پاورپوینت ارتباط مصرف چای و سرطان
چای
گیاه چای Camellia Sinesis یک بوتۀ همیشه سبز از خانوادۀ theaceae و بومی جنوب قارۀ آسیاست، اما به طور معمول در بیش از 30 کشور جهان کشت می شود.
انواع چای:
چای سیاه 78%
چای oolong 2%
چای سبز 20%
Yang et al 2003
فرآیندهای تولید
چای سبز:
برگ های تازه را به سرعت بخار می دهند (آنزیم ها غیر فعال می شوند و از تخمیر جلوگیری می شود) سپس برگ ها را خشک می کنند محصول چای سبز
چای سیاه و oolong :
برگ ها را تا رسیدن به محتوی رطوبتی حدود 55 درصد پژمرده می کنند (غلظت پلی فنل ها افزایش می یابد)
برگ های پژمرده را فشرده می کنند
پلی فنل ها تخمیر می شوند برگ ها را حرارت می دهند
(اکسیداسیون محدود می شود)
محصول چای سیاه محصول چای oolong
چای سیاه:
از طریق تخمیر درصد زیادی از کاتچین ها تبدیل به الیگومر تیافلاوین و پلی مر thearubigins می شود.
در نتیجه چای سیاه محتوی:
10-3 درصد کاتچین ها
6-2 درصد تیافلاوین
و بیشتر از 20 درصد thearubigins
چای oolong تقریباً نصف چای سیاه تخمیر می شود بنابراین درصد کاتچین بیشتری دارد.
Yang et al 2003
روشنفکران:
مؤثرترین قشر بر ایدهها و گرایشات دانشجویان، روشنفکران میباشند. به عبارت بهتر یکی از گروههایی که همواره هدف گروههای روشنفکری قرار گرفتهاند دانشجویان میباشند.
در دوران دهه 1320 روشنفکران خصائص رادیکال پیدا میکنند و مبارزات ضد استعماری اوج میگیرد. در این دهه به دلیل امکان فعالیتهای باز سیاسی دانشجویان ایرانی به احزاب سیاسی و روشنفکران ملی و چپ (جبهه ملی و حزب توده) گرایش دارند.
پس از کودتای 28 مرداد به دلیل مدرنیسم آمرانه پهلوی، روشنفکران ایرانی به سوی فرهنگ ضد تجدد گام بر میدارند و در دهه 40 و 50 این مبارزات به اوج خود میرسد.
طیف ملی گرایان به دلیل مطرح شدن به عنوان ایدئولوژی رسمی شاهنشاهی و طیف چپ به دلیل اینکه تجلی فرهنگ ما دیگرایانه است، در میان دانشجویان و مردم مورد استقبال قرار نمیگیرد. در عوض گرایش دینی شدید در میان دانشجویان و نقش شریعتی در پل زدن بین دانشجویان و توده مردم، زمینه را برای افزایش نفوذ اندیشههای مذهبی فراهم میکند.
دورة پیش از انقلاب، جامعه روشنفکری ایران، تنها مانع برای تولیدات فکری و فرهنگی خود را دخالت دولت محدود بودن آزادی میدانستند.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی جریان روشنفکری به طور دهه جانبه در روند انقلاب اسلامی وارد شد و به نوعی دهه 1360 ادامه همان گرایشهای دهه 1350 است.
گرایش مسلط در آغاز انقلاب، اندیشههای شریعتی است. حتی بسیاری از روحانیون در این دوره تلاش میکنند اندیشههای خود را با وامگیری از زبان و مفاهیم ساخته و پرداخته شریعتی ارائه دهند. اما، پس از حدود دو سال، با تحکیم پایگاه روحانیت در ساختار قدرت سیاسی، اندیشه شریعتی به تدریج توسط روحانیت سنتی کنار زده میشود.
در این مقطع اندیشه رضا داوری که نشانه استمرار گفتمان رادیکالی انقلاب اسلامی است بازسازی مذهب سنتی را با خود به همراه دارد. در واقع اندیشههای داوری همزمان با عملیات وسیع اسلامی سازی در اوایل دهه 1360 آغاز میشود و بازتاب این اندیشههای اسلامی سازی در انقلاب فرهنگی و تعطیلی دو نیم سال دانشگاهها به وضوح دیده میشود. دوران جنگ تحمیلی عراق علیه ایران نیز ادامه منطقی همان اندیشههاست.
پایان جنگ و تغییرات ساختاری در سه عرصه بینالمللی منطقهای و داخلی باعث تجدید نظر و بازسازی دیدگاهها و اندیشهها گردد و در این مقطع شاهد ظهور نسل جدید با دیدگاههای نوین هستیم. در این دوران دیدگاههای دکتر سروش به بسیاری از مطالبات اجتماعی و سیاسی جوانان و دانشجویان پاسخ میدهد. تاکید ایشان بر عقلانیت، جامعه مدنی و گفتگو با غرب، نشانههای گست از گفتمان انقلاب اسلامی است.
