تأملی در افکار و ایده ها و اشعار سه شاعر (نسیم شمال ،لاهوتی و میرزادة عشقی )
قسمتی از متن:
اوضاع سیاسی، اجتماعی ایران قبل از مشروطه
از سال 1157 که کریمخان زند در گذشت تا سال 1212که فتحعلیشاه بدرود زندگی گفت پنجاه واند سال بود، در این زمان کم در اروپا تکانهای سختی پیدا شده،و داستانهای تاریخی بیمانندی از شورش فرانسه ،پیدایش ناپلئون و جنگهای پیاپی آن،و جنبش توده ها و پیشرفت فن جنگ، پدید آمدن افزارهای نوین و مانند اینها روی داده ،و در نتیجه آنها دولتهای بزرگ و نیرومندی پیدا شده بود. کشور ایران از آن تکانها ودگرگونیها بی بهره مانده و نا آگاهانه با شیوه کهن خود بسر میبرد.
پادشاهان قاجار علاوه بر انکه خود کاری نمی کردند به دیگران نیز فرصت خدمت نمی دانند، در زمان محمد شاه ،میرزا ابوالقاسم قائم مقام ،وزیر کاردانی بود ولی محمد شاه او را کشت و جایش را به میرزا آقاسی داد. در زمان ناصر الدین شاه[2] ،میرزا تقی خان امیر کبیر به اداره وزیر کاردانی بود که در اداره امور شایستگیهای زیادی از خود نشان داد.ناصر الدین شاه او را کشت وبه جایش میرزا آقا خان نوری را نشاند. توده مردم نیز در ان عصر منشا هیچ اثری نبوده ،وجودشان کالعدم بود لکن چند اتفاق به ظاهر ساده برای اولین بار در پیشینه سیاسی ایران،پای مردم را نیز به میان کشید و آحاد مردم را وارد حیاط سیاسی تازه ای ساخت مردمی که از جور وظلم حکام داخلی و تعدی قدرتهای خارجی به تنگ آمده بودند،به یکباره در واقعه تحریم تنباکو وارد میدان سیاست شده ،با نظام حاکم در افتادند. و سرانجام با مبازرات پی در پی قادر به لغو آن شدند.
در سالهای پایانی حکومت ناصرالدین شاه امتیازات زیادی به بیگانگان داده شد که باعث ناخشنودی ملت از حکومت قاجاریان و آغاز مبارزاتی گردید که در نهایت منجر به صدور فرمان مشروطیت و تشکیل مجلس شورای ملی گردید.
پس از ناصرالدین شاه در سال 1275 نوبت شاهی به پسرش مظفرالدین[3] رسید.با وجود اینکه این شاه جربزه پدر ش را نداشت و امیدی به نیکی حال ایران به دست وی نمی رفت.اما نسبت به نابسمانی اوضاع اظهار همدردی و نیکخواهی می نمود، و از ناتوانی کشور و آشفتگی کارها سخن رانده نویدها می دادو مردم نیز که پس از واقعة تنباکو از نزدیک در جریان امور قرار گرفته بودند، از این سخنان خوشدل می گردیدند .پس از رسیدن به حکومت نیز با عزل میرزا علی اصغر خان اتابک (امین السلطان)از صدارت و تأسیس چند مدرسه مدرن به همکاری امین الدوله و برخی اقدامات دیگر ، پادشاهی اصلاح طلب نشان میداد.در بهار سال 1278 امین الدوله از کار برخاست و مجدداٌ امین السلطان صدر اعظم شد و در این زمان بود که اولین وام با سود پنج درصد از روسها گرفته شدو همچنین داستان گمرک وبکار گماردن بلژیکیان مطرح شد.مردم مظفرالدین شاه را ساده دل و ناتوان شناخته و همه بدیها را از میرزا علی اصغر خان اتابک می دانستند.این مرد افزار کارش خوشرویی با مردم و دلجوئی از هواداران خود و پول دادن به ملایان و دیگران بودو بدین ترتیب کار خود را پیش می برد،ولی سرانجام آن افزار کار کند گشت و کسانی به دشمنی برخاستند که پول نمی گرفتند و فریب نمی خوردند. بالاخره در اواخر شهریور 1282 بود که در اثر نارضایتی مردم اتابک از کار افتاد و عین الدوله بجای وی نشست.
