اصول معماری تزئینی،آینه کاری و گچبری
اصول معماری تزئینی
در معماری تزئینی، هر نقش ورای ارزش صوری خود، دارای ارزشی برگرفته از فرهنگ و بیانگر عقیده و آرمان تداوم یافته مردم جامعه در نسلها بود. آرایههای معماری از سویی ذهن بیننده را به زیبایی صوری و ظاهری نقشها و نوع کاربری فضاهای بنایی که نقش و نگارها بر دیوارهای آن نشسته، فرا میخواندند و از سوی دیگر دیدگاه بیننده را به قلمرو و راز و رمزهای فرهنگی و دینی پوشیده در مفاهیم نقشها میگشودند.
فرهنگ و هنر معماری سنتی در ایران صورتی شفاهی داشته و از راه تعلیم حضوری و تقلید انتقال مییافته است. حافظان و ناقلان فرهنگ و هنر معماری گروهی هنرمند برخاسته از میان توده مردم کمسواد یا بیسواد بودند که بیرون از عرصه آموزشهای مدرسی و با بهرهگیری از تجربیات و استعداد و ذوق هنری شخصی و ایمان و اعتقاد دینی استوار خود، مجموعه آثاری درخشان و پایدار در تاریخ فرهنگ معماری ایران اسلامی پدید آوردند.
این گروه معماران هنرمند در نقشپردازی و آذینبندی بناها، هم در جنبه زیباشناختی نقشها و هم به جنبه فرهنگی آنها نظر داشتند و در کار هنری خود سلیقه شخصی و الهاماتی را که مخالف با روند عمومی باورهای فرهنگی مردم بود، دخالت نمیدادند و به پاس و حرمت پیشگامان معماری و سنتهای فرهنگی، کارهای پیشینیان را تقلید میکردند و حتی المقدور از حوزه کار و اندیشه آنان پا فراتر نمیگذاشتند. «این شکیبایی و انکار نقش در همکاری با نسلهای پیش، همواره یکی از منابع نیرو و اصالت هنر ایران در بهتری ادوار بوده است.»
به گفته یکی از مردمشناسان، این آرایهها یک نظام نمادی «باز» آشکار را در برابر یک نظام نمادی «پوشیده» و پنهان قرار میدادند. با دریافت مفاهیم نمادی نقش و نگارها در معماری تزئینی و ریشهیابی آنها میتوان به شناخت ذهن و اندیشه معماران و در نتیجه به فرهنگ مردم و جهانبینی و آرمانهای آنان دست یافت.
منبع الهام معماران
معماران سنتی ایران در خلق آثار هنری و ساخت و پرداخت نقشهای آذینی، به طور کلی از دو منبع بزرگ و فیاض طبیعت و فرهنگ الهام میگرفتند. با آن که طبیعت نقش و پایگاه برجستهای در الهامبخشی و صورتبندی شکلها در ذهن معماران داشت، اما نقطه نظر معماران در استفاده از پدیدههای طبیعت، نمایش مطلق نمودهای طبیعی نبود، بلکه در بیشتر موارد، شکلهای طبیعی زیستبومی وسیله و زبان هنرمند در القای مفاهیم و اندیشههای فرهنگی _ دینی و آرمانهای جمعی مردم بود.
در تاریخ معماری ایران، به عقیده آرتور پوپ، سه عامل در خلق آثار هنری بسیار مهم و موثر بودهاند: نخست، فرهنگ و فرهنگهایی که ایران در دوره حیات تاریخی با آنها تماس داشته؛ دوم، دین و مذهب و طریقتهای عرفانی؛ و سوم سنتها که با گذر زمان برهم انباشته و متراکم شده و هر نسل تجربهها و سلیقههای نسلهای پیشین را از راه تقلید حفظ کرده و در ایجاد هنر به کار برده است. در واقع، انگیزه اصلی معماران سنتی ایران در نقشپردازی و تزیین بناها، به خصوص بناهای مذهبی، بیان مفاهیم فرهنگی و باورهای دینی مردم جامعه همراه با برداشتهای هنرمندانه خود بود. از این رو، این گروه هنرمند از نقشها و شکلها همچون نمادهای تصویری استفاده میکردند و با آنها آرمانهای جمعی و جهانبینی دینی مردم را تخلید و تبلیغ میکردند. رسالت آنان در این کوشش، از سویی تقرب به درگاه الهی و به دست آوردن رضای خاطر خدا، از سوی دیگر حفظ و انتقال مظاهر علوی و عناصر معنوی _ قدسی فرهنگ از طریق ارایه این شکلها به نسلهای آینده بود.
