بر جامعه و افراد،کارهایی میتوان و میباید انجام داد.
بخش اول:
علوم اجتماعی
و مشکل بیکاری جوانان
1- اهمیت موضوع در علوم اجتماعی منطقه ای – نکات کلی:
در طول 30 سال گذشته ، کمک هایی که علوم اجتماعی به فهم ماهیت، ویژگی ها و سیر تکاملی مشکل بیکاری جوانان و همچنین یافتن راهکارها و برنامه هایی در جهت حل این مشکل نموده است، در منطقه و زیر منطقه های مختلف، متفاوت بوده است. علاوه بر این،از یک دهه تا دهة دیگر نیز دچار تغییر و تحول گشته است. بهطور کلی، میتوان گفت تنها در کشورهای پیشرفته صنعتی است که علوم اجتماعی قادر است بیشترین توجه را از طریق ابزارهایی نظیر تحقیقات و انتشارات – در خصوص موضوعاتی که تقریباً شامل تمامیامور میشوند - ، به مشکل بیکاری جوانان مبذول دارد. در کشورها و مناطق در حال توسعه توجه کمتری به این مسئله میشود و شاید دلیل آن نبود بودجة کافی برای مراکز تحقیقاتی باشد. عامل دیگری که همراه با نبودن منابع مالی در این امر سهیم میباشد، این واقعیت است که حکومت ها و دانشمندان علوم اجتماعی برای مسئله بیکاری جوانان اولویت کمتری نسبت به مسائل عمومیو ملموس تری از قبیل فقر، گرسنگی، شهرسازی و جنگ قاتل میشوند. عامل مهم و مؤثر دیگری که در این زمینه وجود دارد این است که مطالعه، تحقیق و بررسی در مورد جوانان – که به عنوان حوزه ویژه و به خصوصی از دانش علمیبه شمار میرود – هنوز چهره و سیمای برجسته ای در برنامه های دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی ندارد. شاید یکی از دلایل این امر،تنوع و گوناگونی عظیم ساختارهای اجتماعی این کشورها و همچنین تنوع محرک های روابط موجود در بین طبقات، گروهها و دسته های مختلف اجتماعی باشد.
این واقعیت که راه حل های پیشنهادی شخصی و منطقه ای تاکنون در امر ریشه کن کردن مشکل بیکاری جوانان موفق نبوده اند، به دو سری از شرایط و موقعیت های جداگانه و در عین حال مکمل ارتباط دارد که عبارتند از:
محدودیت های اجتماعی در به کارگیری عملی علوم اجتماعی: به عبارتی، زمینه و حدودی که این علوم توسط عوامل مهم اجتماعی (حکومت ها ،کارفرمایان،بخش های تجاری و غیره) واقعاً به حساب آمده و مورد توجه قرار میگیرد و همچنین حدودی که این علوم قادر است در مسیر وقایع و جریان ها تأثیرگذاشته و آن را اصلاح نماید؛ و از طرف دیگر، اشتباهات، ضعف ها و کاستی های موجود در تفسیر و تغییرهای علوم اجتماعی و همچنین راه حل هایی که ارائه میدهد.
موضوعی که در تمامیمناطق به طور مشابه قابل رؤیت میباشد این است که مطالعات و تحقیقات انجام شده در خصوص جوانان به طور کلی و نیز در مورد بیکاری جوانان به طور ویژه، اکثراً در پاسخ به نیازها و همچنین به درخواست دولت ها و نهادهای دولتی مانند وزارت آموزش و پرورش یا سازمانهای بین المللی که خواهان رایزنی و مشورت علمیو فنی هستند، صورت گرفته است. این امر طبیعتاً بر نوع، عنوان و موضوع تحقیقات انجام شده، که بیشتر کاربردی هستند تا نظری، تأثیر میگذارد.
