بررسی بهداشت و سلامت فردی و نقش آن بر جوامع
مبانی نظری و تجربی پژوهش
1- سلامت
از آنجا که سلامت مهم ترین و مناقشه برانگیزترین مفهوم این تحقیق است، بررسی اجمالی فضای مفهومی موجود در مورد آن اهمیت زیادی دارد، به طور کلی تعاریف متعددی از مفهوم سلامت نزد محققان و اندیشمندان رشتههای پزشکی، بهداشت و جامعه شناسی وجود دارد. این مسئله نشان میدهد هیچ شیوة ساده و آسانی برای ارائه تعریف از مفهوم سلامت وجود نداشته و دستیابی به تعریفی که مورد قبول همگان باشد، براحتی میسر نیست.
سلامت بیتردید مهمترین جنبه از مسائل حیات انسان به شمار میرود که از دوران قدیم ذهن اندیشمندان را به خود مشغول کرده است. کسانی نظیر افلاطون که سلامت را به عنوان «هماهنگی میان عملکردهای بدن» و افرادی نظیر جالینوسی که در مقابل سلامت، بیماری را به عنوان «برهم خوردن تعادل» فرض کردهاند جزء متقدمینی هستند که به تعریف این مفهوم پرداختهاند. همچنین در طول 30 سال گذشته تعداد زیادی از تحقیقات مربوط به سلامت تعاریف متعددی از آن ارائه کردهاند. به عنوان نمونه در منابعی نظیر مرکز ملی سلامتی آمریکا، 1964؛ بیلوک، 1971؛ برسلو، 1972؛ الینسون، 1974؛ بالینسکی و برگر،1975؛ کاپلان، 1976؛ ساکت، 1977؛ سازمان بهداشت جهانی، 1979؛ ویر، 1981؛ هیدی و دیگران ، 1985 و … تعاریف گوناگونی از مفهوم سلامت به چشم از میخورد (Blaxter,1998:2) که سعی خواهد شد تعاریفی که نزدیکی بیشتری با اهداف تحقیق حاضر دارند مورد اشاره قرار گیرند.
بهطور کلی در تعاریف پزشکی، سلامت معادل عدم وجود بیماری فرض میشود. بنابراین در حوزة دانش پزشکی به جای ارائه تعریف از سلامت عموماً به ارائه تعریف بیماری بسنده میشود. یکی از این تعاریف که مبتنی بر پزشکی جدید است بیماری را به عنوان «انحراف متغیرهای بیولوژیک قابل اندازهگیری از حد عادی یا وجود اشکال آسیب شناختی طبقهبندی و تعریف شده تلقی مینماید» (Ibid:3).
دانش دیگری که به ارائه تعریف از سلامت پرداخته است، جامعه شناسی پزشکی است. تعاریف جامعه شناختی از سلامت ضمن مدنظر قرار دادن عوامل بیولوژیک، بر عوامل اجتماعی، فرهنگی و روانی نیز تأکید دارند. به عنوان مثال منوچهر محسنی معتقد است سلامت از صفات بسیار متنوعی شکل میگیرد که عبارتند از : آمادگی برای کار، تغذیه خوب، احساس شادابی و فقدان هرگونه غم و رنج (محسنی، 45:1376).
همچنین سازمان بهداشت جهانی تحت تاثیر تعاریف جامعه شناختی سلامت را «حالت رفاه و آسایش کامل روانی، جسمی و اجتماعی میداند و نه فقط فقدان بیماری و نقص عضو»(همان: 45). بنابر تعریف سازمان بهداشت جهانی، سلامت را میبایست با توجه به عواملی نظیر سن، جنس، جامعه و منطقه زیست و در قالب حدود هنجاری مورد بررسی قرار داد.
2- بیماری
برای تکمیل بحث تعاریف سلامت، ضرورت دارد به مفهوم مقابل آن یعنی بیماری نیز پرداخته شود تعریف بیماری نیز همانند سلامت به سادگی امکان پذیر نیست و برحسب نوع جامعه، مراحل توسعه و مسائل فرهنگی، تعاریف متفاوتی از آن ارائه شده است.
