تأملی در افکار و ایده ها و اشعار سه شاعر (نسیم شمال ،لاهوتی و میرزادة عشقی )
قسمتی از متن:
اوضاع سیاسی، اجتماعی ایران قبل از مشروطه
از سال 1157 که کریمخان زند در گذشت تا سال 1212که فتحعلیشاه بدرود زندگی گفت پنجاه واند سال بود، در این زمان کم در اروپا تکانهای سختی پیدا شده،و داستانهای تاریخی بیمانندی از شورش فرانسه ،پیدایش ناپلئون و جنگهای پیاپی آن،و جنبش توده ها و پیشرفت فن جنگ، پدید آمدن افزارهای نوین و مانند اینها روی داده ،و در نتیجه آنها دولتهای بزرگ و نیرومندی پیدا شده بود. کشور ایران از آن تکانها ودگرگونیها بی بهره مانده و نا آگاهانه با شیوه کهن خود بسر میبرد.
پادشاهان قاجار علاوه بر انکه خود کاری نمی کردند به دیگران نیز فرصت خدمت نمی دانند، در زمان محمد شاه ،میرزا ابوالقاسم قائم مقام ،وزیر کاردانی بود ولی محمد شاه او را کشت و جایش را به میرزا آقاسی داد. در زمان ناصر الدین شاه[2] ،میرزا تقی خان امیر کبیر به اداره وزیر کاردانی بود که در اداره امور شایستگیهای زیادی از خود نشان داد.ناصر الدین شاه او را کشت وبه جایش میرزا آقا خان نوری را نشاند. توده مردم نیز در ان عصر منشا هیچ اثری نبوده ،وجودشان کالعدم بود لکن چند اتفاق به ظاهر ساده برای اولین بار در پیشینه سیاسی ایران،پای مردم را نیز به میان کشید و آحاد مردم را وارد حیاط سیاسی تازه ای ساخت مردمی که از جور وظلم حکام داخلی و تعدی قدرتهای خارجی به تنگ آمده بودند،به یکباره در واقعه تحریم تنباکو وارد میدان سیاست شده ،با نظام حاکم در افتادند. و سرانجام با مبازرات پی در پی قادر به لغو آن شدند.
در سالهای پایانی حکومت ناصرالدین شاه امتیازات زیادی به بیگانگان داده شد که باعث ناخشنودی ملت از حکومت قاجاریان و آغاز مبارزاتی گردید که در نهایت منجر به صدور فرمان مشروطیت و تشکیل مجلس شورای ملی گردید.
پس از ناصرالدین شاه در سال 1275 نوبت شاهی به پسرش مظفرالدین[3] رسید.با وجود اینکه این شاه جربزه پدر ش را نداشت و امیدی به نیکی حال ایران به دست وی نمی رفت.اما نسبت به نابسمانی اوضاع اظهار همدردی و نیکخواهی می نمود، و از ناتوانی کشور و آشفتگی کارها سخن رانده نویدها می دادو مردم نیز که پس از واقعة تنباکو از نزدیک در جریان امور قرار گرفته بودند، از این سخنان خوشدل می گردیدند .پس از رسیدن به حکومت نیز با عزل میرزا علی اصغر خان اتابک (امین السلطان)از صدارت و تأسیس چند مدرسه مدرن به همکاری امین الدوله و برخی اقدامات دیگر ، پادشاهی اصلاح طلب نشان میداد.در بهار سال 1278 امین الدوله از کار برخاست و مجدداٌ امین السلطان صدر اعظم شد و در این زمان بود که اولین وام با سود پنج درصد از روسها گرفته شدو همچنین داستان گمرک وبکار گماردن بلژیکیان مطرح شد.مردم مظفرالدین شاه را ساده دل و ناتوان شناخته و همه بدیها را از میرزا علی اصغر خان اتابک می دانستند.این مرد افزار کارش خوشرویی با مردم و دلجوئی از هواداران خود و پول دادن به ملایان و دیگران بودو بدین ترتیب کار خود را پیش می برد،ولی سرانجام آن افزار کار کند گشت و کسانی به دشمنی برخاستند که پول نمی گرفتند و فریب نمی خوردند. بالاخره در اواخر شهریور 1282 بود که در اثر نارضایتی مردم اتابک از کار افتاد و عین الدوله بجای وی نشست.
عین الدوله بکار آغاز کرد،و چون در زمان اتابک یکی از نکوهندگان کارهای او بود مردم به او گمان نیک داشتند،اما کم کم بد رفتاری او نسبت به طلبه ها خبث نهادش را آشکار کرد و مردم به چگونگی رفتار عین الدوله و اندازه خود کامگی او پی بردند.