________________________________________________________________-
فهرست مطالب
پیشگفتار
مقدمه
بخش اول:
علوم اجتماعی و مشکل بیکاری جوانان
1- اهمیت موضوع در علوم اجتماعی منطقه ای و نکات کلی آن
2- مسائل نظری و روش شناسی
جوانان و پایگاه طبقاتی
مفهوم بیکاری جوانان
بخش دوم:
علل و پیامدهای اقتصادی – اجتماعی و فرهنگی بیکاری جوانان
1- علل بیکاری جوانان
1-1- رشد شدید جمعیت، بحران اقتصادی و تغییر و تحول تکنولوژیکی
آسیا
آمریکای لاتین و حوزه کارائیب
کشورهای عربی
آفریقا
1-2- جدایی بین جهان آموزش و جهان کار
اروپا
کشورهای عربی
- تضاد بین انتظارات و فرصت ها
1-3- عوامل اجتماعی و فرهنگی
الف : پایگاه اجتماعی جوانان
ب :جزم اندیشی ها و قضاوتهای ارزشی منفی در مورد توانایی جوانان برای کار
ج: فساد و نظام قیم مآبانه در بازار نیروی کار
د: نگرش های جوانان نسبت به کار
2- پیامدهای فرهنگی - اجتماعی بیکاری جوانان
2-1- فروپاشی فرآیند عادی جامعه پذیری جوانان – حاشیه ای شدن و
اشکال جایگزینی جامعه پذیری
2-2- رویاروی جوانان با خودشان
از شکست و خودتباهی تا رشد و خلاقیت شخصی
2-3- خانه و خانواده خود شخص: هدفی که باید به تأخیر بیفتد
2-4- فرار، ترک خانه، رفتن به جاهای دیگر: مهاجرت
2-5- خرابکاری، بزهکاری – روسپی گری
2-6- پیامدها و عکس العمل های دیگر: ادامه تحصیلات ، ملحق شدن به ارتش، اشتغال
آزاد و توسعه فرهنگی جایگزین
توصیه های عمومی
1- نیاز به رهیافتی چند رشته ای
2- نیاز به رهیافتی تطبیقی
بررسی تفاسیر آیات قرآنی در زمینه مفاهیم ادبی، دینی
احدیت وواحدیت
یونس:الر تِلْکَ آیاتُ الْکِتابِ الْحَکیمِ(1)أَ کانَ لِلنّاسِ عَجَبًا أَنْ أَوْحَیْنا إِلى رَجُلٍ مِنْهُمْ أَنْ أَنْذِرِ النّاسَ وَ بَشِّرِ الَّذینَ آمَنُوا أَنَّ لَهُمْ قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَ رَبِّهِمْ قالَ الْکافِرُونَ إِنَّ هذا لَساحِرٌ مُبینٌ(2)الف، لام، راء. این است آیاتِ کتابِ حکمتآموز. آیا براى مردم شگفتآور است که به مردى از خودشان وحى کردیم که: مردم را بیم ده و به کسانى که ایمان آوردهاند مژده ده که براى آنان نزد پروردگارشان سابقه نیک است؟ کافران گفتند: «این [مرد] قطعاً افسونگرى آشکار است. »
﴿ الر﴾ اشاره به حقیقت محمدیه دارد که همان رحمت عام الهی است بقوله تعالی (و ما ارسلناک الارحمۀ للعالمین).
﴿ تِلْکَ﴾ یعنی آنچه به وسیله این سه حرف به آن اشاره می شود کتاب حکیمانه ای است که دارای جزئیات محکم و متقن است[یا به تأویل دوم در دو مقام] که اول به اعتبار هویت احدیت جمعی حق و دومی صفت واحدیت تفصیلی اوست به خداوند قسم یاد می کنم [باید افزود که] صفت واحدیت حق در باطن جبروت و ظاهر رحموت قرار دارد.
﴿ آیاتُ الْکِتابِ﴾ که دارای حکمت است.
﴿ أَ کانَ لِلنّاسِ عَجَبًا﴾ آیه شریفه تعجب کافران را زیر سؤال می برد و می فرماید با وجود اینکه سنت همیشگی خداوند ارسال وحی بر پیامبرانش می باشد چرا آنها آنرا انکار می کند و در ادامه می فرماید همانا که تعجب آنان به دلیل دوریشان از مقام پیامبر و عدم نزدیکی به ایشان و نیز یکی نبودن وحی با اعتقادات ایشان می باشد.
﴿ أَنَّ لَهُمْ قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَ رَبِّهِمْ﴾ یعنی [ایمان آوردنشان در ازل و] به واسطه عنایت ازلی حق به ایشان است [یا به تعبیر دیگر] تقرب آنان به حق تعالی به واسطه برگزیدنشان در ازل است که این فقط مخصوص به آنان بوده و احدی همانند آنان نیست و اگر اینگونه نبود آنان نیز ایمان نمی آوردند.
﴿ قالَ الْکافِرُونَ﴾ یعنی کسانی که از حق در حجاب مانده و از ظهور صفات حقانی در حقیقت محمدیه چیزی نمی دانند.
طه:اللَّهُ لا إِلَهَ إِلا هُوَ لَهُ الأَسمَاءُ الحُْسنى(8) خدایى که جز او معبودى نیست [و] نامهاى نیکو به او اختصاص دارد.
﴿ اللَّهُ﴾ یعنی نازل کننده موصوف به این صفات، الله می باشد.
﴿ لا إِلَهَ إِلا هُوَ﴾ ذات احدیت و حقیقت هویت او با این اسماء متکثر و متعدد نمی گردد. پس او در ازل و ابد تغییر نکرده و موجودی جز او وجود ندارد.
﴿ لَهُ الأَسمَاءُ الحُْسنى﴾ [اما به اعتبار واحدیت و مصدریتش او دارای اسماء حسنی است که] همانا ذات او به اعتبار تعینات صفاتش می باشند.