بیماری را در غالب موارد «انحراف از حالت سلامت» تعریف کردهاند. به اعتقاد اغلب مردم بیماری حالتی است که تحت تاثیر آن سلامتی انسان به مخاطره می افتد از نظر محیط شناسان بیماری پدیده ای است ناشی از ناتوانی ارگانیسم در ارائه پاسخ همساز به محیط (محسنی، 56:1376)، در حالیکمه در انگارة سنتی پزشکی بیماری ضایعهای است در درون بدن انسان که دو نوع شاخص پدید میآورد. اول حالتهایی احساسی که بیمار به آن دچار میشود و به او هشدار میدهد که وضع روبراه نیست که به آنها نشانه ها (symptoms) گفته میشود و دوم نشانگرهایی که بیان کنندة وجود ضایعة آسیبشناسانه نهفتهای هستند که توسط پزشک تشخیص داده میشوند و به آنها علائم (signs) اطلاق میشود (آمسترانگ، 1372: 27) .
به طور کلی انواع تعاریف موجود دربارة بیماری را میتوان به شرح زیر طبقهبندی کرد:
1ـ تغییر در ساختمان عضو و خارج شدن آن از حالت طبیعی.
2ـ تغییر در وظایف طبیعی جسم و روان.
3ـ پیدایش حالتهائی که موجب رنج افراد گردد.
4ـ عدم تعادل روانی و اجتماعی (محسنی ، 1376:57).
ج ـ اعتیاد
اعتیاد (Addiction) واژهای است قدیمی که امروزه به دلیل کاستیهای آن از اصطلاح «وابستگی به مواد» استفاده میشود و وابستگی سندروم بالینی با تظاهرات رفتاری، شناختی و فیزیلوژیک است که باعث میشود فرد مصرف مواد را به رفتارهای دیگر ترجیح دهد. که برای تشخیص این وابستگی، حداقل وجود 3 نشانه اول از 5 مورد زیر لازم است:
1ـ افزایش تدریجی مقدار مادة مصرفی لازم برای دستیابی به علائم مصرف آن
2ـ پیدایش علائم ترک در صورت عدم مصرف یا کاهش مقدار مصرف
3ـ تمایل دایم و تلاشهای ناموفق برای کاهش یا قطع مصرف ماده
4ـ مختل شدن فعالیتهای اجتماعی، شغلی و …
5ـ تداوم مصرف ماده علیرغم آگاهی از عوارض آن.
از طرف دیگر برای تشخیص تخت تاثیر مواد بودن در ادبیات موجود 2 معیار عمده وجود دارد که عبارتند از :
1ـ بروز علایم قابل برگشت و اختصاصی مصرف ماده.
2ـ بروز رفتارهای نامتناسبت یا تغییرات روانی به دلیل تأثیر ماده بر دستگاه عصبی مرکزی
و ـ ترک مواد
ترک حالتی از محرومیت (withdrawal) مصرف مواد است که در اثر آن نشانههای زیر بوجود میآیند.
1ـ بروز سندروم خاص، بر اثر قطع یا گاهش مصرف مادهای خاص
2ـ بروز علائم کاملا ناراحت کننده و اختلال در کارکد اجتماعی و شغلی بر اثر سندروم فوق.
5ـ درمان
به مجموعة روشهائی کحه گفته میشود که با هدف دست یابی به شیوة زندگی بددون مواد، کمک به افزایش عملکرد در جبنههای محتلف زندگی و پیشگیری از تکرار مصرف (عود) انجام میشوند.. درمان اعتیاد معمولاً با محرومیت (قطع یا کاهش مصرف مواد)، استفاده از دارو و روشهعای اجتماعی نظیر سخنرانی های آموزنهده، جلسات مشاوره گروهی، ایجاد ارتباط با دوستان غیرمعتاد و کمک گرفتن از خانوغده همراه است از اهداف فرعی شیوههای درمانی میتوان به افزایش انگیزه برای ترک و کمک برای باقی ماندن در ترک نیز اشاره نمود
وـ عود
عود به چند حالت مختلف از برگشت به سوء مصرف مواد گفته میشود که عبارتند از:
1ـ بازگشت ناگهانی به مصرف موادی که قبلاً مصرف میشده اس.