شیوه کاربرد الهامات
معماران در به کارگیری الهامات خود و تجسم آنها به شکلهای نمادین، از دو شیوه واقعگرایانه و آرمانگرایانه در معماری بناها استفاده میکردند.
در شیوه واقعگرایانه، نگاه معمار مطلقا به ظرایف و زیباییهای طبیعی شکلها و حجمها در طبیعت زیست _ بومی بود و معمار از این شکلها و حجمها عینا در ساخت و ایجاد نقشها تقلید میکرد. نقشها را به دو صورت، یکی به صورت واقعی آنها در طبیعت و یکی دیگر به صورت انتزاعی، استلیزه به کار میگرفت. در ارایه صورت های انتزاعی، معمار خود را از بند تقید طبیعت آزاد و رها میکرد و با درهم ریختن شکلهای واقعی و استحاله آنها، نقشهایی خاص پدید میآورد. نقشهای اسلیمی گیاهی و نقشهایی مانند «پابزی» و «دمکلاغی»، از نمونههای نقشهای انتزاعی هستند.
در شیوه آرمانگرایانه، در حالی که معمار از شکلها و حجمهای واقعی در طبیعت، در نقشپردازی استفاده میکرد، لیکن نگاهش به معانی و مفاهیم شکلهای طبیعی در فرهنگ و راز و رمزهای پوشیده و پنهان آنها در ذهن جامعه بود. در این شیوه آذینبندی، معمار میکوشید تا با حفظ جنبههای زیباشناختی پدیدههای طبیعی، ارزش و نقش نمادین و آرمانی آنها را در جامعه ملحوظ بدارد.
آذینبندی گیاهی
تزئین معماری بناها با نقش درخت و گل و بوته به یک عقیده بسیار کهن درباره قداست رستنیها و گیاهان در زندگی انسان ارتباط دارد. درخت در پنداشت مردم جامعههای قدیم مظهر حیات، باروری و قدرت بوده و برخی از آنها نقش مهم و برجستهای در آئینها و مناسک مذهبی مردم داشته است. الیاده معتقد است که درخت «همواره به خاطر آن چه به وساطت آن مکشوف میشده و برای معنایی که درخت متضمن آن بوده و بر آن دلالت میکرده، مسجود و معبود بوده است.»
بسیاری از بناهای مقدس اسلامی با نقش درخت و گیاه و گل و بوته تزئین شدهاند. درخت تاک یک نمونه از آرایهبندی بناهای مقدس با نقش گیاهی است. تاک در مشرق زمین «گیاه زندگی»، تصور میشده و نماد «کیهان» بوده است. نقش اسلیمی درخت تاک با شاخه و برگ و خوشههای انگور در درون طاق بزرگ محراب مسجد جامع نائین و نقش درخت تاک بر فرورفتگی دیوار محراب مسجد جامع قیروان در تونس که آن را با زر بر زمینهای سیاه پرداختهاند، نمونههایی از آذینبندی گیاهی به شمار میروند. نقش تاک در محراب قیروان را «مظهر خرد»، و «درخت دنیا» دانسته است.
نمونهای دیگر از آذین بندی گیاهی با هدف آرمانگرایانه، بهرهگیری از گیاه پیچک و انداختن نقش آن معمولا بر سردر فضاهای ورودی خانههاست. معماران در انداختن نقش پیچک بر سردر ورودی، جدا از جنبه زیباشناختی این گیاه، به نیروی جاودانه و جنبه قدسیانه آن در فرهنگ عامه نیز نظر داشتهاند. گیاه پیچک در فرهنگ مردم همچون حرز و تعویذی برای دور کردن ارواح خبیث و شریر به کار میرفت. نقش تزئینی پیچک بر سردر خانهها، ساکنان را از چشم بد و آفت و بلا محفوظ میداشت.
کتیبه بندی آذینی
آذینبندی سردر فضاهای ورودی، دیوارها، درها، گنبدها و محرابها در مساجد، زیارتگاهها، آرامگاهها، آبانبارها، سقاخانهها، کاروانسراها و... با کتیبه و به قصد تبرک و تیمن و تقدس؛ از زمانهای قدیم مرسوم بوده است. برای تزئین کتابهها از آیات قرآنی، احادیث نبوی، ادعیه و اشعار غالبا مذهبی استفاده میکردند. کتابهها را معمولا با خط تزئینی ثلث که دور و تموج و زیبایی ویژه تزئینی دارد، مینوشتند و با نقش و نگارهایی بر زمینه گچ، چوب، کاشی و سنگ میانداختند.