مومنون:أَیَحْسَبُونَ أَنَّما نُمِدُّهُمْ بِهِ مِنْ مالٍ وَ بَنینَ(55) نُسارِعُ لَهُمْ فِی الْخَیْراتِ بَلْ لا یَشْعُرُونَ(56) آیا مىپندارند که آنچه از مال و پسران که بدیشان مدد مىدهیم،[از آن روى است که] مىخواهیم به سودشان در خیرات شتاب ورزیم؟ [نه، ] بلکه نمىفهمند.
﴿ أَیَحْسَبُونَ أَنَّما نُمِدُّهُمْ بِهِ مِنْ مالٍ وَ بَنینَ(55) نُسارِعُ لَهُمْ فِی الْخَیْراتِ﴾ یعنی سعادتمندی- آنگونه که آنان تصور می کنند- به وسیله لذات دنیوی و یاری شدن به نعمتهای فانی نیست. بلکه یاری حقیقی توفیق در خیرات ماندگار است [به عبارت بهتر یاری حقیقی] ترس ناشی از خشیت الهی در هنگام تجلی عظمت و یقین عیانی به تجلی صفات ربانی و توحید ذاتی و نیز هدایت خلق و اعطاء کمالاتش در مقام بقاء همراه با ترس از ظهور بقایای نفسانی در بازگشت از عالم احدیت به عالم ربوبیت است و این همان پیشی جستن در خیرات است.
عنکبوت:مَثَلُ الَّذینَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللّهِ أَوْلِیاءَ کَمَثَلِ الْعَنْکَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَیْتًا وَ إِنَّ أَوْهَنَ الْبُیُوتِ لَبَیْتُ الْعَنْکَبُوتِ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ(41) داستان کسانى که غیر از خدا دوستانى اختیار کردهاند، همچون داستان عنکبوت است که [با آب دهان خود] خانهاى براى خویش ساخته، و در حقیقت -اگر مىدانستند- سستترین خانهها همان خانه عنکبوت است.
﴿ مَثَلُ الَّذینَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللّهِ أَوْلِیاءَ کَمَثَلِ الْعَنْکَبُوتِ﴾ [منظور آیه شریفه این است که] منشأ محبت أخروی ذات احدیت و محبت الهی است و این همان محبتی است که بین پاکان و اولیاء به خاطر تناسب صفات و نزدیکی ذاتشان برقرار است.
عنکبوت:وَ الَّذینَ جاهَدُوا فینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِنَّ اللّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنینَ(69) و کسانى که در راه ما کوشیدهاند، به یقین راههاى خود را بر آنان مىنماییم و در حقیقت، خدا با نیکوکاران است.
﴿ لَنَهْدِیَنَّهُمْ﴾ به راههایی که به ذات حق منتهی می گردد. که این راهها صفات الهی اند که حجاب ذات او گشته و سلوک در آنها همانا اتصاف به آنها است که سالک را بر اساس صفتی که متصف به آن است به اسمی ثابت از حق تعالی می رساند که این عین ذات واحدیت است که به منزله باب حضرت احدیت می باشد.
﴿ وَ إِنَّ اللّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنینَ﴾ آنان که در مقام مشاهده خداوند را عبادت می کنند همچنانکه حضرت امیر (ع) فرمودند (الإحسان ان تعبدوالله کأنک تراه) پس محسنین سالکان سیر صفاتی حق و متصف به آنها می باشند. چرا که آنها حق را به واسطه مراقبه و مشاهده خویش عبادت می کنند و دلیل اینکه فرموده است: (کانک تراه) چرا که رویت و شهود عینی فقط بعد از فنای صفاتی و ذاتی محقق می گردد.
سجدَة:الم(1) الف، لام، میم.تَنْزیلُ الْکِتابِ لا رَیْبَ فیهِ مِنْ رَبِّ الْعالَمینَ(2) نازل شدن این کتاب -که هیچ [جاى] شک در آن نیست- از طرف پروردگار جهانهاست.
﴿ الم﴾ یعنی ظهور ذات احدیت و صفات و حضرات اسمائیه حق.
﴿ تَنْزیلُ﴾ [تنزیل یعنی فروفرستادن] کتاب عقل فرقانی مطلق بر وجود محمدی.
﴿ مِنْ رَبِّ الْعالَمینَ﴾ به واسطه ظهور رحمت تامه اش بر مظهر محمدی.
سجدة:اللّهُ الَّذی خَلَقَ السَّماواتِ وَ اْلأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما فی سِتَّةِ أَیّامٍ ثُمَّ اسْتَوى عَلَى الْعَرْشِ ما لَکُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا شَفیعٍ أَ فَلا تَتَذَکَّرُونَ(4) خدا کسى است که آسمانها و زمین و آنچه را که میان آن دو است، در شش هنگام آفرید، آنگاه بر عرش [قدرت] استیلا یافت، براى شما غیر از او سرپرست و شفاعتگرى نیست؛ آیا باز هم پند نمىگیرید؟
﴿ اللّهُ الَّذی خَلَقَ السَّماواتِ وَ اْلأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما﴾ به وسیله احتجاب به آنها در ایام شش روزه الهی که مدت زمان خفاء حضرت حق از زمان آدم تا زمان حضرت رسول (ص) می باشد.