2ـ فرآیندی که سرانجام به مصرف مجدد مواد منجر خواهد شد.
3ـ افزایش مصرف مواد، نسبت به مقداری که قبلاً مصرف میشده است.
معمولاً برگشت به سوإ مصرف مواد تحت تأثیر عواملی نظیر افراد (دوستان و آشنایان معتاد) ، اماکن و اشیاء تحریک حواس پنجگانه، تجدید خاطرات، افکار و عواطف، اختلالات روانی و سایر بیماریها و روبروشدن با موقعیتهای ناگوار صورت میپذیرد.
زـ پیشگیری
پیشگیری (prevention) به کارگیری اقداماتی است که منجر به کاهش ابتلای افراد به اعتیاد میشود. در واقع پیشگیری موجب کاهش عواملی میشود که افراد را در معرض خطر قرار میدهند و افزایش عواملی که افراد را از مصرف مواد حفظ میکند. مهمترین شیوههای پیشگیری عبارتند از:
1ـ آگاه کردن افراد از خطرات و مضرات مواد مخدر
2ـ تقویت فعالیتهای جایگزینی
3ـ افزایش مهارتهای زندگی بویژه مهارتهای حل مشکل
4ـ ارتقای فرهنگی
ـ پیشگیری از تکرار مصرف (عود)
استراتژیهای بکار گرفته شده در جهت دستیابی به اهداف فوق در قالب در اخلات طراخی شدهاند. این مد اخلات در ابعاد روانی و اجتماعی تعریف شده و با بهرهگیری از ابزارهای چون جلسات گروهی، کمک گرفتن از خانوادهها، ایجاد ارتباطات جدید، اصلاح روابط دورن خانواده، سخنرانیها و توجه به جنبههای معنوی زندگی و … پایش فرآیند را برعهده دارند.
در تحقیقی که از مراکز خود معرف در ایران صورت گرفته است، اختلالات رفتاری چون شخصیت ضد اجتماعی، اختلال سلوک، اضطراب و افسردگی در میان افراد معتاد پیش از درمان و پس از درمان مورد مطالعه قرار گرفته است.
در این تحقیق از 153 معتاد که به طریق نمونهگیری طبقهای انتخاب شده بودند، آزمون بعمل آمده است. براساس نتایج بهدست آمده به رغم کاهش نسبی در میزان افسردگی و رفتار اعتیاد آزمودنیها در مرحله اصلی درمان نسبت به مرحله اولیه، میزان افسردگی و تمایلات به سوء مصرف ماد (آمادگی به اعتیاد) همچنان بالا بوده است.
در این الگو سندروم افسردگی، سابقه اعتیاد، نوع ماده مخدر مصرفی و سابقه ترک اعتیاد بر تمایلات فرد به سؤمصرف و رفتار اعتیادی تأثیر میگذارد. براساس این تحقیق اختلالات روانی در گرایش مجدد به سؤمصرف پس از درمان، مؤثر دیده شده است.
تحقیقات دیگری در این خصوص انجام شده است که نابهنجاری او تابمانیهای روحی، عاطفی و رفتاری نظیر اختلالات اضطراب، افسردگی، احساس از خود بیگانگی، احساس بیقدرتی و … را از عوامل پایهای مصرف مواد مخدر و عود مجدد عنوان نمودهاند. (بروین 1992، وین استاین 1993، برونر1993، کیدروف 1996، ک وهن1991، کسلر1996، نلسون1996 ، سوندسن 1998، کلارک 1997)
تحقیق دیگری در مجله بیماریهای ذهنی و عصبی شماره 189 سال 2001 آمده است در این تحقیق نوجوانان معتادی که همراه با اختلالات و ناهنجاریهای ذهنی و رفتاری تحت درمان قرار گرفتهاند مورد مطالعه میباشند.