مهاجرت صغری
در زمان عین الدوله تصویری از نوز و دیگر بلژیکیان بدست افتاد که درآن زنان و مردان بزمی ساخته اند و هر یکی از مردان رختی از رختهای ایرانیان را برتن کرده،وخود نوز نیز به شیوة ملایان عبا به دوش انداخته.دو سال بعد که این عکس بدست علما افتاد ،بهبهاتی و پیروان او فرصت را غنیمت یافته ،به بدگویی برخاستند و چندین نسخه از روی آن چاپ کرده میان مردم پراکنده گردانیدند. در ظاهر افتادن نوز خواسته می شد اما هدف اصلی عزل عین الدوله بود.
در فارس نیز حکومت شاهزاده شعاع السلطنه بر دوش مردم سنگینی می کرد. در مشهد نیز حکومت آصف الدوله به همان میزان ستمگرانه بود، به دستور او عده ای از سربازانش به سمت زائران امام رضا (ع) آتش گشودند[4] و در تهران نیز هفت،هشت تن از تجار ، توسط علاءالدوله ، حاکم این شهر ، به اتهام افزایش قیمت شکر به چوب و فلک بسته شدند. در نتیجه تمامی این مظالم ، خاصه این اقدام آخر شمار عظیمی از تجار در مسجد شاه متحصن شدند و به فاصله کوتاهی ، تعداد زیادی از روحانیون به آنها پیوستند. پس از چند روز تحصن و سخنرانیهای کوبنده سید جمال الدین واعظ اصفهانی و صلاحدید آقایان طباطبائی و بهبهانی قرار بر این شد که همگی در زاویه مقدسه حضرت عبدالعظیم (ع)مجاور شوند. بدین ترتیب روز چهارشنبه شانزدهم شوال 1323 علما تهران به آنجا مهاجرت نمودند، که بعدها به مهاجرت صغری معروف شد. عین الدوله وقتی دید رشته امور از هم گسیخته شده و روز بروز بر تعداد مهاجرین افزوده می شود،بناچار برای آقایان پیغام فرستاد که یکنفر امین از طرف خودتان بفرستید که شفاهاً با شاه مذاکره نماید،مردم ابتدا برادر آقای طباطبایی را انتخاب کردند ولی وقتی متوجه رابطه نهانی او با عین الدوله شدند،برای سخنان او ارجی قائل نشدند و سرانجام سفیر عثمانی را برای این کار برگزیدند.و درخواستهای خود را چنین نوشتند :
1 :نبودن عسگر گاریچی در راه قم
2 :بنای عدالتخانه ای در ایران
3: اجرای قانون اسلام درباره آحاد و افراد بدون ملاحظه از احدی
4:عزل مسیو نوز از ریاست گمرک ومالیه دولت
5:عزل علاءالدوله از حکومت تهران[5]
کسروی در این باره میگوید:((آگاهی از این پیشامد بروزنامه های اروپا هم رسید و آن را با ستایشی از علماء یاد کردند،ولی آنها عدالتخانه را پارلمان یا مجلس شوری معنی کردند.[6] ))
سرانجام کوچندگان صلاح را در بازگشت دیدند،اما خواهیم دید که به عدالتخانه تنها خرسندی ندادند و آخرین خواست خود را که مجلس میبود آشکار گردانیدند و روز جمعه بیست ودوم دی ماه با شکوه بسیار به شهر بازگشتند.
نقش روابط عمومی در گسترش افکار عمومی
ارتباط جمعی یا عمومی
ارتباط جمعی یا عمومی تعبیر جدیدی است که جامعه شناسان آمریکایی برای مفهوم MassMedia به کار بردهاند. این واژه که از ریشه لاتین media (وسایل) و اصطلاح انگلیسی Mass یا توده تشکیل شده است. از نظر لغوی به معنای ابزارهایی است که از طریق آنها میتوان با افرادی به طور جداگانه یا با گروههای خاص و همگون و جماعت کثیری از مردم به صورت یکسان دسترسی پیدا کرد. امروزه این وسایل عبارتند از: روزنامه، رادیو، تلویزیون، سینما و اعلانات. بدیهی است که در میان ابزارهای پخش پیام روزنامه و رادیو و تلویزیون دارای نکات مشترکی است چرا که پیامهای آنها به صورت متناوب پخش میشود.
بنابراین در تعریف ارتباط جمعی میتوان گفت:
ارتباط جمعی یا عمومی انتقال اطلاعات با وسایلی چون (روزنامه- کتاب- امواج، رادیو، تلویزیون و …) برای گروه غیر محدودی از مردم با سرعت زیاد است این نوع ارتباط هم به نوبه خود دارای ویژگیهایی است.