شمایلپردازی
یکی دیگر از شیوههای نقشپردازی آرمانگرایانه در معماری سنتی ایران، شمایلنگاری روی دیوارهای برخی از بناها بوده است. هنر شمایلنگاری روی دیوار از زمانهای بسیار کهن در میان معماران تزئینی این سرزمین رواج داشته است. در دوره پیش از اسلام به خصوص دوره ساسانی، هنرمندان بسیاری بودند که دیوار ایوانها و تالارها و تنه ستونها را با چهرههایی از قهرمانان اسطورهای و حماسی و صحنههایی از داستانها و افسانهها نقش و نگارین میکردهاند.
در دوره اسلامی نیز نقشینه کردن دیوار بناها با شمایل و با مضامین حماسی _ ملی و حماسی _ مذهبی رواج داشته است. منبع الهام نقاشان تزئینی بناها در شمایل پردازیهای حماسی _ ملی، شاهنامه و چهره و پیکره قهرمانان و واقعههای حماسی آن، مانند جنگ رستم و سهراب، رستم و اسفندیار، رستم و اشکبوس و رستم و دیو سپید بود. این هنرمندان معمولا سردر ورودی و دیوارهای سربینه حمامها، سردر کاروانسراها، دروازهها، سراها، قیصریهها، ورودی بازارچهها، سردر زورخانهها، دیوارهای درون قهوهخانهها و ایوانها و سقفهای خانههای اعیان را متناسب با کاربریهای اجتماعی _ فرهنگی هر یک از فضاهای این بناها، با صورتها و پیکرههای پهلوانان و صحنههای رزمی و بزمی نقاشی میکردند و میآراستند.
معماری بناهای شمایل نشان، انگارههایی از واقعیتهای تاریخی _ دینی و داستانهای اسطورهای _حماسی فرهنگ ایرانزمین را در پیشگاه و نظر بینندگان نسلها در توالی زمان مجسم میسازد. بنا بر نظر کیپنبرگ شمایلنگاری توصیفی از چگونگی قرائت تصاویر موجود در فرهنگها به کمک خود تصاویر است. شمایل نگاری ما را قادر میسازد که بر این اساس، وجوه کشف ناشده روح ملی و جهانبینی را بازسازی کنیم.
به جز آذینهای گیاهی و کتابهای و شمایلی، آذینهای دیگری نیز در معماری سنتی ایران به کار رفتهاند، که نشانگر آرمانهای فرهنگی _دینی مردم جامعه مسلمان ایران هستند. برای مثال معماران تزئینی برای جلوهگر ساختن هستی خداوند و نشان دادن مظهری از او در بناهای مقدس، از شیوههای گوناگون نقشپردازی در هنر معماری تزئینی بهره میجستند.
همچنین در فرهنگ اسلامی، گنبد را مظهر آسمان و پایههای گنبد را مظهر زمین میپندارند. بورکهارت از گنبد و پایه چهارگوش نگهدارنده آن و مقرنسهای میان گنبد و پایهها، توجیهی بدیع و زیبا دارد. میگوید:«آسمان با حرکتهای مدور بیشمار و زمین با جهات چهارگانه همانند است. بنابراین، مقرنسها با شکل کندو وارشان گنبد را که نمادی است از آسمان، به پایهها که نمادی است از زمین، میپیوندد و حرکت آسمانی را در نظام خاکی منعکس میکند. همو ثبات و بیتحرکی کعب گنبد را در معماری جایگاههای مقدس، مظهر و نماد کمال و یا حالت ثبات و بیزمانی جهان معنا میکند.
معماران سنتی در گزینش شکلهای طبیعی برای نقشینه کردن بناها رسالت مهم و بزرگی در برابر فرهنگ و دین از سویی و مردم جامعه از سوی دیگر احساس میکردند. هدف و آرمان این هنرمندان دیندار و معتقد این بود که با نقش و نگارهایی که بر در و دیوار بناها مینشانند، پیوندی میان جهان ناسوتی یا خاکی و جهان لاهوتی یا معنوی برقرار کنند و از این راه رابطهای میان مردم جامعه و نیروهای مقدس مینوی و ربانی و مقربان بارگاه الهی پدید آورند. از این رو، شکلها و نقشهای گیاهان، جانوران، جامدات و اجرام سماوی را غالبا بر اساس مفاهیم نمادی ویژه آنها در فرهنگ و جامعه برمیگزیدند و در معماری به کار میبردند. درک زبان رمزی این نقشها و دریافت معانی و مفاهیم آنها بسیار دشوار و فقط برای شماری از فرهنگواران و دینداران جامعهای که این نقشها در فرهنگ آن جامعه معنا گرفته، ممکن و میسر بود.