مطالعه فوق مقایسهای میان ویژگیهای این افراد قبل از درمان و پس از درمان، با ا فرادی که فاقد این اختلالات هستند و نتایج درمان در میان این گروئه از نوجوانان مورد ارزیابی قرار گرفته است. تعداد معتادین 992 نفر بوده است که از میان 23 برنامه درمانی ویژه نوجوانان بر محدودیت سه مدل بستری بلندمدت بستری کوتاه مدت و سرپایی، برگزیده شدند، تقریباً (64%) نمونهها حداقل یک اختلال ذهنی را داشتند و مکرراً رفتار مختل نشان میدادند.
اختلال رفتاری این افراد وابستگی به مواد مخدر الکل متمرکز بوده و مشکلات بسیاری با خانواده، مدرسه و درگیریهای جرمخیز داشتهاند.
در مقایسهای که میان این افراد با افراد فاقد اختلالات در فرآیند درمانی صورت گرفتن نشان داده شد که علیرغم کاهش اختلالت و مشکلات رفتاری پس از درمان، آنها گرایش به استفاده از ماری جوانا و دیگر مواد مخدر را نشان دادند و پس از 12 ماه که از درمان آنها گذشت مرتکب اعمال غیرقانونی شدند.
در خاتمه این مقاله آمده است در جهت ارتقای نتایج درمان نوجوانان مبتلا به اختلالات رفتار اعتیادی و ناهنجاریهای ذهنی، لازم است پروتکهای درمانی هماهنگ با برنامههای درمان مواد مخدر، اجرا گردند.
تحقیق دیگری از مراکز درمانی در شش شهر امریکا به عمل آمده است. حجم جاهد نمونه 1066 نفر نوجوانان 18ـ11 سال بوده که 723 نفر زن و 793 نفر را مردان تشکیل دادند. درمان این افراد در طی 36 برنامه درمانی اجتماع محور انجام گرفته و پایش فرآیند درمان این بیماران در سالهای 1995ـ 1993 طراحی شده است: این تحقیق توسط سازمان ملی ارزیابی درمان مواد مخدر در میان نوجوانان انجام شده.
520 نفر از معتادین تحت درمان 13 برنامه بستری طولانی مدت، 219 نفر تحت درمان 14 برنامه درمان سرپایی و 327 نفر تحت درمان 9 برنامه بستری کوتاه مدت قرار گرفتند.
نتایج این تحقیق نشان داده است که تقریباً نیمی (3/46% از بیماران در طی درمان به صورت هفتگی از ماری جوانا استفاده میکردند که این تعداد پیش از مراجعه به مراکز 3/96% بودند. مصرف کنندگان مشروبات الکلی از 1/32% به 9/81% تقلیل یافتند و مصرفکنندگان مواد مخدر سنگین از 5/85% به 9/36% کاهش یافتند و میزان برخوردهای کیفری و مجرمانه از 76% به 4/51% رسیدند.
علاوه بر این تطابق و سازگاری روانشناختی و نیز جذب فعالیتهای مدرسه و محیط آموزشی نیز در این بیماران گزارش شده است.
ناهنجاری های ناشی از روان پریشی مرتبط با عود در مردان به میزان بالا دیده شده و در سالهای پایش درمان زنان، افرادی که در برنامه بستری طولانی مدت تحت درمان بودند 14/3 برابر افرادی که در برنامه درمان سرپایی قرار داشتند، در پرهیز کامل باقی ماندند.
به طور خلاصه نوجوانان در برابر درمان با مشکلات عدیدهای روبرو هستند از جمله درگیرشدن آنان با قانون از مسایل این گروه از بیماران است. 9/59% از آنان به علت ارتکاب جرمهای مرتبط با قانون روبرو شدند و در 7/61% نیز ناهنجاریهای رفتاری دیده شد.
مصرف مواد چندگانه، ناهنجاری های رفتاری، برخوردهای قانونی، عدم ثبات در وضعیت زندگی و وجود گروه مرجع نامناسب با نتایج حاصل از درمان دارد. مطالعه فوق در مراکز درمانی موجود جهان وجود محدودیت درمان اجتماع نگر را که مبتنی بر مشارکت افراد در روند درمان است، نشان میدهد . در مرکز درمانی با نام سلامت روان اجتماعی مراحل درمانی که شامل جوانب اجتماعی، هیجانی، هوشی، فیزیکی و روحی افراد میشود به افراد امکان باززایی مجدد را میدهد.