در اواخر دهه دوم انقلاب، نشانههایی از افول نظریات داوری و سروش آشکار میگردد. و با احیاء و بارسازی اندیشههای شریعتی فصل جدید در تاریخ روشنفکری آغاز میشود.105
بنابراین در آغاز انقلاب شریعتی در میان دانشجویان مسلمان هوادارانی دارد اما به تدریج دیدگاههای سنت گرایی و اقتدارگرایی دینی جایی برای این تفکر نمیگذارند.
دانشجویان در طی دوران جنگ بطور صادقانه در خدمت نظام قرار میگیرند و در این مقطع تاکید بر غرب ستیزی و عدالت خواهی مهمترین شعار آنهاست. پس از پایان جنگ دانشجویان و روشنفکرانی که تجربه انقلاب و جنگ داشتند به جای نگاه بیرون و موضعگیری ستایش آمیز یا خشم آلود علیه آن، به یک نگاه درون چشم میاندازند.
در دهه 1370 دانشجویان به همراه روشنفکران (بویژه روشنفکران دینی) به توسعه سیاسی، دموکراسی حقوق شهروند و مدنی و آزادی و… روی میآورند.
روحانیون:
در دو دهة 1360و 1350 یک ارتباط دو طرفه میان روحانیون و دانشجویان وجود داشت. در دهه 1360 روحانی برای دانشجویان مسلمان با ارزش شناخته میشد. در همین دهه بحث وحدت حوزه و دانشگاه مطرح میشود. اما به تدریج روحانیون با مسلط شدن بر اوضاع و در دست گرفتن حاکمیت نیازی به ارتباط دو طرفه با دانشجویان نمیدیدند و بیشتر رابطه یک طرف و میرد و مرادی مطرح میشود.
اما دانشجویان هم مرید محض نشدند و پیروی را مشروط و مقید میدانستند بطوری که در انتخابات دوره دوم، سوم و چهارم مجلس این اختلافات خود را نشان میدهند.
در انتخابات شاهد نزدیکی بخشی از روحانیون (روحانیون مبارز) به دانشجویان هستیم در حالی که بخشی از روحانیون (روحانیت مبارز) بیشتر رابطه مراد و مریدی با دانشجویان برقرار میکردند و همین سبب دوری دانشجویان از این بخش از روحانیون گردید.106
در مجموع دانشجویان با روحانیونی که در نقش هم پیمانان سیاسی آنها ظاهر میشدند، بیشترین ارتباط را داشتند. روابط بین آنها تا حدودیدو طرفه بود (انجمنهای اسلامی و روحانیون مبارز) اما روحانیانی که بیشتر با زبان قدرت با دانجشویان سخن میگفتند (روحانیت مبارز) در میان دانشجویان مسلمان طرفدار نداشتند و حتی شاهد برخوردهای دانشجویان مسلمان انجمنهای اسلامی با روحانیت مبارز و جامعه مدرسین حوزه در صحنههای مختلف سیاسی (بویژه انتخابات) هستیم.
جناحها و نیروهای سیاسی پس از انقلاب اسلامی تا 1376:
در جامعه ایران تشکلهای سیاسی و خوبی سازمان یافته آن چنان که در جوامع اروپایی یا سایر جوامع دموکراتیک ملاحظه میگردد، حضور ندارند. با وجود این، دوگانگی راست و چپ در دنیای امروز جنبه جهانشمول دارد و در همه جوامع به اشکال مختلف خودنمایی میکند.
در ایران هر دو جریان به گرایش کلیتر یعنی به جریان تجدد تعلق دارند. به لحاظ فرهنگی اگر به دو حوزه فرهنگی مجزا منجر نشوند حداقل از نظر فرهنگی – سیاسی کاملاً متفاوت هستند.
پیدایش این دو جریان به سالهای انقلاب مشروطیت بر میگردد. در مجلس دوم این دو جریان در قالب دو حزب (دموکرات عامیون با گرایشهای چپ و حزب اجتماعیون اعتدالیون) با گرایش ملایمتر و محافظه کار (نه) تجلی یافتند.
پس از انقلاب مشروطه تحت تاثیر احزاب کمونیست اروپا و روسیه، در ایران نیز حزب سوسیالیست از استحاله حزب دموکرات بوجود آمد.
طیف راست در واکنش به جریان چپ تولد یافت و عمدتاً در قالب ملی گرایی پا به عرصه گذاشت. البته جریان راست به ملی گرایی ختم نمیشود بلکه طیفی از جریان مذهبی و گروههای اجتماعی و اقتصادی مثل بازاریان را نیز شامل میشود.107
همانطور که اشاره شد هر چند تشکلهای سیاسی و حزبی ایران در مقایسه با احزاب جوامع دموکراتیک غرب بسیار متفاوتند. اما علیرغم فقدان احزاب سیاسی (به معنای خاص آن که در جوامع دموکراتیک اروپایی وجود دارد)، گروهها و تشکلهایی به مرور زمان و بویژه پسی از سال 1361 به تدریج شکل گرفته و هویت یافتهاند که به نظر برخی از کارشناسان مسائل سیاسی، کارکرد احزاب را دارا هستند و به عبارتی حالتی از شبه حزب از کارشناسان میدهند. این گروهها را عمدتاً در دو جناح راست و چپ طبقهبندی کردهاند که به لحاظ محتوایی با احزاب سیاسی (چپ و راست) اروپایی متفاوتند.