1- ناآشنا بودن و پراکنده بودن پیامگیران:
در این قسمت اشاره به سطح اطلاعات و آگاهیهای افراد مختلف جامعه نسبت به موضوعات مختلف دارد و همچنین پراکندگی و گسترده بودن افرادی که در حوزه گیرنده پیام قرار دارند.
2- بازگشت پیام یا بازخورد با تاخیر
به علت گستردگی پیام در هنگام فرستادن ان و همچنین گسترده بودن مخاطبین تاثیر و بازخورد پیام با تاخیر مواجه خواهد شد.
3- سرعت عمل زیاد
که به نوع ارتباط در وسایل ارتباط جمعی بستگی دارد که معمولاً در رسانههایی همچون تلویزیون و رادیو این سرعت بیشتر دیده میشود.
4- تکثیر پیام
پیام به سرعت انتشار مییابد و حتی افکار عمومی نیز در این تکثیر نقش ویژهای دارند.
5- ارتباط سطحی و ناپایدار:
به دلیل گسترده بودن موضوعات در پیامها و تسریع بودن آن تاثیر آن در افراد به صورت سطحی خواهد بود.
6- پیامهای انبوه
با گسترده شدن وسایل ارتباط جمعی به مراتب پیامها نیز به فراوانی افزایش خواهد یافت.
7- قابل رویت نبودن آثار پیام
این مشکل ویژه در این گونه وسایل ارتباط جمعی همواره فکر اندیشمندان را به خود مشغول کرده که چگونه تاثیر پیام را در افراد مختلف با آگاهیهای متفاوت بتوانند در آنها مشاهده نمایند.
افکار عمومی (Public opinion) یکی از جنجالیترین موضوعات در علوم اجتماعی است که از دو واژه poll (نظرخواهی) و Public (عمومی، عامه) گرفته شده است. افکار عمومی برخاسته از ضمیر باطن یک ملت و نوعی واکنش مردم است نسبت به موضوعی که در سرنوشت آنها تاثیر میگذارد این واژه در اصل (Doxa) به معنی نظر بوده است.
آلن بیرو در تعریف آن مینویسد: افکار عمومی عبارتند از «طرز تلقی و واکنش جمعی و مشهود اکثریت افراد یک جامعه در مقابل رویدادهای اجتماعی که اغلب مهم تلقی میشوند.»
گابریل تارد که او را بنیانگذار افکار عمومی علمی میدانند درباره آن میگوید:
«افکار عمومی داوری تودههای مردم درباره مسایل روز است» به عبارتی دیگر افکار عمومی نظرات اکثریت مردم را در یک زمان معین نشان میدهد. هنگامی که مسالهای برای مردم مهم باشد و با منافع آنها ارتباط پیدا بکند افکار عمومی شکل میگیرد، ممکن است بر اساس پیش داوری باشد و یا از شایعه تاثیر بپذیرد.
مطالعه افکار عمومی و شناخت آن که ارتباط نزدیکی به شناخت مردم دارد. از قرنها پیش مورد توجه سیاست گذاران (اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی) بوده است. به دنبال آن از دهها سال پیش در کشورهای مردم سالار جهان تبدیل به یک مساله موثر و با اهمیت شده است و مردم و حکومتهای این گونه کشورها هر روز جایگاه والاتری برای ان قایل میشوند در واقع باید گفت این گونه کشورها همواره بر اساس نظرات مردم به تصمیمگیری میپردازند و یا اقدامات خود را اصلاح مینمایند. آگاهی از افکار عمومی مردم از مهمترین نیازهای هر دولت است آنان به خوبی میدانند که افکار عمومی در یک سیستم دموکراتیک میتواند شخص یا گروهی را بر قدرت بنشاند و یا از آن خارج سازد. در حکومتهای مردم سالار اطلاع از این که مردم به چه فکر میکنند و نظراتشان نسبت به مسایل چگونه است از اهمیت زیادی برخوردار است. چرا که بدین وسیله نهادها، سازمانها، موسسات، کارخانجات و شخصیتها به مقبولیت خدمات خود پی میبرند و از طریق بازسازی خود یا گاه با نفوذ بر افکار عمومی آن را جلب و یا به سمت منافع خود سوق میدهند.
ناسیونالیزم رمانتیک در افکار و آثار صادق هدایت
مواضع هدایت، نوشتههایش، منش او و حتی انتخاب دوستان متجدد و همنشینی با این گروه حکایت از شیفتگی به غرب است. عدهای حضور فراوان او در کافهها و میخانهها را تمایل به زندگی به سبک اروپایی میدانند که البته این با روحیه خراباتی و بیغمی و فرار از غم در او نیز سازگار است.