بررسی کاربرد زبان در ایجاد ارتباط در جوامع مختلف
جامعهشناسی، و انسانشناسی بر روی شماری از موضوعات آن صورت میگیرد که بسیاری از آنها را در این مورد بررسی قرار خواهیم داد.
در این فصل توجه خود را معطوف به کاربرد اصلی زبان ، یعنی ارتباط ، خواهیم کرد. خواهیم دید ارتباط چه مشکلاتی برای کاربرد شناسی ایجاد میکند و دارای کدام ساخت است . در نهایت به برخی موضوعات ویژه در کاربردشناسی خواهیم پرداخت.
طرح مسئله
شاید رایجترین ویژگی تعامل انسان که به سختی آن را قابل ملاحظه میدانیم، این است که ما صحبت میکنیم. بعضی اوقات با اشخاص خاص، بعضی اوقات با هر کس که گوش میدهد، و در زمانی که کسی را برای گوش کردن نمیبابیم، با خودمان صحبت میکنیم. اگرچه زبان انسان، نقشهای بسیار متنوعی را ایفاء میکند- از بیدار کردن کسی در صبح زود با گفتن تا نامگذاری یک کشتی با گفتن ولی در اینجا به آن کاربردهای زبان خواهیم پرداخت که برای ارتباط انسان، ابزاری است. برای مثال، متکلمین ماهرزبان انگلیسی حقایقی از قبیل زیر را میدانند:
الف- برای سلام به کارمیرود.
ب- برای خداحافظی به کار میرود.
ج – گروه به طور صحیح میتواند توسط متکلم در یک موقعیت خاص برای اشاره به میز خاصی بکار برود.
د – گروه به طور صحیح میتواند توسط متکلم در یک موقعیت خاص برای اشاره به میز خاصی بکار برود.
ه - برای درخواست نمک به کار میرود.
و - برای پرسیدن سن شخصی به کار میرود.
ز - برای بیان اینکه باران میبارد، مورد استفاده قرار میگیرد.
ح - برای قول دادن مورد استفاده قرار میگیرد.
ما از این فهرست میتوانیم به شمهای از انواع گستردة کاربردهای احتمالی زبان دست یابیم، ولی قبل از مرور این کاربردهای گوناگون، نخست باید بین استفاده از زبان برای انجام دادن کاری، واستفاده از زبان در انجام کاری تمیز قایل شویم، بدون شک یک حقیقت بسیار مهم دربارة انسان این است که ما زبان را در اکثر افکارمان به کار میبریم. احتمال دارد که برخی از افکار راکه به آن میاندیشیم، و به ویژه افکار مجرد و انتزاعی را، اگر زبانی در دسترس نداشتیم، نمیتوانستیم به آنها بیاندیشیم. این حقیقت ممکن است برای حیات شناختی ما مهم باشد ، ولی برای مفهوم کاربرد شناختی کاربرد زبان ، یعنی استفاده از زبان برای انجام کارها، مهم نیست . وقتی توجه خود را بر اینکه مردم با استفاده از زبان می خواهند چه بکنند، معطوف میکنیم، در واقع توجه خود را معطوف به این میکنیم که شخص با کلمات درمواقع خاصی چه میمند ، در واقع بر نیات، مقاصد، تاورها ،و آرزوها یی که یک متکلم در صحبت کردن دارد، متمرکز میشویم .