﴿ ثُمَّ اسْتَوى﴾ که با تجلی به جمیع صفات خود بر عرش قلب محمدی در روز آخر [روز جمعه] تجلی نمود همانا منظور از استواء خورشید کمال نورافشانی اوست و به این جهت است که فرمود (بعثت و فی نسم الساعۀ) چرا که وقت بعثت او صبحگاه قیامت و ظهر آن هنگام ظهور حضرت مهدی (ع) است. و به این جهت است که خواندن این سوره در صبح روز جمعه مستحب شمرده شده است.
﴿ ما لَکُمْ مِنْ دُونِهِ﴾ در هنگام ظهور آن.
﴿ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا شَفیعٍ﴾ به دلیل اینکه جملگی در او فانی می شود.
﴿أَ فَلا تَتَذَکَّرُونَ﴾ یعنی آیا در هنگام ظهور وحدت عهد اولی و میثاق فطری خویش را به یاد می آورید؟
صافات:بَیْضاءَ لَذَّةٍ لِلشّارِبینَ(46) لا فِیهَا غَوْلٌ وَ لا هُمْ عَنهَا یُنزَفُونَ(47) [بادهاى] سخت سپید که نوشندگان را لذّتى [خاص] مىدهد؛ نه در آن فساد عقل است و نه ایشان از آن به بدمستى [و فرسودگى] مىافتند.
﴿ بَیْضاءَ﴾ یعنی فورانی که از عین احدیت [یا همان کافور] بوده و هیچگونه شائبه ترکیب با تعنیات در او راه ندارد.
﴿ لَذَّةٍ لِلشّارِبینَ لا فیها غول ﴾ که عقلشان را ضایع سازد. چرا که آنان اهل صحوند و خداوند آنها را از ناپاکی ها و حجاب پاکی گردانده است.
﴿ وَ لا هُمْ عَنهَا یُنزَفُونَ ﴾ یعنی عقلشان را به واسطه نوشیدن آن شراب از دست نمی دهند. و گرنه در مقام بقاء و اهل بهشتهای سه گانه نبودند.
ص:وَ إِنَّهُمْ عِنْدَنا لَمِنَ الْمُصْطَفَیْنَ اْلأَخْیارِ(47) و آنان در پیشگاه ما جدّاً از برگزیدگان نیکانند.
﴿ وَ إِنَّهُمْ عِنْدَنا﴾ در حضرت واحدیت.
ص:قُلْ هُوَ نَبَأٌ عَظیمٌ(67)أَنْتُمْ عَنْهُ مُعْرِضُونَ(68) بگو: «این خبرى بزرگ است،[که] شما از آن روى برمىتابید.
﴿ نَبَأٌ عَظیمٌ أَنْتُمْ عَنْهُ مُعْرِضُونَ﴾ پس برای اثبات درستی نبوتش به اطلاع از اختصام در ملأ اعلی احتجاج
می ورزد چرا که جز طریق وحی نمی توان به آن دست یافت.
زمر:وَ تَرَى الْمَلائِکَةَ حَافِّینَ مِنْ حَوْلِ الْعَرْشِ یُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ قُضِیَ بَیْنَهُمْ بِالْحَقِّ وَ قیلَ الْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمینَ(75) و فرشتگان را مىبینى که پیرامون عرش به ستایش پروردگارِ خود تسبیح مىگویند و میانشان به حقّ داورى مىگردد و گفته مىشود: «سپاس، ویژه پروردگار جهانیان است. »
﴿وَ قیلَ﴾ به زبان احدیت.
﴿الْحَمْدُ﴾ [یعنی حمد] مطلق در حضرت واحدیت مخصوص به ذات الهی است که موصوف به جمیع صفات است.
﴿رَبِّ الْعالَمینَ﴾ که پرورش دهنده آنها براساس استعداد و احوال اشیاء می باشد.
فُصّلَت: حم(1)فُصّلَت :تَنْزیلٌ مِنَ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ(2) کِتَبٌ فُصلَت ءَایَتُهُ قُرْءَاناً عَرَبِیًّا لِّقَوْمٍ یَعْلَمُونَ حاء، میم. وحى [نامه]اى است از جانب [خداى] رحمتگر مهربان. کتابى است که آیات آن، به روشنى بیان شده. قرآنى است به زبان عربى براى مردمى که مىدانند.
﴿ حم﴾ [منظور] ظهور حق تعالی به صورت محمد (ص) می باشد.
﴿ تَنْزیلٌ مِنَ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ﴾ [یعنی کتاب] کل که جامع جمیع حقائق و نازل از ذات احدیت است. که موصوف به رحمت عام رحمانیه برای وجود و کمالات وجودی تمامی موجودات و رحمت خاصه رحیمیه که مختص به اولیاء محمدی و مستعدین قبول کمال خاص عرفانی و توحید ذاتی می باشد و این کتاب کل همان کتاب عقل فرقانی است.