در نوشتههای متعددی که در طول نیم قرن گذشته درباره هدایت تدوین شده است به کمتر اثری برمیخوریم که از همرائی او با ناسیونالیستهای زمانهاش سخن رانده باشند. این نوشتهها در رد و یا اثبات او عمدتاً حول احوالات شخصی و اتوبیوگرافی هدایت و یا نامههایش به دوستان و یا نقد آثار وی در نهایت مرگاندیشی این نویسنده پر سرو صدا اشارت دارد. اگر چه در عرصههای نقد ادبی، مقالات متعددی درباره هدایت نوشته شده و یا برخی در پی تجلیل از شخصیت فکری او برآمدهاند، برخلاف آن جمعی نیز او را آماج حملات خود قرار دادهاند. ولی هر چه در مورد او نوشته و یا گفتهاند کمتر به هدایت سیاسی پرداختهاند. او قبل از هر چیز نویسندهای است با سبک خاص خویش که توانسته است در تاریخ ادبیات معاصر ایران جای بازنماید و بخشی از صفحات تاریخ نقد ادبی را به خود اختصاص دهد. ولی تعامل او با مناسبات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی روزگارش چیست؟ آیا آثارش میتوانسته در خلأ و بدور از شروشور زمانه بر صفحات کاغذ نقش بندد؟ عقبماندگی فکری، فرهنگی دوره نامبرده، تنشهای سیاسی، تحقق شبه مدرنیسم رضاخانی، ایدئولوژیسازی برای رژیم، فضای استبدادی، استعمار خارجی، در مجموع شرائط داخلی و بینالمللی، حضور ایدئولوژی دست چپ در بخشی از پیکره جامعه، اصلاحطلبی برخی دیگر، آرأ برآمده از مغرب زمین و... چه تاثیری بر او داشته است؟ و او چه تصرفاتی در عرصههای مختلف بوجود آورده است؟صرف نظر از اهمیت پرداختن به زوایای فوق، تاثیرگذاری و یا تاثیرپذیری او از نکته مهم و ظریف عصر او یعنی "ناسیونالیسم رمانتیک" که با نام دیگرانی همچون تقیزاده و یا... رقم میخورد، خود مبحث قابل توجهی است. چرا که وی از سویی درگیر چنین دغدغهای است و از سوی دیگر بسیاری از آثارش ریشه در همین موضوع دارد. هدایت از نخبگان نسل دوم ناسیونالیست ایران است که فعالیتهای فرهنگی خود را به موازات گروههای ناسیونالیست رسمی و دولتی تا سالهای پایانی عمر خود ادامه داد.
هدایت باید بصورت ترکیبی و جامع بررسی شود. کسانیکه با یک زاویه خاص به او نگاه کردند دچار آفت تکبینی شدند و در قضاوتهای خود سرانجام به تحلیلهای نابجا و ناروا رسیدند. هدایت موجود پیچیده و دارای جنبههای متفاوت و البته همسوست. در جریان شناسائی و معرفی اولین جنبهها باید بصورت ترکیبی و در یک راستا مورد توجه قرار گیرد. اگر او یک انسان دم غنیمتی است، نهیلیست و منیتانگار است و روحیه تجدد مآب دارد، اگر بیدین و ملحد است و اگر دچار شکاکیت و از سویی بدبینی است و... هدایت با چنین خصائصی هدایت شده است. که این همه را باید از خلال نوشتههای ادبی، اعم از نمایشنامهها، رمانها، سفرنامهها و نامههایش به دوستان و آشنایان بررسی کرد. ملیگرائی او نیز جنبهای دیگر از مختصات او را تشکیل میدهد.
بنابراین مطالعه این جنبه در آثار هدایت نباید ما را از ابعاد دیگر او غافل کند. با این وصف، بعد ملیگرایانه او منفک از بیدینی او نیست و بلکه روی دیگر سکه دینزدا و روحانیت ستیز اوست. در جریان ورود به آرای ملیگرایانه وی اجمالاً باید از روح الحاد حاکم بر غالب آثار او پردهبرداری شود. در دوره فعالیت فرهنگی هدایت، یعنی دوره حاکمیت پهلوی اول سه مقوله ایران، دین اسلام و غرب از مسائل مهم و کلیدی و محوری مورد بحث جامعه روشنفکری ماست که خود را در سه مؤلفه نیاکانپرستی افراطی، دینستیزی و فرنگی مآبی نشان میدهد. هدایت نیز ملهم از همین فضا و تاثیرات آنست، از اینرو در جریان بررسی زوایای مختلف فکری او و از جمله ترویج ناسیونالیسم گذشتهگرا بررسی تعامل هر سه مقوله با او لازم است.ناسیونالیسم در ابتدای قرن بیستم خود را در هر دو زمینه سیاست و فرهنگ به نمایش گذاشت. نظم و نثر این دوره بیتأثیر از الهامات ناسیونالیستی نیست. آنگاه که این ناسیونالیسم در پیوند با مدرنیسم و دینزدائی عصر قرار میگیرد شاکله ادبیات فارسی این دوره را پی میریزد. این سمتگیری در آثار هدایت نیز تجلی بسیار دارد. آثار هدایت در زمینه ناسیونالیسم رمانتیک بر دو قسماند: برخی بوضوح و بصورت مستقیم به موضوع مورد نظر اشاره دارد. از جمله در "پروین دختر ساسان" و بعضی دیگر با زبان اشاره و غیر آشکار در پناه یک رمان یا نمایشنامهای از این چشمانداز او حکایت دارد. در اینجا هدایت و حلقه ربعه را بهعنوان یک جریان موثر از جریانات سیاسی معاصر ایران بررسی مینمائیم. شایسته است که قبل از پرداختن به شخصیت و ابعاد مختلف فکری هدایت و ناسیونالیسم او، از مفهومی کلیدی و نسبت هدایت با آن را بازشناسیم.