به نظر دکتر حسین بشیر به چهار بلوک از احزاب سیاسی در سالهای پس از پیروزی انقلاب پدیدار شدند: 1- احزاب و گروههای سکیولاریست و لیبرال طبقه متوسط جدید (نهضت آزادی، گروه جنبش، حزب جمهوریخواه خلق مسلمان و…
2- احزاب غیر لیبرال و بنیادگرای متعلق به روحانیت سیاسی (حزب جمهوری اسلامی، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و جامعه روحانیت مبارز تهران)
3- گروههای اسلام گرای رادیکال متعلق به بخشی از طبقه روشنفکران (سازمان مجاهدین خلق، جنبش مسلمانان مبارز و…)
4- احزاب هوادار سوسیالیسم108 (سازمان فداییان خلق، سازمان پیکار، سازمان طوفان …) نهضت آزادی سمبل جناح لیبرال محسوب میشود. این نهضت با فضای باز سیاسی سال 1339 و به دنبال آن در اردیبهشت 1340 تاسیس شد.
با تحولات 15 خرداد این نهضت به سمت مبارزه مسلحانه رفت و در سال 1344 سازمان مجاهدین خلق از دل آن بوجود آمد. در دهه 1350 با نهضت روحانیون هماهنگ شد و در زمان انقلاب و بعد از آن تا برکناری و عزل بنی صدر نفوذ فراوانی داشت (در کابینه موقت 60% وزراء به این نهضت تعلق داشت)109
2- احزاب و نیروهای سیاسی سالهای 62-1359 و ارتباط آنها با جنبش دانشجویی:
سالهای 62-1359 شامل دولت بنیصدر (هر چند بنیصدر در طیف لیبرال جای میگرفت ولی اکثریت اعضای کابینه وی از نیروهای انقلابی و بدون گرایش به راست یا چپ بودند)، دولت شهید رجایی با گرایش چپ مذهبی، تشکیل دولت موقت مهدوی کنی (جناح چپ و راست هر دو در کابینه حضور دارند)، و در نهایت اوایل دولت مهندس میرحسین موسوی با گرایش چپ ذهبی میشد.
در این مقطع حزب جمهوری اسلامی نقش حزب واحد مسلط را ایفا کرد و به مشارکت تودهای و بسیج عمومی از طریق تشکلات خود در سراسر کشور پرداخت. در اولین انتخابات ریاست جمهوری، به دلیل منع روحانیون از نامزد شدن در انتخابات، نتوانستند ریاست جمهوری را به دست آوردند اما پس از عزل بنیصدر منصب ریاست جمهوری را تصرف کردند. این حزب در اولین انتخابات مجلس با ائتلاف با گروههای اسلامگرای دیگر مانند جامعه روحانیت و فدائیان اسلام اکثریت مجلس را در دست داشت. همین اکثریت پارلمانی با اقدامات و انتصابات رئیس جمهوری (بنیصدر) به مخالفت برخاست و سرانجام محمد علی رجایی را به رغم تمایل رئیس جمهوری به نخست وزیری گماشت و بالاخره پساز حکم رهبر انقلاب، بنیصدر را برای تصدی منصب ریاست جمهوری ناصالح شناخت. از این زمان به بعد ضدیت گروههای اسلامگرا با لیبرالیسم شدت بیسابقهای پیدا کرد.8
بنابراین پس از این، با تسلط گروههای اسلامگرا موج تازهای از پوپولیسم و رادیکالیسم ایدئولوژیک به عنوان پشتوانة بسیج تودهای ظاهر شد.
شکلگیری جناج چپ و راست را در واقع باید از این زمان یعنی بعد از عزل بنیصدر و تشکیل دولت باهنر و رجایی جستجو کرد.
اصولاً امام با تفرقه نیروهای انقلابی مخالف بود به همین جهت قبل از انقلاب دستور تشکیل حزب الله را صادر نمودند و پس از پیروزی انقلاب، حزب جمهوری اسلامی تاسیس شد. تا از تفرقه نیروهای انقلابی جلوگیری شود اما این استراتژی نتوانست از اختلافات جلوگیری کند و بروز اختلافات در سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و حزب جمهوری اسلامی باعث ظهور چپ و راست گردید.
در مجموع در این مقطع طیف چپ سنتی که از سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، حزب جمهوری اسلامی و جامعه روحانیت مبارز برخاسته بود پس از عزل و برکناری بنیصدر حضوری فعال در صحنه سیاسی کشور داشت.
این گروه با روی کار آمدن دولتهای رجایی و باهنر به سرعت دست به قبضه قدرت زدند و با تشکیل کابینه میرحسین موسوی، نمود کامل تفکر چپ سنتی در این کابینه مشاهده میشود.
طیف چپ سنتی در مجالس اول، دوم و سوم اکثریت را داشت و تا سال 1368 قوه قضائیه و مجرئیه را نیز در دست گرفت.
جامعه روحانیت در زمان بنیصدر، در دولتهای باهنر، رجایی و میرحسین موسوی در اقلیت بودند اما در شورای انقلاب، اغلب اعضای شورای مرکزی آن، عضو بودند.
بنابراین در این مقطع با عزل بنیصدر، دوره حاکمیت رسمی حزب الله آغاز شد و لیبرالها در موضع اقلیت قرار میگیرند.