﴿ فُصّلَت آیاته﴾ به واسطه تنزیل، بعد از اینکه در مقام عین جمع به صورت اجمال بود.
﴿قرآنا﴾ یعنی به واسطه ظهور صفات و ایجاد استعدادات تفصیل یافته و گرنه فی نفسه به صورت جامع و اجمالی است.
قمر: فی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلیکٍ مُقْتَدِرٍ(55) در قرارگاه صدق، نزد پادشاهى توانایند.
﴿ فی مَقْعَدِ صِدْقٍ﴾ که خیر است. منظور از خیر همانا مقام وحدت است.
﴿ عِنْدَ مَلیکٍ﴾ منظور حضرت اسماء و حال بقاء بعد از فنا و مقام فرق بین ذات و صفات می باشد [به عبارت دیگر] به واسطه ذات الهی در جایگاه صدق وجود یافته اند- و در نزد پادشاه مدبر مملکت وجود- که آن را براساس حکمت و مقتضی عنایتش به بهترین وجه و کامل ترین شکل اداره می کند به سر می برند.
الرحمن:حُورٌ مَقْصُوراتٌ فِی الْخِیامِ(72) حورانى پردهنشین در [دل] خیمهها.
﴿ حُورٌ مَقْصُوراتٌ فِی الْخِیامِ﴾ یعنی پرده نشینان حضرت اسماء و بلکه حضرت وحدت و احدیتند که برای غیر خود آشکار نمی شوند و ماورای آنها مقام و مرتبه ای نیست که به آن ترقی کرده و نگاه به بالاتر نمایند. چرا که فقط آنها پرده نشینان آن مقامند.
فجر: وَ اللَّیْلِ إِذا یَسْرِ(4)و به شب، وقتى سپرى شود.
﴿ وَ اللَّیْلِ إِذا یَسْرِ﴾ شفعی که منظور از آن شاهد و مشهود است قبل از تجلی فناء تام و در حالت مشاهده در مقام صفات است. وتر یعنی ذات احدیت در هنگام فنای تام و از میان رفتن دوگانگی.
فجر:یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ(27) اى نفس مطمئنّه،
﴿ یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ﴾ [یعنی ای نفس مطمئنه ای] که آرامش بر آن نازل گشته و به نور یقین منور شده و از اضطراب به اطمینان الهی رسیده ای.
﴿ارجعی الی ربک﴾ در حال رضا. یعنی هنگامی که کمالات صفاتی را کسب کردی پس در آن نمان و در حال رضا به سوی ذات بازگرد چرا که مقام رضا آخرین مرتبه مقامات صفاتی می باشد [باید گفت که] رضای عن الله بعد از رضای حق تعالی از سالک حاصل می گردد (رضی الله عنهم و رضوا عنه).
نصر:إِذا جاءَ نَصْرُ اللّهِ وَ الْفَتْحُ(1)چون یارىِ خدا و پیروزى فرا رَسَد،
﴿ إِذا جاءَ نَصْرُ اللّهِ﴾ [منظور از نصر] یاری و تأیید ملکوتی به واسطه تجلیات اسمائی و صفاتی [است].
﴿ وَ الْفَتْحُ﴾ منظور، فتح مطلق است. که فتحی بعد از آن وجود ندارد و آن گشودن باب حضرت احدیت و کشف ذاتی است که بعد از فتح مبین در مقام روح قرار دارد.
اسماء وصفات
حمد:بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ(1)((به نام خداوند رحمتگر مهربان.))
﴿ بِسْمِ اللّهِ﴾ : اسم هر شیئی آنست که شیئی به واسطه آن شناخته می شود پس اسماء الله صور نوعیه ای می باشند که به وسیله خصوصیات وهویتشان [به ترتیب] بر صفات و ذات الهی و به وسیله وجودشان بر وجه او و به واسطه تعیناتشان بروحدتش دلالت می کنند زیرا اسماء الله ظهورات اویند که به واسطه آنها [حق تعالی] شناخته می شود. [البته منظور شناخت محدود می باشد].
بقره: الم(1)ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فیهِ هُدًى لِلْمُتَّقینَ(2)(( الف، لام، میم. این است کتابى که در [حقانیت] آن هیچ تردیدى نیست؛ [و] مایه هدایت تقواپیشگان است.))