کاشی کاری
کاشیکاری یکی از روشهای دلپذیر تزئین معماری در تمام سرزمینهای اسلامی است. تحول و توسعه کاشی ها از عناصر خارجی کوچک رنگی در نماهای آجری آغاز و به پوشش کامل بنا در آثار تاریخی قرون هشتم و نهم هجری انجامید. در سرزمینهای غرب جهان اسلام که بناها اساسا سنگی بود، کاشی های درخشان رنگارنگ بر روی دیوارهای سنگی خاکستری ساختمانهای قرن دهم و یازدهم ترکیه، تأثیری کاملا متفاوت اما همگون و پر احساس ایجاد می کردند.
جز مهم کاشی، لعاب است. لعاب سطحی شیشه مانند است که دو عملکرد دارد: تزیینی و کاربردی. کاشی های لعاب دار نه تنها باعث غنای سطح معماری مزین به کاشی می شوند بلکه به عنوان عایق دیوارهای ساختمان در برابر رطوبت و آب، عمل می کنند.
تا دو قرن پس از ظهور اسلام در منطقه بین النهرین شاهدی بر رواج صنعت کاشیکاری نداریم و تنها در این زمان یعنی اواسط قرن سوم هجری، هنر کاشیکاری احیا شده و رونقی مجدد یافت. در حفاری های شهر سامرا، پایتخت عباسیان، بین سالهای 836 تا 883 میلادی بخشی از یک کاشی چهارگوش چندرنگ لعابدار که طرحی از یک پرنده را در بر داشته به دست آمده است. از جمله کاشی هایی که توسط سفالگران شهر سامرا تولید و به کشور تونس صادر می شد، می توان به تعداد صد و پنجاه کاشی چهارگوش چند رنگ و لعابدار اشاره کرد که هنوز در اطراف بالاترین قسمت محراب مسجد جامع قیروان قابل مشاهده اند. احتمالا بغداد، بصره و کوفه مراکز تولید محصولات سفالی در دوران عباسی بوده اند. صنعت سفالگری عراق در دهه پایانی قرن سوم هجری رو به افول گذاشت و تقلید از تولیدات وابسته به پایتخت در بخش های زیادی از امپراتوری اسلامی مانند راقه در سوریه شمالی و نیشابور در شرق ایران ادامه یافت. در همین دوران، یک مرکز مهم ساخت کاشی های لعابی در زمان خلفای فاطمی در فسطاط مصر تأسیس گردید.
نخستین نشانه های کاشیکاری بر سطوح معماری، به حدود سال 450 ه.ق باز می گردد که نمونه ای از آن بر مناره مسجد جامع دمشق ب
بررسی گچبری خانه های کاشان در دوره قاجار
«مقدمه»
این تحقیق را به این علت انتخاب نمودهام که شهرستان کاشان از لحاظ فرهنگی و هنری تاریخچهای کهن و پربار با تمدنی چند هزار ساله دارد، که از تپههای سیکل آغاز میشود و به تزئینات بسیار ظریف و زیبا در بناها میرسد. این امر باعث میشود تا هنر دوستان و دانشمندان کشورهای دیگر را از دیر باز به خود جلب نماید.
برای انجام این تحقیق محدودیتهای بسیاری وجود داشت، با کمبود منابع مواجه بودم این تحقیق به صورت میدانی و کتابخانهای صورت گرفته است.
منابعی که برای این تحقیق استفاده کردهام عبارتند از کاشان مروارید کویر، بهشتی در حاشیه کویر، آثار تاریخی شهرستانهای کاشان و نطنز
تعداد 11 عکس در این تحقیق به چشم میخورد، این تحقیق شامل سه فصل میباشد.
فصل اول شامل سه بخش میباشد، که به بررسی معماری، وضعیت جغرافیایی و قدمت تاریخی خانه های کاشان میپردازد.
فصل دوم نیز شامل سه بخش میباشد که در این فصل گچبری، مصالح گچبری و نحوة اجرای گچبری بررسی شده است.
در فصل سوم ویژگی و امتیاز گچبری خانه های کاشان در دوره قاجار بررسی شده است.
هدف من از انجام این تحقیق این است که بتوانم راه تمامی کسانی که برای هنر این مرز و بوم تلاش کردهاند را ادامه دهم و برای شناساندن هنرهای نه تنها کاشان بلکه شهرهای دیگر ایران کوشش کنم و امید آن است که از این راه سر بلند بیرون آیم.
در شهرهای ایران بناهای بسیار زیبا وجود دارد که هر یک به نوبه خود بی نظیر است اما آنچه که در این شهر توجه من را به خود جلب نموده این است که هنر گچبری در معماری خانههای کاشان بی نظیر است.
اهمیت و ضرورت انجام این تحقق شناساندن تزئینات گچ بری بر روی خانههای قدیمی دوران قاجاریه در شهر کاشان به مردم آن شهر و به مردم سایر ملل و جوامع دیگر است.