عین الدوله بکار آغاز کرد،و چون در زمان اتابک یکی از نکوهندگان کارهای او بود مردم به او گمان نیک داشتند،اما کم کم بد رفتاری او نسبت به طلبه ها خبث نهادش را آشکار کرد و مردم به چگونگی رفتار عین الدوله و اندازه خود کامگی او پی بردند.
مهاجرت صغری
در زمان عین الدوله تصویری از نوز و دیگر بلژیکیان بدست افتاد که درآن زنان و مردان بزمی ساخته اند و هر یکی از مردان رختی از رختهای ایرانیان را برتن کرده،وخود نوز نیز به شیوة ملایان عبا به دوش انداخته.دو سال بعد که این عکس بدست علما افتاد ،بهبهاتی و پیروان او فرصت را غنیمت یافته ،به بدگویی برخاستند و چندین نسخه از روی آن چاپ کرده میان مردم پراکنده گردانیدند. در ظاهر افتادن نوز خواسته می شد اما هدف اصلی عزل عین الدوله بود.
در فارس نیز حکومت شاهزاده شعاع السلطنه بر دوش مردم سنگینی می کرد. در مشهد نیز حکومت آصف الدوله به همان میزان ستمگرانه بود، به دستور او عده ای از سربازانش به سمت زائران امام رضا (ع) آتش گشودند[4] و در تهران نیز هفت،هشت تن از تجار ، توسط علاءالدوله ، حاکم این شهر ، به اتهام افزایش قیمت شکر به چوب و فلک بسته شدند. در نتیجه تمامی این مظالم ، خاصه این اقدام آخر شمار عظیمی از تجار در مسجد شاه متحصن شدند و به فاصله کوتاهی ، تعداد زیادی از روحانیون به آنها پیوستند. پس از چند روز تحصن و سخنرانیهای کوبنده سید جمال الدین واعظ اصفهانی و صلاحدید آقایان طباطبائی و بهبهانی قرار بر این شد که همگی در زاویه مقدسه حضرت عبدالعظیم (ع)مجاور شوند. بدین ترتیب روز چهارشنبه شانزدهم شوال 1323 علما تهران به آنجا مهاجرت نمودند، که بعدها به مهاجرت صغری معروف شد. عین الدوله وقتی دید رشته امور از هم گسیخته شده و روز بروز بر تعداد مهاجرین افزوده می شود،بناچار برای آقایان پیغام فرستاد که یکنفر امین از طرف خودتان بفرستید که شفاهاً با شاه مذاکره نماید،مردم ابتدا برادر آقای طباطبایی را انتخاب کردند ولی وقتی متوجه رابطه نهانی او با عین الدوله شدند،برای سخنان او ارجی قائل نشدند و سرانجام سفیر عثمانی را برای این کار برگزیدند.و درخواستهای خود را چنین نوشتند :
1 :نبودن عسگر گاریچی در راه قم
2 :بنای عدالتخانه ای در ایران
3: اجرای قانون اسلام درباره آحاد و افراد بدون ملاحظه از احدی
4:عزل مسیو نوز از ریاست گمرک ومالیه دولت
5:عزل علاءالدوله از حکومت تهران[5]
کسروی در این باره میگوید:((آگاهی از این پیشامد بروزنامه های اروپا هم رسید و آن را با ستایشی از علماء یاد کردند،ولی آنها عدالتخانه را پارلمان یا مجلس شوری معنی کردند.[6] ))
سرانجام کوچندگان صلاح را در بازگشت دیدند،اما خواهیم دید که به عدالتخانه تنها خرسندی ندادند و آخرین خواست خود را که مجلس میبود آشکار گردانیدند و روز جمعه بیست ودوم دی ماه با شکوه بسیار به شهر بازگشتند.
بررسی ازدواج و افسانه های عشقی
چرا برخی از روابط سرانجام خوبی ندارند؟
1)شما با فرد مناسب بوده ولی طرز صحیحی مهر نمی ورزید.
شما و همسرتان از عادتهای ارتباطی ضعیفی برخوردار هستید.
به درستی نمی دانید که چطور صمیمیت واقعی تولید کنید .