صحبت کردن همواره بدون تلاش وامری عادی است، ولی کاربرد موفق زبان عملی فوقالعاده پیچیده است، همانطور که این موضوع را هرکس به عنوان فردی بزرگسال که سعی کرده است تا زبان دومی را یاد بگیرد، میداند. افزون بر این، کاربرد یک زبان بیش از دانستن آن وقادر به تولید وفهم جملات آن است. ارتباط همچنین امری اجتماعی است، که معمولاَ در درون بافت نسبتاَ به خوبی تعریف شدة موقعیت اجتماعی صورت میگیرد. در چنین بافتی ما به دیگران اتکا می کنیم تا در درک ما از اینکه آن موقعیت چیست، سهیم باشند. با مردمی که میشناسیم ، به فهمیدن مشترک متکی هستیم تا ارتباط تسهیل شود. ولی این فرایند ،چگونه فرآیندی است؟ ارتباط زبانی به آسانی حاصل میشود ولی مسلم است که به آسانی قابل توصیح نیست، هر نظریه ارتباط زبانی که شایستگی این عنوان را داشته باشد،باید سعی نماید تا به سؤالات زیر پاسخ دهد:
1- ارتباط زبانی (موفق) چیست؟ 2- ارتباط (موفق) چگونه صورت میگیرد؟ برای مثال ، فرض کنید که یک متکلم قصد د ارد تا به شنوندهای گزارشکند که جاده یخ زده است. چه چیزی متکلم را قادر میسازد تا بتواند این موضوع را به شنونده بگوید؟
( جای تعجب است که این سوالات در پیشینه هیچ رشته اصلی بطور جامع مورد بررسی قرار نگرفتهاند. زبانشناسی با توجه به ویژگی ساختاری زبان، سعی کرده است تا پدیدههای ارتباطی را در خارج از قلمرو اصلی آنها بداند. به همین منوال ، میتوان آن علایق فلسفی درباره معنی، صدق، وارجاع را بدون بررسی جزئیات امر ارتباط دنبال کرد. روانشناسی سنتی توجه خود را معطوف به پردازش جملهها میکند، اما علاقه زیادی به ویژگیهای پدیدههای ارتباطی ندارد. در نهایت، برخی جامعهشناسان و انسانشناسان شروع به بررسی گفتگوها و مکالمات کردهاند، با این وجود مسئله ماهیت خود ارتباط را نادیده گرفتهاند (یا فرض کردهاند که پاسخ آن را دادهاند) . بنابراین، چیزی که مورد نیاز است، رویکردی منسجم به پدیدة ارتباط است که در آن مسئله ماهیت ارتباط مرکز تحقیق و بررسی باشد.) فقط در سالهای اخیر شکل یک نظریة بسندة ارتباط شروع به شکلگیری کرده است،و.زمان و پژ وهش بیشتری مورد نیاز است تا مفصلاً آن را کشف کند.
(الگوی پیام ارتباط زبانی)
در چهل سال گذشته متداولترین و معروف ترین برداشت از ارتباط زبانی انسان، آن چیزی بوده که ما آن را الگوی پیام مینامیم . وقتی الگوی پیام به عنوان یک « فرستنده» و شنونده به عنوان یک گیرنده فر ض میشود، و مسیر کلامی – گوشی( یعنی موج صوتی) نیز کانال صحیح میباشد الگوی پیام در ارتباط انسانی در شکل 9ـ1 نشان داده شده و در (6 ) خلاصه شده است.
شکل 9ـ1 ( الگوی پیام ارتباط متکلم پیامی در مغزش دارد که میخواهد به شنونده انتقا ل دهد و بتابراین متکلم از برخی صورتهای زبان برای رمزگذاری پیام به منزلة معنای آن سود میجوید وآن را تولید میکند. شنونده با شنیدن صحبت، شروع به تشخیص اصوات، نحو و معنا میکند، و سپس با دانش ربای خود این معانی را به صورت یک پیام رمزگشایی شدة موفق تضنیف مینماید.
این الگو توجیهگر برخی ویژگیهای متداول گفتگو است: یعنی این الگو پیشبینی میکند زمانی ارتباط موفق است که شنونده همان پیامی را رمزگشایی شده با پیام رمزگذاری شده متفاوت باشد، ارتباط مختلف میشود. به همین منوال، این الگو، زبان را به منزلة پلیبین متکلم و شنونده میداند که اندیشههای « خصوصی» توسط اصوات « همگانی» منتقلش میشود، که در نتیجه این اصوات به عنوان وسیلهآی برای انتقال پیام مربوطه عمل میکند.