فراهم آوردن زمینه فرهنگی و هنری دربارهی تاریخچه کاشان، آثار باستانی آن و پرداختن به جزئیات هنرها و ایجاد علاقه در مردم آن شهر که هر چه بیشتر به هنر شهر نشان اهمیت داده و آگاهی پیدا کنند به اینکه هر یک از این هنرها و این نقوش با چه زحمات و مشتقهایی با حداقل امکانات مشکلات فراوان بوجود آمدهاند تا خود آنها قبل از میراث فرهنگی یکی از نگهدارندگان خوب این آثار باشند. در زمینه های هنری ایران هر چقدر هم که تحقیق و تخصص نماییم باز هم جای تفکر و تامل باقی است.
الف - معماری خانههای کاشان
شهر کاشان به علت استقرار در جوار کویر، دارای اقلیم گرم و خشک با تابستانهای بسیار گرم و زمستانهای بسیار سرد است. به همین جهت معماری یافت قدیماش متناسب با اوضاع اقلیمی و آمیختهای از هنرهای تزئینی مایه گرفته است. معماران کاشان در روزگار گذشته، با توجه به پایبندی مردم کاشان به اعتقادات دینی، خانهها را در عین حال که دارای فضای باز، گسترده و روح بخش میباشد طوری طراحی نمودهاند که زندگی در هر واحد ساختمانی را در فصول چهارگانه کاملا قابل تحمل و آسان می نموده است.
خانه ها اکثرا دارای سردر ورودی با درهای مزین به کوبههای زنانه و مردانه هشتی ودالانی منکسر بود که اندرون خانه را از دید نامحرمان دور میداشت.
اغلب خانهها دارای اندرونی و بیرونی و متشکل از حیاتهای مشجر و وسیع بودند. اتاقهای سه دری، پنج دری متناسب با فصول مختلف در اطراف حیاط جای میگرفتند. از جمله مهمترین فضاهای این خانه، ایوانها و تالار بزرگ بود که در ضلع شمالی و جنوبی حیاط ساخته میشد. درها و پنجرههای این تالار واتاقها معمولا با انواع پنجرههای زیبا با شیشه های الوان و اشکال مختلف متناسب با موقعیت فصلی اتاقهای خانه زینت مییافتند.
احداث سردابههای بزرگ جهت استفاده در تابستهای گرم و ایجاد هواکش در پشت سردابهها از جمله خصوصیات معماری خانههای قدیمی کاشان است. [1]
با توجه به وضعیت جغرافیایی وآب وهوائی منطقه کویری خانهها را گود میساختند تا بنا عایق حوارت و صدا باشد که به این روش ساخت گودال باغچه گویند.
برای نمونه خانه عباسیان در زمین 5 هزار متر مربع با زیر بنای 7هزار متر مربع به صورت گودال باغچه ساخته شده است.«تصویرشماره1»
بافت سنی کاشان متشکل از کوچههای پیچ در پیچ با دیوارهای بلند خشتی است که تقریبا در فواصل مختلف مسقف میباشد این سبک معماری به سبب موقعیت خاص جغرافیای بهترین فرم معماری کویری است زیرا از طرفی از هجوم بیرحمانه شنهای داغ و طوفانهای کویری میکاهد و از سوی دیگر هنوز سرمای زمستان را مهار مینماید.
کاشان یکی از شهرستانهایی است که در آنجا نمونههای جالبی از شاهکارهای هنر ایران یافت میشود. آثار معماری که در این شهر باقی مانده معدودی از دوره صفویه و بقیه از آثار دوره قاجاریه است.
خانههای برزگ قدیمی ساز و ساختمانهای باشکوه که تاکنون با طرح و نقشه اولیه خود بدون تغییرات مهمی باقی مانده است عموما متعلق به زمان قاجاریه یعنی از عهد سلطنت فتحلیشاه تا آغاز دوره مشروطیت میباشد.
هر چند دوره قاجاریه دوره رکود و تنزل فنون معماری ایران بشمار میرود. در شهر کاشان به دلیل خرابیهای حاصل از زلزله، نیاز به ساخت بناها و ساختمانهای جدید موجب میشود که یک نوع فعالیت وسیع و همه جانبهای در فنون معماری مشاهده گردد.
این فنون آمیختهای با مزایای خاص اقلیمی بوده و با هنرهای تاریخی و محلی مزین و گشته است.
همانطور که ذکر شد گچ از مصالح مورد استفاده در گچ بری می باشند. گچ بری در خانههای قدیمی کاشان با همدیگر فرق دارد در بعضی خانهها مانند خانه عباسیان به صورت تخت صورت گرفته است.