چیزی را می خواهید مطالبه نمی کنید و در نهایت احساس انزجار می کنید .
از رابطه تان غافل می شوید .
شما با فرد نامناسب هستید .
عشق و یا سبک زندگی شما با عشق و سبک زندگی همسرتان از تفاهم و همخوانی کافی برخوردار نیستند.
شما ارزشهای مشترک کافی نداشته و به اصول مشترکی نیز پایبند نیستید.
همسر شما دارای عیبها و نقص های بزرگی است که ازدواجی موفق را ناممکن می سازد.
شما نمی توانید نیازهای یکدیگر را برآورده کنید .
نکته مهم این است((کسی)) که برای مهرورزیدن انتخاب می کنید ،به همان اندازه ((روشی)) که برای مهر ورزیدن برمی گزینید مهم است.
اغلب مردم وقت و انرژی بیشتری صرف تصمیم گیری برای خرید یک ماشین و یا یک دستگاه ویدئو می کنند تا صرف اینکه تصمیم بگیرند با چه کسی تشکیل خانواده بدهند.
یکی از دلایلی که بسیاری از مردم به ازدواج با فرد نامناسب تن می دهند چیزی است که آن را(( ضریب هوشی)) پایین می نامیم. ضریب هوشی شما به میزان دانش شما در خلق و حفظ رابطه ای سالم و موفق بستگی دارد و میزان ضریب هوشی شما تعیین کننده انتخاب شما خواهد بود حتی اگر شما از ضریب هوشی بالایی برخوردار بوده و یا به اصطلاح باهوش در عشق باشید احتمالاً هنوز اشتباهاتی مرتکب خواهید شد اما نه به اندازه کسی که از ضریب هوشی کمتری برخوردار است. در پایان این تحقیق شما این آزمون را مشاهده کنید و اگر مایل باشید می توانید آن را انجام دهید.
اگر پس از انجام آزمون ضریب هوشی عشقی شما خیلی پایین بود زیاد نگران نشوید . شما می توانید با کسب اطلاعات بیشتر و بالا بردن اعتماد به نفس خود ضریب هوشی عشقی خود را بالا ببرید.
پنج افسانه مهلک درباره عشق:
افسانه های عشقی باورهای نادرست هستند که بسیاری از ما راجع به عشق و داستانهای عاشقانه داریم. این افسانه ها عملاً ما را انتخاب هوشمندانه باز می دارند. این باورها و رفتارها علائمی غلط در مورد ازدواج هستند که به سه دلیل زیر در ما شکل می گیرند:
·تماشای برنامه های تلویزیونی و فیلم ها
·خواندن رمانهای عشقی
·عدم وجود آموزش درباره عشق
ما آگاهانه یا نا آگاهانه اساس تصمیمات خود در ازدواج را بر این پنج افسانه عشقی بنا می گذاریم.
بیائید به این پنج افسانه مهلک درباره عشق نگاهی بیندازیم در حالی که هر یک از این افسانه ها را می خوانید از شما تقاضا می کنم که نه تنها در روابط فعلی خود بلکه در روابط گذشته خود نیز تامل کنید.
در اینجا پنج افسانه عشقی و واقعیت مربوط به هر کدام را در جدولی آورده ایم و سپس به توضیح هر کدام از آنها می پردازیم:
افسانه | واقعیت |
1)عشق حقیقی بر همه چیز فائق می آید | عشق برای موفقیت یک رابطه کافی نیست. به این معنی که رابطه به تفاهم و تعهد نیاز دارد.
|
2)اگرعشق ((عشق حقیقی باشد)) همان لحظه که فرد را دیدید خواهید دانست. | برای دلباختگی یک لحظه کافی است اما عشق حقیقی به وقت نیاز دارد.
|
3)تنها یک عشق واقعی در این دنیا وجود دارد که برای شما مناسب است | این امکان وجود دارد که عشق حقیقی را با بیش از یک نفر تجربه کنید . شریک های بالقوه زیادی وجود دارند که می توانید با آنها خوشبخت شوید. |
4)همسر ایده آل شما را از هر لحاظ ارضاء می کند. | همسر مناسب بسیاری از نیازهای ما را ارضاء می کند اما نه همه آنها را . |
5)جاذبه جنسی قوی همان عشق است. | روابط جنسی خالی از احساس هیچ مناسبتی با عشق حقیقی ندارد . |
حال عواقب باور افسانه های عشقی را بیان می کنیم:
افسانه های عشقی (1):
عشق حقیقی بر همه چیز فائق می شود : زمانی که شما چنین باوری دارید شما از روبرو شدن با مشکلات زندگی خود و یا ارائه راه حلهای این مشکلات با گفتن این جمله به خود که ((اگر ما عاشق یکدیگر باشیم هیچ یک از مشکلات و تفاوتهای ما اهمیت چندانی نخواهند داشت)) اجتناب می کنید.