در این دوره اکثریت قاطع مجلس قانونگذاری، شورای نگهبان، شورای عالی قضائی و هیئت دولت در اختیار پیروان خط امام بود.
در دانشگاه هم با انقلاب فرهنگی بخشی از جنبش علیه بخش دیگر آن وارد عمل شد و به عبارت دیگر فعال بودن زیاده از حد سازمانهای سیاسی در درون دانشگاه بهانهای شد برای شروع انقلاب فرهنگی.
پس از اشغال سفارت آمریکا و وقوع انقلاب فرهنگی، جنبش دانشجویی کاملاً وابسته به هیئت حاکم شد و در واقع پس از انقلاب فرهنگی و بسته شدن دانشگاهها با اخراج گروهی از دانشجویان و استادان، سعی شد دانشجویان بازگشته به دانشگاهها یا همسویی فکری و فرهنگی با گردانندگان نظام داشته باشند یا چنان از مسائل سیاسی و اجتماعی سرخورده باشند که به چیزی جز اتمام تحصیل نیاندیشند.
بررسی کاربرد زبان در ایجاد ارتباط در جوامع مختلف
جامعهشناسی، و انسانشناسی بر روی شماری از موضوعات آن صورت میگیرد که بسیاری از آنها را در این مورد بررسی قرار خواهیم داد.
در این فصل توجه خود را معطوف به کاربرد اصلی زبان ، یعنی ارتباط ، خواهیم کرد. خواهیم دید ارتباط چه مشکلاتی برای کاربرد شناسی ایجاد میکند و دارای کدام ساخت است . در نهایت به برخی موضوعات ویژه در کاربردشناسی خواهیم پرداخت.
طرح مسئله
شاید رایجترین ویژگی تعامل انسان که به سختی آن را قابل ملاحظه میدانیم، این است که ما صحبت میکنیم. بعضی اوقات با اشخاص خاص، بعضی اوقات با هر کس که گوش میدهد، و در زمانی که کسی را برای گوش کردن نمیبابیم، با خودمان صحبت میکنیم. اگرچه زبان انسان، نقشهای بسیار متنوعی را ایفاء میکند- از بیدار کردن کسی در صبح زود با گفتن تا نامگذاری یک کشتی با گفتن ولی در اینجا به آن کاربردهای زبان خواهیم پرداخت که برای ارتباط انسان، ابزاری است. برای مثال، متکلمین ماهرزبان انگلیسی حقایقی از قبیل زیر را میدانند:
الف- برای سلام به کارمیرود.
ب- برای خداحافظی به کار میرود.
ج – گروه به طور صحیح میتواند توسط متکلم در یک موقعیت خاص برای اشاره به میز خاصی بکار برود.
د – گروه به طور صحیح میتواند توسط متکلم در یک موقعیت خاص برای اشاره به میز خاصی بکار برود.
ه - برای درخواست نمک به کار میرود.
و - برای پرسیدن سن شخصی به کار میرود.
ز - برای بیان اینکه باران میبارد، مورد استفاده قرار میگیرد.
ح - برای قول دادن مورد استفاده قرار میگیرد.
ما از این فهرست میتوانیم به شمهای از انواع گستردة کاربردهای احتمالی زبان دست یابیم، ولی قبل از مرور این کاربردهای گوناگون، نخست باید بین استفاده از زبان برای انجام دادن کاری، واستفاده از زبان در انجام کاری تمیز قایل شویم، بدون شک یک حقیقت بسیار مهم دربارة انسان این است که ما زبان را در اکثر افکارمان به کار میبریم. احتمال دارد که برخی از افکار راکه به آن میاندیشیم، و به ویژه افکار مجرد و انتزاعی را، اگر زبانی در دسترس نداشتیم، نمیتوانستیم به آنها بیاندیشیم. این حقیقت ممکن است برای حیات شناختی ما مهم باشد ، ولی برای مفهوم کاربرد شناختی کاربرد زبان ، یعنی استفاده از زبان برای انجام کارها، مهم نیست . وقتی توجه خود را بر اینکه مردم با استفاده از زبان می خواهند چه بکنند، معطوف میکنیم، در واقع توجه خود را معطوف به این میکنیم که شخص با کلمات درمواقع خاصی چه میمند ، در واقع بر نیات، مقاصد، تاورها ،و آرزوها یی که یک متکلم در صحبت کردن دارد، متمرکز میشویم .