الگوی پیام گرچه دارای شمای جدیدی است، ولی حداقل به سه قرن قبل و به فیلسوف معروف جانلاک بر میگردد، که در سال 1691 چنین نوشت:
بنابراین، انسان به طور طبیعی دارای چنان اندامی شد که مناسب تولید اصوات باشد، که آنها را کلمه می نامیم. ولی این به تنهایی برای تولید زبان کافی نبود. چون طوطیان و برخی پرندگان دیگر را میتوان آموخت تا اصوات را به اندازة کافی قابل تشخیص ادا کنند، به هیچ وجه نمیتوان آن را زبان دانست.
پس، افزون بر اصوات صوتی، لازم آمد تا بتواند این اصوا را به مثابه علایمی از برداشت های داخلی به کار برد، و آنها را به منزلة نشانههایی برای ایده های ذهنی خود قرار دهد، تا بدین وسیله این ایدهها ر بتوان برای دیگران نمایاند و افکار اذهان انسانها بتواند از فردی به دیگری منتقل شود.
جهت راحتی و سود جامعه که بدون انتقال افکار نباشد، لازم شد که انسان برخی نشانه های خارجی قابل فهم وملموس را پیدا کند، که از طریق آن ایدههای غیر ملموس، که افکارشان آنها را میساخت، برای دیگران شناخته شود.
افزون بر این، بسیاری از گفته های معاصر وجود دارد که اساساً همین ایده را میرسانند:
متکلم: بنابه دلایلی که زبان شناختی نیست، پیامی را که مایل است به شنوندگانش منتقل سازد، بر میگزیند، یعنی افکاری را که میخواهد آنها دریافت کنند. یا دستوراتی را که میخواهد به آنها بدهد، با سئوالاتی که میخواهد از آنها بپرسد. این پیام به شکل نمایی آوایی از گفتهها به واسطة نظام قواعد زبانی، که متکلم مجهز به آن است، رمزگذاری می شود. پس این رمزگذاری تبدیل به سیگنالی برای اندامهای تولید گفتار متکلم میشود، و او گفتهای را بیان میکند که دارای صورت آوایی مناسب است، در عوض، اندامهای شنیداری شنونده این صورت آوایی را دریافت میکند. اصوات گفتاری که این اندامهای تولید گفتار متکلم میشود، و او گفته ای را بیان میکند که دارای صورت آوایی مناسب است.
در عوض ، اندامهای شنیداری شنونده این صورت آوایی را دریافت میکند. اصوات گفتاری که این اندامهای شنیداری را تحریک میکنند، تبدیل به سیگنال عصبی میشود که از آن یک نمای آوایی حاصی می شود که معادل با آن نمایی است که متکلم پیام خود را در آن رمزگذاری کرده است. این نمای آوایی، توسط نظام قواعد زبانی شنونده به صورت همان پیام که متکلم در اول برای انتقال انتخاب آوایی، توسط نظام قواعد زبا نی شنونده، همان نظام قواعد را برای رمزگشایی انتخاب میکند که متکلم برای رمزگذاری بر میگزیند، پس نمونه ای از ارتباط زبانی موفق ایجاد میشود. ( کانز 1966 ، صص 103-104 )
تردیدی وجود ندار که این الگو بسیاری از افراد علاقمند به پدیدة ارتباط در انسان را مجذوب و مسحور کرده است، و تا حدودی در زبان ما جایگیر شده است. برای مثال ، ردی (1979، صص 316-311 ) فهرستی از هشتاد استعاره را ارائه داده که براساس تصور زبان به منزلة مجرایی برای اندیشه ها می باشد. در زیر برخی از این استعارهها داده شدهاند.
هنگامیکه به صورت مستقیم ارتباط برقرار می کنیم، فقط یک کنش ارتباطی انجام می دهیم، و هنگامیکه به صورت تحت اللفضلی سخن می گوییم، آنچه می گویم هماهنگ و سازگار با منظور ما است.
اولین استراتژی ما، یعنی استراتژی مستقیم، شنونده را قادر می سازد تا از چیزی که متکلم بیان کرده و او شنیده است، استنتاج کند که متکلم به صورت مستقیم چه چیزی را می گوید.