و در خانه بروجردیها که نمونه بارز گچبری در بین خانههای قدیمی کاشان میباشد به صورت برجسته صورت گرفته است. «تصوری شماره11»
به این صورت که ابتدا استادکار طرح دلخواه را بروی تکه کاغذی مانند کاغذ پوستی میکشید و هر قسمت از طرح را به یکی از شاگردانش میداد. آنان کار را سوزن کاری می کردند بعد از انجام عمل سوزن کاری باگرده زغال طرح را بر روی دیوار می کشیدند. یعنی طرح را بر روی دیوار تثبیت میکردند و با پاشیدن گرده زغال طرح را بر روی دیوار می کشیدند بعد از آن گچ را بر روی دیوار گذاشته و با استفاده از بوم خار فضا را خالی میکردند و با استفاده از بادام بر طرح مورد نظر را برش میدادند.
در خانهها قدیمی کاشان جهت تزیین روی کار از جرز و دیوار و ستونهای اطراف خانه یک نوع گچ بری سفید برجسته خاکستری رنگ ساخته میشد که قطره زیبای آن در برابر آفتاب سوزان تابستان وهمچنین با دو باران نیز مقاومت طولانی داشت. دیگر نوع مخصوصی از فلوط کاه گل بوده که از خاک رس نرم با کاه الک کرده به دست میآوردند و گاهی نیز اندکی گل افرا به آن افزوده میشد تا رنگ ارغوانی خام روشن جالبی پیدا کند، آن هم فقط برای تزیین طاق بندیهای کوچک در سقفهای مقرنس ایوانهای مرتفع و زیرزمین و هشتیخانه اختصاص داشته است» [2]
بدین ترتیب که ابتدا نقوش گوناگون هندسی را با خطوط گچی برجسته نمودار ساخته و سپس متعلق آنها را با خمیر کاه گل سرخ خامی اندود نمودند.
فهرست مطالب
عنوان........................................................................................................... صفحه
مقدمه:..................................................................................................................................................... 1
فصل اول : بررسی خانههای تاریخی کاشان در دوره قاجار
بخش 1- معماری خانههای کاشان ................................................................................ 4
بخش 2-جغرافیای محل ................................................................................................... 8
بخش 3-قدمت تاریخی خانههای کاشان........................................................................ 11
فصل دوم: بررسی گچبری در خانههای کاشان
بخش 1-مصالح گچبری...................................................................................................... 15
بخش 3-نقوش گچبری ..................................................................................................... 16
بخش 2-نحوه اجرای گچبری............................................................................................ 17
فصل سوم: قدمت تاریخی گچبری
بخش اول ویژگی وامتیاز گچبری خانههای تاریخی کاشان در دوره قاجار........................... 20
فهرست تصاویر
عنوان........................................................................................................... صفحه
1- خانه عباسیان ............................................................................................................................... 22
2- معماری خانه بروجردیها ............................................................................................................ 22
3- نمای خانه عباسیان .................................................................................................................... 23
4- چشمه سلیمانیه............................................................................................................................ 23
5- معماری خانه عباسیان ............................................................................................................... 24
6- خانه عامریها.................................................................................................................................... 24
7- خانه طباطبائی............................................................................................................................... 25
8- گچبری خانه بروجردی ها.......................................................................................................... 25
9- خانه بروجردی ها.......................................................................................................................... 26
10- طرح گربه و خورشید در گچبری خانه عباسیان ............................................................. 26
11- گچبری خانه بروجردی ها....................................................................................................... 27
هنر گچبری از دیر باز درمعماری جهان و ایران وجود داشته و موجب زیبائی درون و بیرون بناها و ساختمانها شده است، و جلوهائی دیگر به معماری داده است.
این هنر در هر گوشة جهان، متناسب با آداب و علائق و نیز فرهنگ در هر زمان سیروتکامل خاص خود را داشته و از بینش هنرمندان نیز متأثر شده است، اما یک عامل عمده که همواره تمام مسائل زندگی بشر و هنر او را تحت تأثیر گذاشته و به شکلگیری و تکامل آن جهت داده است، دین بوده است.
طبیعتاً در کشور ما ایران هم این عوامل تأثیرگذار بوده است، تمدن ایران باستان و دورههای مختلف تاریخی و حکومتی و بعدها هم اسلام به عنوان دین مردم در این رهگذر موثر بودهاند.
در این مجال اندک ما در واقع نظری کوتاه به هنر گچبری میاندازیم.