صحبت کردن همواره بدون تلاش وامری عادی است، ولی کاربرد موفق زبان عملی فوقالعاده پیچیده است، همانطور که این موضوع را هرکس به عنوان فردی بزرگسال که سعی کرده است تا زبان دومی را یاد بگیرد، میداند. افزون بر این، کاربرد یک زبان بیش از دانستن آن وقادر به تولید وفهم جملات آن است. ارتباط همچنین امری اجتماعی است، که معمولاَ در درون بافت نسبتاَ به خوبی تعریف شدة موقعیت اجتماعی صورت میگیرد. در چنین بافتی ما به دیگران اتکا می کنیم تا در درک ما از اینکه آن موقعیت چیست، سهیم باشند. با مردمی که میشناسیم ، به فهمیدن مشترک متکی هستیم تا ارتباط تسهیل شود. ولی این فرایند ،چگونه فرآیندی است؟ ارتباط زبانی به آسانی حاصل میشود ولی مسلم است که به آسانی قابل توصیح نیست، هر نظریه ارتباط زبانی که شایستگی این عنوان را داشته باشد،باید سعی نماید تا به سؤالات زیر پاسخ دهد:
1- ارتباط زبانی (موفق) چیست؟ 2- ارتباط (موفق) چگونه صورت میگیرد؟ برای مثال ، فرض کنید که یک متکلم قصد د ارد تا به شنوندهای گزارشکند که جاده یخ زده است. چه چیزی متکلم را قادر میسازد تا بتواند این موضوع را به شنونده بگوید؟
( جای تعجب است که این سوالات در پیشینه هیچ رشته اصلی بطور جامع مورد بررسی قرار نگرفتهاند. زبانشناسی با توجه به ویژگی ساختاری زبان، سعی کرده است تا پدیدههای ارتباطی را در خارج از قلمرو اصلی آنها بداند. به همین منوال ، میتوان آن علایق فلسفی درباره معنی، صدق، وارجاع را بدون بررسی جزئیات امر ارتباط دنبال کرد. روانشناسی سنتی توجه خود را معطوف به پردازش جملهها میکند، اما علاقه زیادی به ویژگیهای پدیدههای ارتباطی ندارد. در نهایت، برخی جامعهشناسان و انسانشناسان شروع به بررسی گفتگوها و مکالمات کردهاند، با این وجود مسئله ماهیت خود ارتباط را نادیده گرفتهاند (یا فرض کردهاند که پاسخ آن را دادهاند) . بنابراین، چیزی که مورد نیاز است، رویکردی منسجم به پدیدة ارتباط است که در آن مسئله ماهیت ارتباط مرکز تحقیق و بررسی باشد.) فقط در سالهای اخیر شکل یک نظریة بسندة ارتباط شروع به شکلگیری کرده است،و.زمان و پژ وهش بیشتری مورد نیاز است تا مفصلاً آن را کشف کند.
(الگوی پیام ارتباط زبانی)
در چهل سال گذشته متداولترین و معروف ترین برداشت از ارتباط زبانی انسان، آن چیزی بوده که ما آن را الگوی پیام مینامیم . وقتی الگوی پیام به عنوان یک « فرستنده» و شنونده به عنوان یک گیرنده فر ض میشود، و مسیر کلامی – گوشی( یعنی موج صوتی) نیز کانال صحیح میباشد الگوی پیام در ارتباط انسانی در شکل 9ـ1 نشان داده شده و در (6 ) خلاصه شده است.
شکل 9ـ1 ( الگوی پیام ارتباط متکلم پیامی در مغزش دارد که میخواهد به شنونده انتقا ل دهد و بتابراین متکلم از برخی صورتهای زبان برای رمزگذاری پیام به منزلة معنای آن سود میجوید وآن را تولید میکند. شنونده با شنیدن صحبت، شروع به تشخیص اصوات، نحو و معنا میکند، و سپس با دانش ربای خود این معانی را به صورت یک پیام رمزگشایی شدة موفق تضنیف مینماید.
این الگو توجیهگر برخی ویژگیهای متداول گفتگو است: یعنی این الگو پیشبینی میکند زمانی ارتباط موفق است که شنونده همان پیامی را رمزگشایی شده با پیام رمزگذاری شده متفاوت باشد، ارتباط مختلف میشود. به همین منوال، این الگو، زبان را به منزلة پلیبین متکلم و شنونده میداند که اندیشههای « خصوصی» توسط اصوات « همگانی» منتقلش میشود، که در نتیجه این اصوات به عنوان وسیلهآی برای انتقال پیام مربوطه عمل میکند.
الگوی پیام گرچه دارای شمای جدیدی است، ولی حداقل به سه قرن قبل و به فیلسوف معروف جانلاک بر میگردد، که در سال 1691 چنین نوشت:
بنابراین، انسان به طور طبیعی دارای چنان اندامی شد که مناسب تولید اصوات باشد، که آنها را کلمه می نامیم. ولی این به تنهایی برای تولید زبان کافی نبود. چون طوطیان و برخی پرندگان دیگر را میتوان آموخت تا اصوات را به اندازة کافی قابل تشخیص ادا کنند، به هیچ وجه نمیتوان آن را زبان دانست.
پس، افزون بر اصوات صوتی، لازم آمد تا بتواند این اصوا را به مثابه علایمی از برداشت های داخلی به کار برد، و آنها را به منزلة نشانههایی برای ایده های ذهنی خود قرار دهد، تا بدین وسیله این ایدهها ر بتوان برای دیگران نمایاند و افکار اذهان انسانها بتواند از فردی به دیگری منتقل شود.
جهت راحتی و سود جامعه که بدون انتقال افکار نباشد، لازم شد که انسان برخی نشانه های خارجی قابل فهم وملموس را پیدا کند، که از طریق آن ایدههای غیر ملموس، که افکارشان آنها را میساخت، برای دیگران شناخته شود.