بررسی داستان قلب سرجشمه افکار
برآمده از درون
هر قدر زمان بیشتری را صرف چیزی که نمی خواهیم داشته باشیم بنماییم، بیشتر آن را نزد خود خواهیم داشت. |
(بی نیازی) من فردی مثبت و پذیرا هستممن آگاه هستم که با تمامی زندگی یگانه شده و پیوسته ام. آن حکمت بیکران مرا در برگرفته و در وجودم نفوذ کرده است. بنابراین کاملاً اعتماد دارم که کاینات از من در هر مسیر مثبتی حمایت خواهد کرد. من به واسطه زندگی، آفریده و این سیاره به من اعطا شده است تا تمامی نیازهایم را برآورده سازد. هرچه که احتمالاً نیاز داشته باشم، از پیش در این جا در انتظار من است. این سیاره، خیلی بیش از آن که بتوانم بخورم، مواد غذایی، خیلی بیش از آن که بتوانم خرج کنم، پول، خیلی بیش از آن که بتوانم ملاقات کنم، انسان، خیلی بیش از آن که بتوانم تجربه کنم، عشق و خیلی بیش از آن که بتوانم در تصور آورم، لذت و شادمانی در خود دارد. تمام آن چه مورد نیاز و تمایل من باشد، در این جهان وجود دارد و همه آن ها از آن من است تا در اختیارشان داشته باشم و از آن ها استفاده کنم. آن ذهن بیکران واحد، آن شعور یگانه نامتناهی، همیشه به من پاسخ مثبت می دهد، بدون توجه به آن که برای باورداشتن، اندیشیدن یا بر زبان آوردن، چه چیزی را برمی گزینم. همواره پاسخ کاینات به من "آری" است. من وقت خود را با اندیشیدن به موضوعات منفی تلف نمی کنم. پاسخ های مثبت خود را با دقت و مراقبت برمی گزینم و اراده می کنم تا به خودم و زندگی به مثبت ترین شیوه بنگرم. بنابراین به فرصت ها و کامیابی ها خوش آمد می گویم و به هر نیکی پاسخ مثبت می دهم. من فردی مثبت هستم و در دنیایی مثبت که در تعامل با کایناتی مثبت قرار دارد، زندگی می کنم و از این که همه امور، این طور است که هست، بسیار خرسندم. از این که با حکمت کاینات یکی شده و توسط قدرت آن حمایت می شوم، شکرگزار و شادمان هستم. خدایا، تو را برای تمام آن چه حالا و این جا در اختیار دارم تا از وجودشان لذت ببرم، سپاس می گویم. |
در آینه بنگرید و بگویید: "من، خود را به همین صورتی که هستم، دوست دارم و می پذیرم." حال چه موضوعی در ذهن شما شکل می گیرد؟ به چگونگی احساس خود توجه کنید. شاید این، کانون مشکل شما باشد. |
(پذیرش) من تمام بخش های وجود خودم را می پذیرمبزرگترین بخش بهبود و تمامیت بخشیدن به خود، پذیرش خود در تمامی ابعاد است، پذیرش خود در زمان هایی که کارها را به خوبی انجام داده ایم و در اوقاتی که به آن خوبی که باید انجامشان نداده ایم. زمان هایی که وحشت زده بوده ایم و اوقاتی که عشق ورزیده ایم، زمان هایی که بسیار احمقانه و ساده لوحانه رفتار کرده ایم و اوقاتی که بسیار هوشمند و زیرک بوده ایم، زمان هایی که عملکردی نابخردانه داشته ایم و اوقاتی که برنده از کارزار بیرون آمده ایم. تمامی این ها، بخش هایی از موجودیت خود ما هستند. بیشتر مشکلات ما از آن جا ناشی می شوند که برخی از این بخش ها را از خود دور می کنیم، که خودمان را به طور کامل و بدون قیدوشرط دوست نمی داریم. بیایید از این پس، به پشت سرمان و به زندگی که سپری کرده ایم با شرمندگی نگاه نکنیم، بلکه گذشته را به عنوان غنا و کمال زندگانی در نظر آوریم. بدون وجود این غنا و کمال، قطعاً نمی توانستیم در جایگاهی که امروز ایستاده باشیم، قرار داشته باشیم. لذا زمانی که خودمان را با تمام وجود بپذیریم، تمام و کمال و یکپارچه می شویم و بهبودی می پذیریم. |