گچبری و تاریخچه آن:
معماری ایران از شروع دوران آغاز تاریخی و دوران هخامنشی و سپس در دورانهای اشکانی و ساسانی، به مسئلهگچ و گچبری و گچکاری توجه نموده و از آن به عنوان یک ماده سازنده و استوار بهرهگیری شده است، کما اینکه به عنوان ملاط جهت طاقها و جرز دیوارها از آن سود جستهاند.
پس از سپری شدن عصر حکومت پاتیان که خود در این زمینه دارای سبک و تمدن و هنر خاصی بوده و از روشهای یونانی و یا هلنیستی نیز استفاده میکردند، ساسانیان به نوآوری و ابتکاراتی جدید در این زمینه دست زده و به این هنر با ویژگیهای خاص خود توجه نموده و بزودی توانستند عواملی نوظهور، از جمله اشاعه و گسترش طاق و طاقسازی و در مراحل تکمیلی کاخسازی را رونق دوبارهای بخشند که نمونة این کاخها معرف یک هنر خاص در یک عنصر خاص بوده و در پایان این عصر رونق بخش هنرهای اسلامی و تأثیرگذاری بر آثار این عصرها گردید.
سادهترین نمونة معماری عصر ساسانیان که بدون بکارگیری چوب و مصالح سنگ، جزآثار برجسته و ماندگاری است که از گچ و نی ساخته شده و نمونه ارزندهای است از کاربرد گچ در ساخت بناء چهار طاقینیا و نسا یا نیزار در نزدیکی کاشان است، که آتشکدهای در جوار چشمهای مابین کاشان و دلیجان واقع شده است.
مشخصههای بارز چهار طاقی نیسار:
هنرمندان عصر ساسانی علاوه بر بهرهگیری از گچ به عنوان ملاط، در زمینه طرحاندازی گنبد نیز از این ماده بهره مؤثری گرفتهاند، در سرطاقیهای هلالی شکل نیز از گچ به مقدار فراوان استفاده، شده است، چهارطاقی نیسار یا نیزار در مجموع کاربرد سهگانة گچ را در عصر ساسانی و هنر گچبری آنان نشان میدهد:
1- به کارگیری گچ به عنوان ملاط
2- به کارگیری گچ برای زدن نیم قوسهای زیر گنبد
3- به کارگیری گچ برای هلالهای گچی
مراحل سهگانه فوق، پس از اندکی جهت شکوه بخشیدن به کاخهای عظیم به صورت طاقها، ایوانها و گنبدهای سترگ به کارآمده متعاقباً در عصر پرشکوه اسلام در مساجد و مدارس و امامزادههای قدیمی وارد گردید و در هلالی چهار ایوانیها، گنبدهای بلند عصر اسلامی و سردرهای باشکوه به صورت پوشش دیده میشود.
استادان گچبر و هنرمندان چیره دست معمولاً برای برجای نهادن اندیشه خویش دربه کارگیری بهتر از گچ، معمولاً در درجة اول دو موضوع را مورد توجه و دقت نظر قرار میدادهاند: (تصویر شماره 1)
- ابتدا محل گچبری یا به عبارتی محلی که باید تزئینات و استوکهای گچی در آن زده شود و دوم نحوة عرضة اثر گچبری و نمایش این هنر، تزئین این هنر، تزئین روی دیوار و ستونها در زمان ساسانیان تکامل یافته و در دوران اسلامی مورد تقلید واقع شد. هنرمندان در این دوران برای تنوع بخشیدن به تزئین آنها، فرمهای مختلف گچبری را برروی ستونها پیاده کرده و دربرخی موارد که قطر ستونها زیاد بوده و ظرافت درآنها دیده نمیشود، با ایجاد نقوش عمودی و موازی، این نقیصه را برطرف و ضخامت را به نوعی ظرافت تبدیل میکردهاند و در همین راستا هنرمندان این فن تمایل داشتهاند هم ردیف حجاریهای عظیم هخامنشی از شاهکارهای عهد خود در آثار گچبری، آثار ارزندهای را آشکار سازند، تا آنجا که در کاخ تیسفون 8 نوع و در کیش 40 نوع مختلف موتیف و عنصر تزئینی ایجاد کردند که رونق هنرمندان و تنوعطلبی آنها را نشان میدهد. گذشته از کاربرد گچ و گچبری برروی بنا میتوانیم این هنر را به صورت مجسمة برجسته و نیم برجسته و یا مجسمههای تزئینی بیاییم که در عصر ساسانی به نهایت درجه ظرافت و تکامل خویش رسید، بویژه در زمینه تقوش انسانی و یا صورت سازی و شمایلسازی منع و آثار گچبری به همان نقوش هندسی و گیاهی و یا ترکیب و تلفیق نقشها با یکدیگر محدود گردید. (تصویر شماره 2)
طبقه بندی موتیفها:
تحولات انجام شده در هنر گچبری به ویژه در عصر ساسانیان موجب گردیده که موتیفهای ابداعی رونق فراوان یافته و پربارتر از دورة پیشین راه کمال را به پیمایند، از نتایج بررسی انواع موتیفها و عناصر تزئینی، محققین بر این اعتقادند که به طور کلی میتوان این گونه عناصر را در چهار دسته بارز و مشخص، تقسیم نمود:
الف: نقوش هندسی که شامل طرحهای استیلیزه هم میشوند.