شما با گفتن این جمله به خودتان که ((اگر بیشتر به او مهر بورزیم او تغییر خواهد کرد)) در روابط خالی از مهر و خشونت بار خواهید ماند. کسانی که اعتماد به نفس پائینی دارند و گذشته ای مملو از نادیده انگاشته شدن یا آزار و اذیت دیدن دارند، اغلب خود را در روابط مسمومی قرار می دهند که بیرون آمدن از آن برایشان مشکل است . اینگونه افراد مدام خود را متقاعد می کنند که اگر موفق شوند همسر خود را بیشتر دوست داشته باشند رفتار نامطلوب آنها از بین رفته و با عشق جایگزین خواهد شد. اما این دامی بیش نیست . اختلافات رفتاری همسر شما تحت کنترل نیروهایی است که هیچگونه ربطی به مهر ورزیدن یا نورزیدن شما ندارد.
شما از لحاظ روحی خود را زجر می دهید و وقتی که ازدواج نمی تواند موفق شود با گفتن این جمله به خود که ((اگر بیشتر او را دوست می داشتم توانسته بودم رابطه را حفظ کنم)) خود را مقصر می دانید.
متاسفانه باور به این افسانه عشقی می تواند برای شما دلی شکسته و حتی ضرر جسمانی به همراه داشته باشد، زیرا شما را متقاعد می کند در رابطه ای باشید که سالم نیست.
عشق برای موفقیت یک ازدواج کافی نیست، به این معنی که رابطه به تفاهم و تعهد نیازمن است. حقیقت تلخ این است که تنها تعداد کمی از ضوابط به این خاطر که دو طرف یکدیگر را به اندازه کافی دوست ندارند، پایان می پذیرد. رابطه به این خاطر پایان می پذیرد که آن دو با هم تفاهم ندارند .
کشف کشف تصمیمانتان در باره عشق:
تمرین :نمایش بر نامه ریزی احساسیتان
مرحله((1))لیستی از درد ناکترین وقایع و تجربیاتی که از زمان کودکی تا آن زمان که خانه را ترک گفتید داشتید،را تهیه کنید.
مرحله((2))با دقت به چیزهایی که در لیت نوشته اید فکر کنید و از خود بپرسید:بعد از وقایع یا تجربیات فوق ،چه تصمیماتی راجع به خود،دیگران یا زندگی گرفتم؟
سپس آن تصمیم را مقابل خاطره مربوطه بنویسید.برای اینکار وقت کافی اختصاص بدهید.اگر درباره یک مورد ،چیزی به نظرتان نمی رسد ،به سراغ بعدی بروید بعداً به آن مورد بپر دازید.اگر بسیاری از تصمیمات شما شبیه به نظر می رسد تعجب نکنید.
مرحله((3))بعد از اینکه به تصمیمات متعاقب هر یک از تجارب و یا شرایط فوق گرفتید فکر کردید،آنگاه بر نامه ریزی احساسی خود و انتخاب های متاثر از برنامه احساساتیتان را بنویسید.
این مشکل ترین مرحله این تمرین و درعین حال مهمترین مرحله آن می باشد.ممکن است چند روز وفت احتیاج داشته باشدتا درباره آن بیاندیشیدوبا دوستان یا همسرتان درباره اش صحبت کنید.این کار به شما کمک می کند تا نظرتان را به وضوح بیشتری درک کرده و توضیح دهید.با گذشت زمان ،هرگونه دریافت و ادراک جدیدتان را همچنان به لیست اضافه کنید.