چنانچه خود را جامع و تمام و کمال دوست نمی دارید، جایی در مسیرتان این را آموخته اید. در حالی که می توانید این آموخته را فراموش کنید و از همین حالا شروع کنید به مهربان بودن با خودتان. |
(پذیرش) تمامی آن چه برای خود آفریده ام را می پذیرممن دقیقاً خود به همین صورت که هستم، دوست می دارم و می پذیرم و در هر موقعیتی که قرار داشته باشم از خودم حمایت می کنم، به خود اعتماد و خود را قبول دارم. قلب من می تواند مالامال از عشق به خودم باشد، عشقی که اگر دست خود را بر روی قلبم قرار دهم، می توانم حسش کنم. می دانم که دقیقاً همین جا و همین حالا، در قلبم فضای زیادی برای پذیرش خود دارم. من جسمم را، وزنم را، قدم را، ظاهرم را، جنسیتم را و تجربیاتم را قبول دارم و آن ها را با تمام وجود می پذیرم. تمام آن چه برای خود آفریده ام را می پذیرم، گذشته و اکنونم را و مشتاق شکل گیری و وقوع آینده ام نیز می باشم. من تجلی باشکوه و خدایی حیات، و بنابراین لایق بهترین ها هستم و این را برای خودم می پذیرم. من معجزه را باور دارم، همین طور بهبودی و یکپارچگی را. و بیش از تمام این ها خودم را می پذیرم و باور دارم. من ارزشمند هستم و کیستی و موجودیت خود را می پرورم و گرامی می دارم. و چنین باشد. |
ما خود موقعیت ها را می آفرینیم و سپس نیروی خود را به دلیل سرزنش دیگری به خاطر عجز و ناتوانی خودمان به هدر می دهیم. هیچ فرد، جایگاه و موقعیتی کنترل و برتری بر ما ندارد. هر یک از ما در هنگام اندیشیدن در اذهان خود تنها هستیم. |
(تصادفات) من خود را به شیوه هایی مثبت ابراز می نمایممعمولاً اگر خود را در میانه یک تصادف، به عنوان طرف آسیب دیده مشاهده کنید، عمیقاً احساس گناه و تقصیر می کنید و شاید فکر کنید لازم است به همین خاطر مجازات شوید. ممکن است کینه های ابراز نشده بسیاری وجود داشته باشند که باعث شوند احساس کنید حق ندارید از خودتان با بیان خوبی یاد و حمایت کنید. چنانچه به کسی آسیبی وارد آورید، اغلب بر اساس نوعی خشم ابراز نشده به سوی انجام این کار هدایت شده اید. این موقعیت، فرصت بروز و ظهور آن خشم را برای شما فراهم می آورد. در این گونه موقعیت ها همواره "موضوعات" مختلفی در درون شما دست به دست هم می دهند. یک تصادف، اغلب بسیار بیشتر از یک اتفاق ساده است. وقتی تصادفی به وقوع می پیوندد، به درون خود بنگرید تا الگوها و چارچوب های ذهنی خود را در آن ببینید و سپس به جای سرزنش دیگری، او را با عشق بستایید و کل تجربه را رها سازید. |
در لحظه ای که عبارات مثبت و تاییدآمیز بر زبان می آورید، دیگر نقش قربانی را بازی نمی کنید. دیگر بی یار و یاور نیستید. حالا قدرت خودتان را به خوبی می شناسید و قدر می نهید. |
(استخدام) من در پیشة خود بی اندازه شادمانمپیشة من تجلیای از حضور خداوند است. من در این حرفه بیاندازه شادمانم و هر فرصت و امکانی را برای به نمایش گذاردن نیروی شعور الهی که از طریق من عمل میکند، سپاس میگزارم. هر زمان که کار یا موضوع جدیدی برای دست و پنجه نرم کردن به من واگذار میشود، میدانم که این فرصتی است که از سوی خداوند، کارفرمای حقیقی من، به من واگذار شده است، پس افکار خود را ساکت میکنم، به درون میروم و در انتظار کلمات شفابخشی میمانم که ذهنم را پر میکنند. من این مکاشفه های خجسته را با شادمانی میپذیرم و میدانم که شایستة پاداشی هستم که برای کاری که به خوبی انجامش دادهام، به من اعطا شده است. در ازای انجام این شغل نشاطآور، به فراوانی دربارة من جبران زحمت میشود. همکاران من در زمینة این کشف روحانی، یعنی تمامی نوع بشر، افرادی حامی، پرمحبت، شادمان، مشتاق و توانمند هستند، چه بخواهند از این نقش خود آگاه باشند و چه نخواهند. من آنها را به عنوان تجلیات کامل آن ذهن یگانه میبینم که با سعی و کوشش فراوان خود را وقف کارشان میکنند. برای این هدف نادیدنی کار کردن، همواره بالاترین مقامها را برای من به ارمغان میآورد و میدانم که فعالیت خلاقانة من در شغلی که تجلی آشکار خداوند میباشد، برایم بی نیازی مالی به همراه خواهد داشت که پاداش به انجام رساندن آن است. و چنین نیز باشد. |