افزون بر این، بسیاری از گفته های معاصر وجود دارد که اساساً همین ایده را میرسانند:
متکلم: بنابه دلایلی که زبان شناختی نیست، پیامی را که مایل است به شنوندگانش منتقل سازد، بر میگزیند، یعنی افکاری را که میخواهد آنها دریافت کنند. یا دستوراتی را که میخواهد به آنها بدهد، با سئوالاتی که میخواهد از آنها بپرسد. این پیام به شکل نمایی آوایی از گفتهها به واسطة نظام قواعد زبانی، که متکلم مجهز به آن است، رمزگذاری می شود. پس این رمزگذاری تبدیل به سیگنالی برای اندامهای تولید گفتار متکلم میشود، و او گفتهای را بیان میکند که دارای صورت آوایی مناسب است، در عوض، اندامهای شنیداری شنونده این صورت آوایی را دریافت میکند. اصوات گفتاری که این اندامهای تولید گفتار متکلم میشود، و او گفته ای را بیان میکند که دارای صورت آوایی مناسب است.
در عوض ، اندامهای شنیداری شنونده این صورت آوایی را دریافت میکند. اصوات گفتاری که این اندامهای شنیداری را تحریک میکنند، تبدیل به سیگنال عصبی میشود که از آن یک نمای آوایی حاصی می شود که معادل با آن نمایی است که متکلم پیام خود را در آن رمزگذاری کرده است. این نمای آوایی، توسط نظام قواعد زبانی شنونده به صورت همان پیام که متکلم در اول برای انتقال انتخاب آوایی، توسط نظام قواعد زبا نی شنونده، همان نظام قواعد را برای رمزگشایی انتخاب میکند که متکلم برای رمزگذاری بر میگزیند، پس نمونه ای از ارتباط زبانی موفق ایجاد میشود. ( کانز 1966 ، صص 103-104 )
تردیدی وجود ندار که این الگو بسیاری از افراد علاقمند به پدیدة ارتباط در انسان را مجذوب و مسحور کرده است، و تا حدودی در زبان ما جایگیر شده است. برای مثال ، ردی (1979، صص 316-311 ) فهرستی از هشتاد استعاره را ارائه داده که براساس تصور زبان به منزلة مجرایی برای اندیشه ها می باشد. در زیر برخی از این استعارهها داده شدهاند.
هنگامیکه به صورت مستقیم ارتباط برقرار می کنیم، فقط یک کنش ارتباطی انجام می دهیم، و هنگامیکه به صورت تحت اللفضلی سخن می گوییم، آنچه می گویم هماهنگ و سازگار با منظور ما است.
اولین استراتژی ما، یعنی استراتژی مستقیم، شنونده را قادر می سازد تا از چیزی که متکلم بیان کرده و او شنیده است، استنتاج کند که متکلم به صورت مستقیم چه چیزی را می گوید.
کردار زبانی
شنونده گفته ای را که متکلم بیان کرده، تشخیص می دهد.
اولین نقیصه الگوی پیام، ابهام دخیل در بود. الگوی پیام این حقیقت را در نظر نمیگیرد که گفته بیان شده ممکن است مبهم باشد و اینکه معمولاً از شنونده انتظار میرود (از سوی متکلم) که باند کدام معنا در آن موقعیت صحیح است. غالباً یک معنا از لحاظ بافتی نامناسب است، و فرض بر این خواهد بود که متکلم فقط معنای مناسب را مد نظر داشته باشد. برای مثال، جمله Give me a cheap gas can می تواند دارای معنایبالقوه:Give me a can for cheap gasیاGive me a gas can which is cheap باشد. ما معمولاً معنای دوم را در نظر می گیریم، چون از قوطی های یکسانی برای گازگران قیمت یا ارزان استفاده می شود.
بنابراین، شنونده با شنیدن لفظ باید تصمیم بگیرد که کدام معنای گفته همان معنای مورد نظر است.
معنای کاربردی
شنونده تشخیص می دهد کدام معنای گفته، همان معنای کاربردی در آن لحظه است.
حتی پس از اینکه شنونده لفظ را در بافت ابهام زدایی کرد، معمولاً کار دیگری قبل از تعیین آن کنش ارتباطی اجرا شده، باید از سوی شنونده باقی مانده باشد همچنانکه قبلاً ذکر شد، این کار مستلزم تعیین این موضوع است که متکلم به چه چیزی اشاره دارد. (البته اگر به چیزی اشاره داشته باشد).
این موضوع یک مشکل محسوب می شود، چون ارجاع به ندرت فقط با معنای گفته تعیین می شود. این موضوع روشن تر خواهد شد، اگر ما بخاطر بیاوریم که یک پیام غالباً در مورد شخص، مکان، یا چیزی خاصی در دنیای خارج است، اما معنای یک لفظ در زبان، به ندرت (اگر نگوییم هرگز) بطور دقیق مشخص می کند که ارجاع به کدام شخص، مکان، یا شیء بوده است.
در نتیجه گام بعدی استنتاج شنونده، همانا تعیین این خواهد بود که مورد اشاره متکلم کیست یا چیست.
پاورپوینت مهارت های ارتباط موثر در 35 اسلاید قابل ویرایش با فرمت pptx
امام جعفر صادق(ع)
وقتی با هم دست می دهید ، دستان یکدیگر را بفشارید تا محبت میان شما جاری شود.