حالا شاید با انجام این تمرین متوجه شوید چرا به افراد نامناسب علاقه مند می شدید.وقتی از تصمیمات نا خداگاه خود در رابطه با عشق آگاه شدید می توانید تصمیمات جدید تر و سالم تری بگیرید وهمسری مناسب را به سمت خود جذب کنید.حال به مثالی در این زمینه توجه می کنیم.
موقعیت یا حادثه | تصمیم | انتخاب عشقی |
پدر قول هایی میداد که به آنها عمل نمی کرد. مرتباًمرا منتظر می گذاشت. وقتی قرار بود به جایی بیاید هیچوقت پیدایش نمی شد. | کسانی را که دوستشان دارم،مرا مایوس میکنندنمی شود به مردها اعتماد کرد | مرد هایی که آنها را بزرگ وگرامی بدارم و سپس آنها مرا مایوس می کنند.مردهایی که غیر مسئول هستند |
هیچوقت ندیدمپدرم به مادرم ابراز محبت کندو به او عشق بورزد. او به مادرم خیانت می کرد و با زنهای دیگر بود. | مردها بوسیله همسر خود تحریک نمی شوند. زن ها در حصرت عشق می مانند. | مردها با میل جنسی ضعیف که به من نشان نمی دهند خواستنی هستم.مردهایی که چشمشان به زن های دیگر است. |
مادرم همیشه خشمگین،عصبانی و خیلی دمدمی بود. | از اینکه احساساتم را بیان کنم،احساس امنیت نمی کنم ،نباید کسی را ناراحت کنم. | افرادی کج خلق و دمدمی کسانی را که از ناراحتی و احساساتی بودنم متنفرند کسانی که راجع به احساسات حرف نزنند. |
پدر هیچوقت به من ابراز علاقه نمی کردو هرگز نشد که از من تعریف کند. | من دوست داشتنی نیستم وباید بیشتر تلاش کنم تا مرا دوست بدارند. | اشخاص بی احساسی که هیچوقت باعث احساس ((بخصوص بودن))و اینکه با دیگران فرق دارم در من نشوند. |
وقتی بچه بودم مریض شدم وتب بالائی داشتم. پدرم به خانه نمی آمد.من با مادرم تنها بودم. | نمی توانم روی مردها حساب کنم ،باید خودم از خودم مواظبت کنم. | مردهایی که شغل ندارند و من باید از آنها حمایت کنم،مردهایی که غیر عملی هستند و از من مواظبت نمی کنند. |
پدر ومادر هیچوقت از من به خاطر کارهایی که برایشان انجام می دادم تشکر نمی کردند وهمیشه طوری رفتار می کردند مثل اینکه وظیفه من بوده. | هر کاری انجام دهی وضیفه ات است منباید توقع تشکر داشته باشی | کسانی که احساسات خود را ابراز نمی کردند و بیان احساسات همیشه وضیفه من بوده ،هر کاری برایشان انجام می دادم وظیفه بوده. |
بر نامه ریزی احساسی شما به طرقی مختلفی در این که شما چه کسی را برای عشق ورزیدن انتخاب می کنید مداخله می کند.در زیر دلایل جذب شدنتان به یک شخص آورده شده است.
·ما غالباً موقعیتهای احساسی مشابه با آنچه در کودکی داشتیم جستجو می کنیم.صرف نظر از این که آن تجربیات مثبت یا منفی بوده اند.
وقتی بچه کوچکی بوده اید:
اگر عشق=خانه،و خانه=هرج ومرج بود و آن وقت در ذهن شما عشق=هرج ومرج است
اگر عشق=خانه،و خانه=تنهایی آنگاه عشق=تنهایی
اگر عشق=خانه،و خانه=ترس آنگاه عشق= ترس
ذهن شما هرگونه تداعی معانی که شما از خانه دارید،برابر عشق گرفته و اینطور نتیجه می گیرید که عشق نیز باید چنین احساسی باشد.