﴿ الم *ذلِکَ الْکِتابُ ﴾ : [حق تعالی] به وسیله این سه حرف (الم) اشاره به کل وجود – از حیث کل بودنش- داشته است زیرا که (ا) براساس آنچه گفتیم اشاره به ذات الهی است که اول وجود است و (ل) اشاره به عقل فعال دارد که جبرئیل نامیده می شود و او وسط وجود است که فیض را از مبدأ وجود گرفته و به آخر وجود می رساند و (م) اشاره به آخر وجود است که دائره وجود [وقوس صعود ونزول] به واسطه آن تکمیل شده و به نقطه آغازین خود می رسد و به همین جهت است که (ختم) [وپایان] نامیده می شود. و در [همین زمینه] می فرمایند ((ان الزمان قد استدار کهیته یوم خلق الله السموات والارض)) واز برخی پیشینیان نقل شده است که ((ل)) از دو ((الف)) تشکیل شده است یعنی به ازاء ذات وصفت ((علم)) که دو عالم از عوامل سه گانه الهیه می باشند. که قبلا به آن اشاره کردیم پس ((ل)) اسمی از اسماء الهی است زیرا که [در اصطلاح عرفا]: اسم عبارت است از اعتبار ذات همراه با صفتی از صفات. و اما (م) اشاره به ذات همراه با جمع صفات و افعال دارد که به واسطه این صفات و افعال در صورت محمدیه – که همان اسم اعظم ((الله)) است- محتجب شده است.
آلعِمرَان:مِنْ قَبْلُ هُدًى لِلنّاسِ وَ أَنْزَلَ الْفُرْقانَ إِنَّ الَّذینَ کَفَرُوا بِآیاتِ اللّهِ لَهُمْ عَذابٌ شَدیدٌ وَ اللّهُ عَزیزٌ ذُو انْتِقامٍ(4)(( پیش از آن براى رهنمود مردم فرو فرستاد، و فرقان [ جداکننده حق از باطل] را نازل کرد. کسانى که به آیات خدا کفر ورزیدند، بىتردید عذابى سخت خواهند داشت، و خداوند، شکستناپذیر و صاحبانتقام است.))
﴿ وَ اللّهُ عَزیزٌ﴾ یعنی قاهر.
آلعِمرَان:شَهِدَ اللّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاّ هُوَ وَ الْمَلائِکَةُ وَ أُولُوا الْعِلْمِ قائِمًا بِالْقِسْطِ لا إِلهَ إِلاّ هُوَ الْعَزیزُ الْحَکیمُ(18)((خدا که همواره به عدل، قیام دارد، گواهى مىدهد که جز او هیچ معبودى نیست؛ و فرشتگانِ [او] و دانشوران [نیز گواهى مىدهند که:] جز او، که توانا و حکیم است، هیچ معبودى نیست.))
﴿ الْحَکیمُ﴾ به حکمت خود هر چیزی را اراده می نماید. یعنی به اعتبار تفصیل آنچه را که شایسته است به او می دهد.
اعراف:وَ لِلّهِ اْلأَسْماءُ الْحُسْنى فَادْعُوهُ بِها وَ ذَرُوا الَّذینَ یُلْحِدُونَ فی أَسْمائِهِ سَیُجْزَوْنَ ما کانُوا یَعْمَلُونَ(180)((و نامهاى نیکو به خدا اختصاص دارد، پس او را با آنها بخوانید، و کسانى را که در مورد نامهاى او به کژى مىگرایند رها کنید. زودا که به [سزاى] آنچه انجام مىدادند کیفر خواهند یافت.))
﴿ وَ لِلّهِ اْلأَسْماءُ الْحُسْنى﴾ همچنانکه گذشت هر اسمی عبارت است از ذات به علاوه صفتی از صفات الهی، که خداوند هر کاری را به وسیله اسم خاصی از اسمائش انجام می دهد.
﴿ فَادْعُوهُ﴾ یعنی در هنگام نیاز به آن اسم خاص و یا زبان حال و استعداد (نه زبان قال) آن اسم را می خواند همچنانکه شخص جاهل هنگامی که علم بخواهد حق تعالی را به اسم علیمش و شخص مریض هنگامی که شفا بخواهد حق تعالی را به اسم شافی و شخص فقیر نیز هنگامی که بی نیازی اش را خواستار باشد او رابه اسم مغنی می خواند وانجام این امور به حسب استعدادی است که حتما مورد قبول واقع می شود و این قبول به واسطه تأثیر آن اسم وصفت خاص صورت می گیرد و اما به زبان قال همچنانکه اگر نفر اول یارب می گوید منظورش یا علیم است و منظور دومی از یارب یا شافی و سومی یا مغنی است. اما به زبان فعل همچنانکه شخص سالک به جهت اتصاف به صفتی از او به سویش می رود هنگامی که علمش را در علم حق فانی نمود او رابه اسم علیم می خواند و هنگامی که دردش را شفا داده و می خواهد که صفت شفایش را به ارزانی داشته و او را نیز شفا دهد، او رابه اسم شافی فرا می خواند و هنگامی که به واسطه حق از فقرش غنی می یابد او را به اسم غنی می خواند و این همان دعایی است که موحدین به آن امر شده اند. پس آنان نیز آنرا انجام می دهند.
﴿وَ ذَرُوا الَّذینَ یُلْحِدُونَ فی أَسْمائِهِ ﴾ یعنی این صفات را از غیر او می خواهند.