جهش را در گامهای خود احساس کنید. چشمهای درخشان خود را بنگرید. وجود زیبا و سرخوش شما همینجا حضور دارد. آن را بخواهید و بطلبید! |
(انرژی) من سلامت و سرشار از انرژی هستمآگاهم و تصدیق میکنم که جسم من مکانی مهربان برای زیستن است. من جسم خود را حرمت مینهم و با آن به نیکی رفتار مینمایم. با انرژی کاینات در ارتباطم و اجازه میدهم از طریق من جریان یابد. من انرژی خارقالعادهای دارم و زیبا، درخشان، زنده و زندگی بخش هستم. |
هر چه را که واقعاً دوست دارید، بیابید: گلها، رنگین کمان، آواز خاصی، ورزشی که دوست دارید، اجازه بدهید این تصاویر و فعالیتها جایگزین تصاویری شوند که زمانی که شروع به ترساندن خود میکنید در شما شکل میگیرند. |
(زمین لرزه/ بلایای طبیعی) من با طبیعت در هماهنگی کامل به سر میبرممن به این موضوع دربارة خود واقفم و آن را تصدیق میکنم. خود را دوست دارم و تایید مینمایم. هر چه در دنیای من وجود دارد نیک است. من در هوای باارزش و در عین حال بیدریغ زندگی نفس میکشم و به بدن، ذهن و عواطف خود استراحت میدهم. نیازی ندارم خود را بترسانم. من با تمام جنبههای زندگی در هماهنگی به سر میبرم، با خورشید، ماه، باد، باران، زمین و حرکات آن. نیرویی که زمین را به حرکت وامی دارد دوست من است. من با عناصری که در طبیعت وجود دارند در صلح و صفا به سر میبرم. آن ها دوستان من هستند. من منعطف و جاری هستم و همواره در امنیت و اطمینان به سر میبرم. میدانم که هیچ آسیبی نمیتواند بر من وارد شود. در امنیت کامل میخوابم، بیدار میشوم و حرکت میکنم. نه تنها من، بلکه دوستانم، خانوادهام و کسانی که دوستشان دارم هم در امنیت هستند. من به نیرویی که مرا آفرید تا در همه اوقات و تحت هر شرایطی از من حمایت و پشتیبانی کند، اعتماد دارم. ما واقعیت بیرونی خود را خودمان میآفرینیم. من نیز واقعیتی را برای خود خلق میکنم که اساس آن بر یگانگی و امنیت استوار باشد. هر کجا که من باشم، آن جا جزیره سلامت و امنیت است. من در امنیت هستم و این تنها یک تغییر است که دارد روی میدهد. من خود را دوست دارم و تأیید میکنم. به خودم اعتماد دارم و میدانم که همه چیز در دنیای من به نیکی میگذرد. |
امروز یک روز هیجان انگیز در زندگی شماست. شما در میانة ماجرای شگفت انگیز هستید و هرگز این روند بخصوص را دوباره طی نمیکنید. |
(زندگی جاوید) من در حال پیمودن مسیر سفری پایان ناپذیر به سوی جاودانگی هستمدر بیکرانگی زندگی همه چیز کامل، یکپارچه و بی نقص است و چرخة حیات نیز همین طور است. در این میانه اوقات تقسیم شده اند؛ وقت شروع، زمان رشد، زمان بودن، وقت خشکیدن و جامه کندن و زمان ترک گفتن. تمام اینها بخشهایی از سیر تکاملی حیات هستند. ما آنها را معمولی و طبیعی تلقی میکنیم و اگر چه در وقت اتفاق افتادن ممکن است اندوهبار باشند، ولی این چرخه و آهنگ گردش آن را میپذیریم. گاهی در میانة این چرخه، یک پایان ناخوشایند و ناگهانی اتفاق میافتد. ما دچار لرزه و احساس وحشت میشویم. کسی که خیلی جوان است میمیرد، یا چیزی میشکند و فرومیریزد. اغلب افکاری دردآفرین دربارة از دست رفتگان ما برایمان باقی میماند. چرخة خود ما را نیز پایانی خواهد بود. آیا این دوره را تا انتها طی خواهیم کرد یا پایانی زود هنگام برای آن وجود دارد؟ زندگی همواره در حال تغییر است. نه پایانی دارد و نه آغازی، تنها یک چرخه و بازچرخه از مواد و تجربیات است. زندگی هرگز بی حرکت، ساکن یا راکد نیست، بلکه هر لحظه نو و تازه میشود. هر پایان خود نقطة آغاز جدیدی است. |
کلیه پاسخها به تمامی پرسشهایی که همواره خواهید پرسید همه همینجا در درون شما نهفتهاند. هر وقت که میگویید "من نمیدانم" در را بر روی خرد درونی خود میبندید. |
(وسعت بخشیدن و جمع کردن) من در عشق نفس میکشم و با جریان زندگی جاری میشومآیا شما خود را بسط میدهید یا برعکس جمع و کوچک میکنید؟ زمانی که اندیشهها، باورها و هر چه به شما مربوط میشود را وسعت میبخشید، این عشق است که آزادانه جاری میشود. ولی وقتی خود را جمع میکنید، دیوارها را در اطراف خود برمیکشید و خود را از همه چیز جدا مینمایید. اگر میترسید، وحشت زدهاید یا احساس میکنید چیزی نادرست در جریان است، شروع کنید به نفس کشیدن. تنفس کردن حصارهای اطراف شما را میگشاید و رهایتان میسازد. این کار ستون فقرات شما را مستقیم میگرداند، قفسة سینة شما را باز میکند و فضای لازم را در سینه شما برای وسعت یافتن قلبتان ایجاد مینماید. با تمرین تنفس، موانع را به کنار میزنید و شروع به باز شدن میکنید. این یک نقطة آغاز است. به جای فرو رفتن در حالت ترس و وحشت کامل، چند بار نفس بکشید و به خود بگویید: "آیا میخواهم خود را جمع و از همه چیز جدا کنم یا مایلم خود را بسط دهم؟" |
امروز یک روز تازه است. طلبیدن و به وجود آوردن هر چه نیکی است را از نو آغاز کنید. |
عنوان تحقیق: پیش بینی افسردگی بر اساس افکار ناکارآمد و فراشناخت در نواجوانان فرمت فایل: word تعداد صفحات: 118 شرح مختصر: هدف پژوهش حاضر، پیش بینی افسردگی براساس افکار ناکارآمد و فراشناخت در نوجوانانبود. 600 نفر ) 150 پسر پایه دوم، 150 پسر پایه سوم، 150 دختر پایه دوم و 150 دختر پایه ...
عنوان تحقیق: بررسی افکار و احوالات امین الدوله فرمت فایل: word تعداد صفحات: 210 شرح مختصر: میرزا علی خان معروف به امین الدوله به سال1260هجری قمری(1222هجری شمسی)در تهران متولد شد. وی فرزند میرزا محمدخان مجدالملک (سینکی لواسانی) که وی خواهر زاده میرزا آقا خان نوری دومین صدراعظم ناصر ...
فرهنگ هرملت شامل مجموعه باورها اعتقادات سنت ها و به طور کلی نحوه نگرش مردمان آن سرزمین نسبت به مقوله زندگی است. اصولا معماری نمی تواند بین المللی گردد زیرا ریشه های آن در منطقه ای با اقلیم فرهنگ و بینش های فکری متفاوت و مختص خود قرار دارد. پس تا زمانی که آن فرهنگ و اندیشه زنده و ...
احساس بیشتر مردم بر این باورند، اتفاقی که طی یک روز برایشان رخ می دهد به طور مستقیم احساسات آنها را تعیین می کند. چیزی که در این میان فراموش شده است، این است که رویداد و اتفاق به تنهایی عامل تعیین کننده احساس نیست، بلکه طریقه ای که ما آن رویداد را معنا کرده و تفسیر می ...
زبان بدن) چگونه افکار دیگران را بخوانیم ( قیمت در دیجی کالا 14000 تومان اثر:آلن پیز ترجمه:سید محمود هاشمیفاطمه شعیبی آلن پیز مدیر یک شرکت مشاوره ای در سیدنی استرالیا است. او خالق کتابها،نوارها، و فیلمهایی است که در سراسر جهان به منظور آموزش مهارت های فردی وارتباط گیری به ...