مثلاً اگر خانه به معنای تنهایی بود ،ممکن است کسی را پیدا کنید که به شما عشق،محبت وتوجه کافی ندهد تا اینکه بتوانید در خود احساس تنهایی تولید کنید.اگر خانه به معنای ترس بود،ممکن است جذب کسی شوید که تماماً از شما انتقاد کند و شما را تهدید کند که شما را ترک کند و یا کاری کند که همیشه در ترس بسر ببرید.شما نا خدآگاه چیزی را انتخاب می کنید که برایتان آشنا است ((شما به خانه بر می گردید ))
ضمیر نا خدآگاه شما مرتباً بدنبال تمام کردن کار ناتمام روحی شما از دوران کودکی شماست واین کار را از طریق افرادی که به شما کمک کنند تا درام های کودکیتان را دوباره باز سازی کنید،انجام می دهید.
·اصولاً به یکی از چند طریق زیر کار ناتمام روحی خود را کامل می کنید؟
الف ) اگر عشق یا توجهی که از یکی از والدینتان می خواستید ، بدست نمی آورید :ممکن است به کسی علاقه مند شوید که او نیز به مانند ( والدینتان ) عشق ویا توجهی را که می خواهید به شما ندهد وباعث شود بیشتر تلاش کنید بلکه آن را بدست آورید
ب) اگر واقعا از یکی از والدینتان عصبانی هستید این امکان وجود دارد جذب کسی شوید که بر خلاف آن (والدینتان ) عشقی که میخواهید را صادقانه به شما بدهد ، اما شما اورا ترد کنید یا دلش را بشکنید ویا اینکه کاری کنید تا سخت تلاش کند که ((عشق شما ))یا به عبارتی ((رابطه با شما ))رابدست آورد .
·آیا شما عاشق فردی همانند پدر ومادرتان می شوید؟
لیستی از والدینتان درست کنید و ان را با لیست خلاصهای که در رابطه با انتخاب عشقیتان نوشته بودید مقایسه کنید.ممکن است تشابهات وحشتناک باشد.اما یقیناً به شما بینش ودرک خوبی خواهد داد.مثال:
پدر | مادر | انتخاب عشقی |
غیر قابل دسترس | انتقاد گر | بی احساس |
منفعل | سخت گیر | انتفاد گر |
بی احساس | طعنه زن | کمال گرا |
جدی | عصبانی | طعنه زن |
سرد | دمدمی | سرد |
معتاد به کار | کمال گرا | غیر قابل دسترس |
در تمرین بالا همانطور که مشاهده می کنید:
والدین این فرد انسانهایی انتقاد گر ،بی احساس،و…بودند واین فرد با علاقه مند شدن به کسانی که مدام او را تحقیر کنند،سعی در باسازی رابطه خود با والدینش است.گویی قسمتی از ذهن او هنوز چنین می اندیشد که شاید این بار بتوانم کاری بکنم که او فکر کند که من دوست داشتنی هستم،یا گوئی قسمتی از ذهن فرد هنوز باور دارد که اگر آن گونه باشم که او دوست دارد ،بالاخره مرا دوست خواهد داشت.
·آیا پدر و مادرتان را تنبیه می کنید؟
اگر هنوز به خاطر رنجشتان از یک یا هر دوی والدینتان عصبانی هستید،ممکن است جذب کسانی بشوید که آنها را برنجانید.مثلاًیکی از والدینتان شما را در کودکی ترک کرده اندآنگاه شما نیز با ترک کردن افراد مختلف (افرادی که با آنها رابطه داشتید)سعی در تنبیه والدینتان دارید گوئی که می گوئید((می دانید که طرد شدن چه احساس بدی دارد؟حالا می دانید که من چه کشیده ام))
·آیا سعی می کنید پدر ومادرتان را نجات بدهید؟
اگر یکی از والدین شما خوشحال نبود ویا دوست داشته نمی شد،ممکن است که شما:
·جذب شخصی شبیه آن((والدینتان))شوید تا به او عشق بورزید ،صر فنظر از این که آیا او برای شما مناسب است یا نه،تا به پدر و مادرتان ثابت کنید که انها را دوست دارید،حتی اگر همسرتان انها را دوست نداشت.
-جذب شخصی شبیه به یک ی از والدینتان شوید وسعی کنید که زندگیشان را رو به راه کنید تا نجاتشان دهید،تا به این وسیله آن ((والد))خود را خوشحال کرده باشید.
-به رابطه ای وارد شوید که از ازدواج پدر ومادرتان چندان بهتر نباشد تا که از پدر ومادر خود خوشبخت تر نبوده باشید.
1394/06/27