یوسف:وَ رَفَعَ أَبَوَیْهِ عَلَى الْعَرْشِ وَ خَرُّوا لَهُ سُجَّدًا وَ قالَ یا أَبَتِ هذا تَأْویلُ رُءْیایَ مِنْ قَبْلُ قَدْ جَعَلَها رَبّی حَقًّا وَ قَدْ أَحْسَنَ بی إِذْ أَخْرَجَنی مِنَ السِّجْنِ وَ جاءَ بِکُمْ مِنَ الْبَدْوِ مِنْ بَعْدِ أَنْ نَزَغَ الشَّیْطانُ بَیْنی وَ بَیْنَ إِخْوَتی إِنَّ رَبّی لَطیفٌ لِما یَشاءُ إِنَّهُ هُوَ الْعَلیمُ الْحَکیمُ(100)((و پدر و مادرش را به تخت برنشانید، و [همه آنان] پیش او به سجده درافتادند، و [یوسف] گفت: «اى پدر، این است تعبیر خواب پیشین من، به یقین، پروردگارم آن را راست گردانید و به من احسان کرد آنگاه که مرا از زندان خارج ساخت و شما را از بیابان [کنعان به مصر] باز آورد -پس از آنکه شیطان میان من و برادرانم را به هم زد- بىگمان، پروردگار من نسبت به آنچه بخواهد صاحب لطف است، زیرا که او داناى حکیم است. »))
﴿ إِنَّهُ هُوَ الْعَلیمُ﴾ یعنی به آنچه در نهاد استعدادهایشان دارند [آگاه است].
﴿الْحَکیمُ﴾ به اینکه اسباب کمال را به صورتی برای سالک قرار دهد که او را به کمال شایسته خود برساند.
حجر: وَ لَقَدْ آتَیْناکَ سَبْعًا مِنَ الْمَثانی وَ الْقُرْآنَ الْعَظیمَ(87)(( و به راستى، به تو سبع المثانى [ سوره فاتحه] و قرآن بزرگ را عطا کردیم.))
﴿ وَ لَقَدْ آتَیْناکَ سَبْعًا﴾ یعنی صفات هفتگانه ای که مخصوص خداوند می باشند و عبارتند از حیات، علم وقدرت و اراده و سمع وبصر و تکلم
کهف:إِذْ أَوَى الْفِتْیَةُ إِلَى الْکَهْفِ فَقالُوا رَبَّنا آتِنا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً وَ هَیِّئْ لَنا مِنْ أَمْرِنا رَشَدًا(10)(( آنگاه که جوانان به سوى غار پناه جستند و گفتند: «پروردگار ما! از جانب خود به ما رحمتى بخش و کار ما را براى ما به سامان رسان. »))
﴿ رَبَّنا آتِنا مِنْ لَدُنْکَ﴾ از خزائن رحمتت که همان اسماء حسنایت می باشند.
کهف:أُولئِکَ لَهُمْ جَنّاتُ عَدْنٍ تَجْری مِنْ تَحْتِهِمُ اْلأَنْهارُ یُحَلَّوْنَ فیها مِنْ أَساوِرَ مِنْ ذَهَبٍ وَ یَلْبَسُونَ ثِیابًا خُضْرًا مِنْ سُنْدُسٍ وَ إِسْتَبْرَقٍ مُتَّکِئینَ فیها عَلَى اْلأَرائِکِ نِعْمَ الثَّوابُ وَ حَسُنَتْ مُرْتَفَقًا(31)((آنانند که بهشتهاى عدن به ایشان اختصاص دارد که از زیر [قصرها]شان جویبارها روان است. در آنجا با دستبندهایى از طلا آراسته مىشوند و جامههایى سبز از پرنیان نازک و حریر ستبر مىپوشند. در آنجا بر سریرها تکیه مىزنند. چه خوش پاداش و نیکو تکیهگاهى.))
﴿ مُتَّکِئینَ فیها عَلَى﴾ منظور اریکه و تختهای اسماء الهی است که مبدا افعال او می باشند.
کهف:قُلْ لَوْ کانَ الْبَحْرُ مِدادًا لِکَلِماتِ رَبّی لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَنْ تَنْفَدَ کَلِماتُ رَبّی وَ لَوْ جِئْنا بِمِثْلِهِ مَدَدًا(109)(( بگو: «اگر دریا براى کلمات پروردگارم مرکّب شود، پیش از آنکه کلمات پروردگارم پایان پذیرد، قطعاً دریا پایان مىیابد، هر چند نظیرش را به مدد [آن] بیاوریم. »))
﴿ لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَنْ تَنْفَدَ کَلِماتُ رَبّی﴾ چرا که آنها نامتناهی بوده و [می دانیم که] احاطه محدود بر نامحدود محال است.
مریم:کهیعص(1)(( کاف، ها، یا، عین، صاد.))