کردار زبانی
شنونده گفته ای را که متکلم بیان کرده، تشخیص می دهد.
اولین نقیصه الگوی پیام، ابهام دخیل در بود. الگوی پیام این حقیقت را در نظر نمیگیرد که گفته بیان شده ممکن است مبهم باشد و اینکه معمولاً از شنونده انتظار میرود (از سوی متکلم) که باند کدام معنا در آن موقعیت صحیح است. غالباً یک معنا از لحاظ بافتی نامناسب است، و فرض بر این خواهد بود که متکلم فقط معنای مناسب را مد نظر داشته باشد. برای مثال، جمله Give me a cheap gas can می تواند دارای معنایبالقوه:Give me a can for cheap gasیاGive me a gas can which is cheap باشد. ما معمولاً معنای دوم را در نظر می گیریم، چون از قوطی های یکسانی برای گازگران قیمت یا ارزان استفاده می شود.
بنابراین، شنونده با شنیدن لفظ باید تصمیم بگیرد که کدام معنای گفته همان معنای مورد نظر است.
معنای کاربردی
شنونده تشخیص می دهد کدام معنای گفته، همان معنای کاربردی در آن لحظه است.
حتی پس از اینکه شنونده لفظ را در بافت ابهام زدایی کرد، معمولاً کار دیگری قبل از تعیین آن کنش ارتباطی اجرا شده، باید از سوی شنونده باقی مانده باشد همچنانکه قبلاً ذکر شد، این کار مستلزم تعیین این موضوع است که متکلم به چه چیزی اشاره دارد. (البته اگر به چیزی اشاره داشته باشد).
این موضوع یک مشکل محسوب می شود، چون ارجاع به ندرت فقط با معنای گفته تعیین می شود. این موضوع روشن تر خواهد شد، اگر ما بخاطر بیاوریم که یک پیام غالباً در مورد شخص، مکان، یا چیزی خاصی در دنیای خارج است، اما معنای یک لفظ در زبان، به ندرت (اگر نگوییم هرگز) بطور دقیق مشخص می کند که ارجاع به کدام شخص، مکان، یا شیء بوده است.
در نتیجه گام بعدی استنتاج شنونده، همانا تعیین این خواهد بود که مورد اشاره متکلم کیست یا چیست.
عنوان تحقیق: الگوهای خاموش و پنهان در نهادهای پرورشی zwnj; در جوامع بسته و جوامع باز و آزاد فرمت فایل: word تعداد صفحات: 31 شرح مختصر دراین مقاله درصددیم تا زوایایی جدید از آموزش و پرورشی را آشکار سازیم کهبه ابعاد خاموش و پنهان الگوهایی در جامعه عطف می کند که برحسب نوع تربیتو ...
عنوان مقاله: پیشرفت صنعتی جوامع و ارتباط آن با جرم فرمت فایل: word تعداد صفحات: 22 شرح مختصر: بشریت در طول تاریخ زندگی خود بر این سیاره ادوار مختلف و متفاوتی را پشت سر گذارده است و همواره در گمان خود رو به سوی فردایی بهتر داشته است که شاید این روند، ریشه ی در گرایش کمال گرای انسان ...
فقر و علل آن در جوامعفقر یا تهیدستی به معنای کمبود امکانات برای تهیه حداقل نیازهای زندگیاست.مقیاس، سطح و تصورات در پیرامون علل فقر از نگاه زمان و مکانمتفاوت است.سطح زندگیسطح زندگ ی اصطلاحی است که برای نشان دادن حدود مصارف مادی و معنویاهالی یک کشور به کار می رود. سطح زندگی به ...
چکیده هدف: هدف این مقاله بیان این مسئله است که فرهنگ تأثیرات متفاوتی بر روی قصد خرید دارد که با استفاده از چهار گروه فرهنگی متفاوت در اندونزی و دو تبلیغ (یکی اخلاقی و دیگری غیراخلاقی) صورت گرفته است. طرح/روش zwnj;شناسی/رویکرد: این مطالعه از روش zwnj;های بررسی و پرسشنامه zwnj;ی ...
1395/04/06
1395/01/26