ب: نقوش گیاهی که شامل شاخ و برگها، نقش پالمت، دوزت و کنگره است.
ج: نقوش حیوانی و انسانی که شامل فرمهای اساطیری نیز میشود و نیز تلفیق هرسه با هم.
د: نقش خط و کتیبه در آثار گچبری (تصویر شماره 3)
کاخ تیسفون:
طاق کسری یا ایوان مدائن: عظیمترین کاخ ساسانی با مساحتی حدود 12 هکتار و ایوان بلند آوازة آن به نام طاق کسری، این بنا روی صفه بر پا شده و طاق بزرگ در مرکز آن است به جز تزئینات ورقههای مسی و طلایی و نقرهای، سنگهای مرمرین رنگی، موزائیک و شیشه، سرانجام گچبریهایی با طرحهای متنوع زینت بخش این کاخ و سراسر ایوان آن بودهاند. نمونههای معروف مکشوفه از استوکهای گچی شامل یک عدد مجسمه نیم تنه برجسته، یک قطعه گچبری از سیمرغ، یک قطعه استوک صلیبی شکل، که این آثار در موزة متروپولیتن و موزة برلین میباشند.
کاخ چال برخان (ری):
از آثار گچبری، آنچه بیش از همه بر چشم مینشیند، آثاری است مربوط به کاخ چال ترخانری که بیشک اگر این کاخ جان سالم بدر برده بود، میتوانست یک موزه عظیم از کارهای گچی و گچبری باشد. این کاخ منسوب به بهرام گور بوده و چون در منطقهای از دشت نزدیک شهرری قرار داشته است، لذا به صورت محل شکار و استراحتگاه بهرام محسوب میشده است. از آثار بدست آمده در این بنا میتوان به استوکهای گچبری، بیشتر مشتمل برخشتهای مربع، نقوش سه گانه هندسی، گیاهی، حیوانی نقش شکارگاه و صحنههای مختلف شکار، نقش برجستههای گچی از حیوان و انسان، نقش بهرام در حال شکار و استوک دیگر پادشاهان ساسانی را سوار بر اسب نام برد، در بین نقوش گچبری نقش زن و آناهیتا بر روی چند خشت مربع با آرایش مو وگردن بندی بر گردن، آرایش گل لوتوس و اشاهد هستیم. این آثار در ضلع طبقه همکف موزة ایران باستان به معرض تماشای عموم گذاشته شده است. (تصویر شماره 6)
کاخ بیشاپور:
این بنا که تصویری از نمونه گچبری آن در صفحه قبل آمده است، از جمله آثار با ارزش ساسانی است که بی شبهه از نظر کاربرد معماری و تزئینات داخلی از آن اثری جالب و در خور توجه، ساخته است، که در دهه اخیر هیئت باستان شناسی ایران به سرپرستی دکتر علی اکبر سرفراز با حفاریهای پیگیر در این کاخ، موفق شد به قسمتهایی از تاریخ هنری این مرز و بوم دست یابد.
نقش خط و کتیبه در آثار گچبری:
از اینگونه آثار هم چنین بر میآید که شیوه به کارگیری خط برروی گچ از عهد اشکانیان شایع شده باشد، اما چون در این زمینه اثری نیست، همواره تصور میرود که ساسانیان رواج خط را با طرح اندازی بر روی گچ متداول ساختند که همراه موتیفهای اولیه به کار برده میشده است. این روش در دوران اسلامی نیز تداوم یافته و رو به تکامل نهاد و در نتیجه باعث شد تا طرحهای اسلیمی و ختایی روی کارآید و زینت بخش آثار اسلامی گردد، چه هنرمندان این عصر با خطهای، دکورایتو و بازی با آنها، نقشهای زیبایی از خطوط کوفی را که بعدها به نام کوفی گلدار و ساده و غیره معروف گشت، به وجود آوردند که ما امروز اغلب کتیبههای قدیمی اسلامی را که کتیبههای گچی هستند مشاهده مینماییم.
نمونههایی از طرحهای اسلیمی که در دوران اسلامی در گچبری رواج پیدا کردند. (تصویر شماره 7)
1394/09/20