ارتباط چیست ؟
ارتباط از نظر واژگانی به معنای پوند دادن ، و تماس برقرار کردن است .
تعریف ارتباط
ارتباط جریانی است که طی آن دو یا چند نفر به تبادل اندیشه ها ، نظر ها باور ها ، و خواستهای خود می پردازند و این عمل را از طریق کلام و نمادهای غیر کلامی ،که برای طرفین ارتباط ، معنای مشترکی دارد ، انجام میدهد. •ارتباط یعنی تبادل اندیشه ها ، باورها ، و خواسته ها از طریق کلام و نمادهای غیر کلامی . انسان ها در سایه تمام ارتباط های خویش ، به ارضای نیازهایشان می اندیشند.
انواع ارتباط
•در مجموع ارتباط ها به زبان خیلی ساده دو نوعند : ارتباط مستقیم و ارتباط غیر مستقیم . ارتباط مستقیم آن است که پیامتان را رودر رو بیان می کنید بدون آنکه از فردی به عنوان واسطه یا از ابزار ها و وسایل بهره ببرید مثل زمانی که سر کلاس درس ،چشم در چشم معلم دارید . •ارتباط غیر مستقیم هم که با این اوصاف ، مشخص است . مثل زمانی که پای اینترنت هستید یا مثل همین الان که حرفهای مر از خطوط کتاب در یافت می کنید .
•در نزدیک شدن ما به دیگران و برقراری رابطه با دنیای پیرامونمان دوعامل نقش مهمی دارند.
1- عوامل درونی
2- عوامل بیرونی .
عوامل درونی به شخصیت ما مربوط است و عوامل بیرونی به محیط اطراف ما مربوط می شوند.
عوامل دخیل در شکل گیری ارتباط
الف – عوامل درونی
شخصیت
خصوصات فردی
احسان نیاز
باورها
علایق
ب- عوامل بیرونی
محیط
نزدیک بودن
معاشرت
تشابه فیزیکی
مبادله اجتماعی
•الف – عوامل درونی
1- شخصیت : حتما دیده اید که بعضی ها ذاتا خنده رو هستند و با دیگران رابطه برقرار می کنند در عوض گروهی دیگر اساسا درون گرا هستند کمتر با دیگران به سرعت ارتباط برقرار می کنند . ولی همیشه این طور نیست . افراد گروه اول هم گاهی احساس می کنند باید با دیگران ارتباط بیشتر برقرار کنند تا احساس بهتری داشته باشند . مثلا وقتی در شهری زلزله می آید مردم ترجیح می دهند کنار هم باشند تا ترسها کمتر شود .
2- خصوصات فردی : در واقع تعریف دیگری از شخصیت است. اشخاص درون گرا بیشتر دلشان می خواهد با افراد همانند خود رابطه داشته باشند و افراد برون گرادلشان می خواهد با همه ارتباط برقرار کنند.
3- احسان نیاز: یکی از عواملی که ما را به طرف ارتباط با دیگران سوق می دهد.
4- باورها: ما بر اساس باورهایمان، به ارتباط با دیگران علاقه مند می شویم. مثلاً کسی با باورهای دینی بیشتر تمایل دارد با شخصی که باورهایش مشابه اوست ارتباط برقرار کند.
5- علایق: اشتراک علایق ما را به طرف ارتباط با یکدیگر می کشاند مثلاً کسی که اهل موسیقی پاپ است به کنسرت موسیقی پاپ می رود. هر چند ممکن است به صرف دوست داشتن موسیقی از کنسرت موسیقی سنتی هم لذت ببردکه آن مربوط می شود به علاقه داشتن به موسیقی.
•
بررسی و ارزیابی نظرات جامعه شناسی انقلاب و ارتباط آن با انقلاب اسلامی
مقدمه
شاید بتوان انقلاب اسلامی را بزرگترین تحول تاریخی دانست که از ظهور اسلام درایران به وقوع پیوسته است و اگر دقت کنیم تغییرات بنیادی بسیاری در ساختارهای اجتماعی ایران در نتیجه انقلاب اتفاق افتاده است که حتی آثار آن در جهان نیز قابل درک است. از آنجائیکه بنده مربی درس جامعه شناسی درمقطع دبیرستان و پیش دانشگاهی می باشم و مخصوصاً قسمت آخر کتاب نظام اجتماعی پیش دانشگاهی مربوط به نتایج صدور انقلاب می باشد برخود لازم دانستم تا حداقل درحد دبیرستان ابعاد و ریشه های نظری انقلاب اسلامی را از منظر جامعه شناسانی که در حیطه انقلاب بحثهای مختلفی دارند تحقیق وبررسی کنیم. همچنین ایجاد ارتباط و تعامل بین نسل انقلاب و نسل سوم که انقلاب را شاید فقط از واژه های الفبایی کتاب و دریچه شیشه ای تلویزیون دیده باشند باعث شد تا این مطالب را از منابع مختلف جمع آوری کرده تا درصورت لزوم به پرسشهای آنها توانایی پاسخگویی داشته باشم. امیدوارم بتوانم با این چکیده اندک قسمت کوچکی از زحمات شهدا و امام شهدا را جبران کرده باشم.
