شب چله بود . ته دریا ماهی پیر دوازده هزار تا از بچه ها و نوه هایش را دور خودش جمعکرده بود و برای آنها قصه می گفت:یکی بود یک ی نبود . یک ماه ی سیاه کوچولو بود آه با مادرش در جویبار ی زندگی raquo;می کرد.این جویبار از دیواره های سنگی کوه بیرون می زد و در ته دره روان می شد. ...
مجموعه داستان های صمد بهرنگی شامل: ماهی سیاه کوچولو، اولدوز و کلاغ ها، اولدوز و عروسک سخنگو، پسرک لبو فروش، سرگذشت دانه برف، پیرزن و جوجه طلایی اش، دو گربه روی دیوار، سرگذشت دو مرول دیوانه سر، افسانه محبت، یک هلو و هزار هلو، 24 ساعت در خواب و بیداری، کوداوغلو و کچل ...
چهار داستان از صمد بهرنگی- داستان های کامل در چهار فایل جداگانه زیپ شده اند. داستان ها عبارتند از: بیست و چهار ساعت در خواب و بیداری، افسانه محبت، دمرول و ماهی سیاه کوچولو. ...
نام کتاب : مجموعه داستان های صمد بهرنگی
نویسنده : صمد بهرنگی
زبان کتاب : پارسی
تعداد صفحه : 160
قالب کتاب : PDF
حجم فایل : 938 کیلوبایت
توضیحات : صمد بهرنگی دردوم تیرماه 1318 در محله چرنداب در جنوب بافت قدیمی تبریز در خانواده ای تهیدست چشم به جهان گشود. پدر او عزت و مادرش سارا نام داشتند .صمد دارای دو برادر و سه خواهر بود .پدرش کارگری فصلی بود که اغلب به شغل زهتابی(آنکه شغلش تابیدن زه و تهیه کردن رشته تافته از روده گوسفند و حیوانات دیگر باشد) زندگی را میگذراند وخرجش همواره بر دخلش تصرف داشت. بعضی اوقات نیز مشک آب به دوش می گرفت و در ایستگاه «وازان» به روس ها و عثمانی ها آب می فروخت. بالاخره فشار زندگی وادارش ساخت تا با فوج بیکارانی که راهی قفقاز و باکو بودند. عازم قفقاز شود. رفت و دیگر باز نگشت. صمد بهرنگی پس از تحصیلات ابتدایی و دبیرستان در مهر ۱۳۳۴ به دانشسرای مقدماتی پسران تبریز رفت که در خرداد ۱۳۳۶ از آنجا فارغالتحصیل شد. از مهر همان سال و در حالیکه تنها هجده سال سن داشت آموزگار شد و تا پایان عمرکوتاهش، در آذرشهر، ماماغان، قندجهان، گوگان، و آخیرجان در استان آذربایجان شرقی که آن زمان روستا بودند تدریس کرد.
خرید و دانلود محصول1394/07/27
1394/07/23
دانلود کتاب صوتی ۲۴ ساعت در خواب و بیداری
زمان: ۴۲ دقیقه
گفتار نویسنده در مورد کتاب:خواننده عزیز قصه خواب و بیداری را برای این ننوشتم که برای تو سرمشقی باشد، قصدم این است که بچههای هموطن خود را بهتر بشناسی و فکر کنی که چاره درد آنها چیست؟اگر بخواهم همه آنچه را که در تهران بر سرم آمد بنویسم چند کتاب میشود و شاید هم همه را خسته کند، از این رو فقط بیست و چهار ساعت آخر را شرح میدهم که فکر میکنم خسته کننده هم نباشد، البته مجبورم بگویم که چطور شد که من و پدرم به تهران آمدیم: چند ماهی بود که پدرم بی کار بود عاقبت مادرم و خواهرم و برادرهایم را در شهر خودمان گذاشت و دست من را گرفت و با هم به تهران آمدیم…داستان در مورد پسری است که در تخیل و واقعیت گم می شود. این کتاب صوتی را می توانید در ادامه دانلود کنید.
1394/08/19