﴿کهیعص﴾ درگذشته بیان شد که استجابت کسی که ((ربش)) را صدا می زند در صورتی است که دعای او به لسان ((حال)) می باشد و او را با اسمی که مصدر آن کار بوده و نیز برحسب استعداد خودش در آن حال صدا بزند- خواه این مطلب را بداند یا نداند- چرا که عطا و فیض برحسب استعداد می باشد و استعداد نیز جز به واسطه اقتضاء اسم ربش نمی باشد پس با تجلی اسمی که نقائص را جبران وحاجتش را برآورده می سازد او را اجابت می نماید. همچنانکه مقصود شخص مریض از ((یارب)) یا شافی است. و خداوند نیز با همان اسم پاسخش را می دهد و همچنین هنگامی که شخص فقیر او را صدا می زند با اسم ((مغنی )) اجابتش می کند چرا که مغنی رب اوست [پس از ذکر این مقدمه باید افزود که] حضرت ذکریا (ع) پروردگارش را خواند تا به او ولیی ببخشد تا امور دینش را بر پای دارد پس متوسل به دو کار شده و عذر خویش را در دو کار دانست، اول توسل به ضعف و پیری و سستی و دوم ناتوانی از انجام امر دین.
توحید صفاتی وافعالی
اعراف: قالَ فَبِما أَغْوَیْتَنی َلأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِراطَکَ الْمُسْتَقیمَ(16)((گفت: «پس به سبب آنکه مرا به بیراهه افکندى، من هم براى [فریفتن] آنان حتماً بر سر راه راست تو خواهم نشست.))
﴿ فَبِما أَغْوَیْتَنی﴾ [آیه شریفه نشانگر این موضوع است که ] شیطان قسم می خورد. چرا که فقط محجوب از ذات احدیت است نه صفات و افعال حق تعالی پس به دلیل اینکه افعال را از خداوند دیده و با دیده تعظیم به آنان می نگرد به عزت حق تعالی قسم یاد می کند فی قوله (فبعزتک لاغوینهم اجمعین).
احزاب: هُوَ الَّذی یُصَلّی عَلَیْکُمْ وَ مَلائِکَتُهُ لِیُخْرِجَکُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ کانَ بِالْمُؤْمِنینَ رَحیمًا(43)(( اوست کسى که با فرشتگان خود بر شما درود مىفرستد تا شما را از تاریکیها به سوى روشنایى برآورد، و به مؤمنان همواره مهربان است.))
﴿ هُوَ الَّذی یُصَلّی عَلَیْکُمْ﴾ یعنی به میزان پاکی و صفای شما تجلیات افعالی و صفاتی اش را – ونه تجلیات ذاتی – [بر شما درود می فرستد چرا که با ؟؟؟ ذات خویش همه را می سوزاند همچنانکه جبرئیل (ع) فرمود (لودنوت أنملۀ لاحترقت]
رشد و گسترش بیرویه شهرها و عوامل تاثیرگذار بر آن، با دستیازی به محیط طبیعی و حومههای شهری و بافتهای روستایی پیرامون آنها از یکسو و پیامدهای نادرست ناشی از آن در محیطهای زیستی، طراحی پایدار را در معماری به یک اصل بدل کرده است. در این میان عواملی چون مصرف بیرویهیانرژیهای فسیلی ...
فهرست مطالب صفحه کلیات تحقیق ............................................................................................................... 1 1. طرح مسا له ......................................................................................................... 1 2. فرضیه ها ......................................................................................................... 2 3. پرسش اصلی پژوهش ...
در اینجا مجموعه بی نظیری از بهترین و معتبرترین کتاب های انگلیسی در زمینه های: طراحی آزمایش طراحی دارو کمومتریکس QSAR آنالیز داده ها کتاب های مرجع آنالیز بردار پشتیبان بیوانفورماتیک شبکه عصبی مصنوعی آنالیز ویتامین تشخیص الگو شیمی محاسباتی توصیف کننده های مولکولی روش ...
12-تمهیدات لازم برای محافظت از بتن در برابر هوای سرد به منظور کسب نتایج مطلوب در زمینه کیفیت، زمان و هزینه پروژه ...
دانلود کتاب راهنما و بانک سوالات امتحانی زمینه روان zwnj;شناسی هیلگارد+pdf ویژه دانشجویان دانشگاه پیام نور و مراکز آموزش عالی شامل ... (جلد 1) مؤلف: مریم فرضی فرمت فایل: pdf تعداد صفحات : 143 حجم فایل: معرفی کتاب: فهرست کتاب راهنما و بانک سوالات امتحانی زمینه روان zwnj;شناسی ...
دانلود کتاب آزمون های کامل زمینه روانشناسی هیلگارد جلد1 همراه با پاسخ نامه ی تشریحی+pdf نویسنده:دکتر حسن حمید پور ناشر:انتشارات ارجمند فرمت فایل: pdf تعداد صفحات : 125 حجم فایل: 22.5MB معرفی کتاب: ...