همتم بدرقه راه کن ای طایر قدس |
| که دراز است ره مقصد و من نوسفرم |
درتبیین علل انقلاب اسلامی ایران برخی براساس نظریه های انقلاب و برخی براثر برداشت های علم خویش به بررسی پرداخته اند. اما این بررسی ها را می توان براساس یافته های علمی دسته بندی کرد. دقت در آثارانقلاب نشان می دهد هر اثر به یک یا تعدادی یا همه عوامل فرهنگی جامعه شناختی اقتصادی و روانی سیاسی تأکید کرده است. دراین مقاله نظریات چند تن از بزرگان جامعه شناسی را درمورد علل و عوامل انقلاب مطرح می کنیم.
بررسی عوامل تاریخی و معنویت گرایی
میشل فوکو وی که نظریه پرداز مشهور جریان پست مدرنیسم می باشد از معدود اندیشمندانی است که از نزدیک درتهران و قم شاهد وقوع انقلاب بوده است تحلیل وی از انقلاب با دیدگاهش در دو مقوله تاریخ و قدرت ارتباط دارد وی معتقد است که انقلاب ایران با انگیزه های اجتماعی و مادی صورت نگرفته است زیرا مشکلات اقتصادی درآن زمان به آن اندازه اهمیت نداشت که سینه های عریان به مقابله با مسلسل ها بپردازد. از نظر وی شکل و محتوای مذهبی انقلاب امری اتفاقی و تصادفی نیست بلکه تشیع بود که با تکیه بر موضع مقاومت توانست نقش آفرینی نموده و مردم را برعلیه رژیم شاه تحریک کند وی به طور مستقیم به ارزیابی شخصیت امام پرداخته و دراین زمینه او را یک افسانه می داند زیرا هیچ رئیس دولتی نمی تواند کاری کند که مردمش با این پیوندی چنین شخصی و نیرومند داشته باشد. وی درجریان انقلاب به معنویت گرایی اشاره کرده و هدف ایرانیان را در خلال انقلاب ایجاد تحویل و تحول درخویش می بیند و می گوید هدف آنها ایجاد یک تحول بنیادی در وجود فردی و اجتماعی و نحوه تفکر بود. و اسلامی را جستجو می کردند که برای آنان هم دوای درد جمعی می باشد و هم دوای درد فردی ./
فوکو که برای درک انقلاب به سراغ مردم در خیابانها رفته بود می نویسد از دید مردم حکومت اسلامی از یک سو حرکتی برای ارائه نقشی تعریف شده به ساختارهای سنتی جامعه اسلامی و از طرف دیگر راهی برای وارد کردن ابعاد معنوی در زندگی سیاسی بود. به طور خلاصه مفهوم معنویت گرایی سیاسی قلب تحلیل فوکو از انقلاب سیاسی ایران را تشکیل می دهد و وی انقلاب ایران را یک انقلاب فرامدرن می داند.
نظریه های انقلاب و انقلاب اسلامی
فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت) تعداد صفحه:31 مقدمه در مورد رابطه روح و بدن باید گفت بدن مرتبه ای از مراتب نفس و روح است و به همین دلیل در حقیقت، بدن در نفس و روح است نه این که روح در بدن موجود باشد؛ زیرا براساس حکمت متعالیه نفس به دلیل جامعیت و قوت وجودی دارای مراتبی است ...
پایان نامه جهت اخذ درجه کارشناسی ارشد در رشته برنامه ریزی آموزشی عنوان: بررسی ارتباط آموزشهای فنی و حرفه ای رسمی (بخش صنعت) با نیازهای بازار کار از دیدگاه مدیران صنایع مناطق 9 و 10 شهر تهران چکیده تحقیق: بررسی ارتباط آموزشهای فنی و حرفه ای رسمی (رشته های الکترونیک، الکتروتکنیک) ...
به صورت وردودر 193صفحه تحقیق حاضر با هدف بررسی ارتباط رهبری تحول آفرین و توانمندسازی روانشناختی کارکنان انجام گرفته است. این تحقیق از نظر هدف، یک تحقیق کاربردی و از نظر روش گردآوری داده ها از نوع پیمایشی و از نظر روش تحلیل داده ها از نوع همبستگی می باشد. پس از مطالعه پیشینه ...
به صورت ورد ودر114صفحه چکیده: هدف: هدف این پژوهش تعیین اثربخشی آموزش مهارت shy; های ارتباط مؤثر و جرأتمندی بر سازگاری اجتماعی دانشجویان ورودی جدید دانشگاه علوم پزشکی کردستان بود. روش: روش این تحقیق نیمه آزمایشی از نوع پیش zwnj;آزمون- پس zwnj;آزمون و پیگیری با گروه های آزمایش و گواه ...
به صورت وردودر 201صفحه نیاز مردم به خدمات بانکی بیش از پیش در حال افزایش است. مردم انتظار خدمت بیشتر و سریعتر از بانک ها را دارند. حفظ مشتریان موجود و جذب مشتریان جدید، مستلزم برخورداری از مدیریت کارا و مؤثر است (رنجبریان و غلامی کرین، 1385). در واقع امروزه صنعت بانکداری تنها ...