تحقیق تئوری حسابداری
فصل اول:
1- روش اولین صادره از آخرین وارده و تولید ناخالص ملی :
این سوال پیش در آمدی است بر بحث پیامدهای اقتصادی که در فصل های بعدی آمده است . حسابداری اثباتی ( تئوری اثباتی ) چنین استدلال می کنند که تمام مقرارت حسابداری دارای عواقب اقتصادی می باشند و این عواقب را باید در زمانی که راجع به یک استاندارد یا یکی از مقررات ، تصمیم گیری می کنیم ، مد نظر داشت .
فصل بعدی ، بررسی هیئت استانداردهای حسابداری مالی را نشان می دهد که مسئولیت آنها بیان حقیقت است ، مهم نیست که چه نتایج اقتصادی را در بر دارد. این بیشتر در چارچوب مفهومی و با دقت توضیح داده شده است. هر چند Pilate و منتقدان FASBپرسیده اند که «حقیقت» چیست؟
نظر من این است هر چند برخی مواقع مشکل است که حقیقت حسابداری تعریف شود و مشکل است که در زمانهای مختلف سنجیده شود ، اما آن شناخته ترین موضوع می باشد . برای مثال ، ما همگی ارزیابی کردیم که حسابداری بهای تمام شده ی تاریخی، حقیقت را دربارة بهای جاری دارایی ها نمی گوید. حتی اگر چه ممکن است جوابهای دقیقی ازآنچه که حقیقت واقعی اقتصادی را تشکیل می دهد، نداشته باشیم. حتی اگروجود داشته باشد، من معتقدم که ما همگی تصدیق می کنیم که فهمیدن این موضوع ، توانایی ما را در تشخیص سرمایه گذاریهای خوب و بد بهبود می بخشد .
به طور واضح ،آن سهامداران حاضر قادر می سازد خبرهای بد را از به عنوان کسرسهام اعلام نماید . دردنیای امروز که افراد تنها به نتایج اقتصادی بی واسطه توجه می کند ،این همان حقیقت افشاء تعریف می شود ، به بعضی از افرادازآن آسیب می بینند در حالی که بعضی دیگر از آن منفعت می برند . اما اگر بررسی طولانی تری را اتخاذ نماید ، سهام داران حاضر ، به عنوان سهام دار شناسایی می شوند و جنبه های این گفتگو را تغییر می دهند بنابراین من بر این اعتقادم که این مشکلی را ایجاد نخواهدکرد یک توافق ملی را پایه ریزی می کند و اینکه ما باید حقیقت را بگوییم و نتایج را ادامه دهیم .
2- شرکت Allegheny Beverage
به طور کلی ، این مورد بر منافع عمومی قابل دسترس متکی می باشد اما در ابتدا توسط پرفسور جان شانک توسعه یافت . جزئیات بیشتر دربارة موفقیت شرکت Allegheny Beverage قابل دسترس می باشد که ممکن است از Clearing House قسمتی سهامداران بوستون ، MA 02163 خریداری شود .
این مورد شامل جزئیات شکایت تکمیل شده توسط SEC بر ضد شرکت و مؤسسه تجاری حسابرسان می باشد . آن هم چنین شامل فتوکپی مقاله ای است که در روزنامه Wall street در 21 ماه دسامبر سال 1973 ارائه شد ، می باشد که در آن Allegheny اذعان کرد که عملکرد ارزش فروش سال قبل از فروش آن کاملاً مستهلک کرده است . یک نکتة نوشته شده توسط یکی از دستیاران دانشجوی من ارائه شد که نتیجة واقعی موفقعیت ALLgheny به شرح زیر نشان
می دهد :
تصمیم ABC ، سرمایه ای کردن هزینه بهره برداری مشخص و بررسی هزینه های بازار می باشد. تمام قراردادهای مشروط فروش را برای فروش ماشین آلات نشان میدهد در حالی که درآمدسال 1971 بررسی نشده است . به راستی این تنها یکی از چندین کارهای نادرست مدیریت می باشد که در آن زمان تحت امنیت SEC قرار گرفته است
SEC یک درخواست در مقابل ABC در ماه می سال 1973 تهیه نمود که در آنabc مسئولیت نقض کردن قوانین اوراق بهادار مثل تقلب و متزلزل کردن بخشها را بر عهده گرفت هزینه های که به طور غیر قانونی ایجاد شد باعث شدکه ارزش سهام افزایش یافت و سودهای در سال 1971 از طریق استفاده از کارهای چون حساب سازی ایجاد شود آن هم چنین اظهار کرد که رئیس شرکت به طور غیر قانونی 540000 دلار از صندوق های شرکت به عنوان سوء استفاده شخصی برداشت نموده است و هزینه بعدی این بود که 10 میلیون اوراق قرضه به طور نامشروع توسط Valu Vend در معرض فروش قرار گرفت و اظهار داشت که اوراق قرضه از طریق یک معامله ساختگی و با استفاده از مشارکت های ساختگی فروخته شدند. تقاضا ABC به خاطر جلو گیری از تخلفات بیشتر اقدام به دستیابی به یک دستورالعمل که ABC را مجبور می سازد گزارشات خود را بر اساس آن تهیه نمایند او اظهار داشت که این گزارشات گمراه کننده است و آنرا باید تصحیح نماید . در ژانویه سال 1975 دادگاه دولت مرکزی فقط به این بسنده کرد و بر اساس آن رأی صادر نمود که در آن ABC ، در رابطه با اوراق قرضه منع شده است .
علاوه بر این ، این دادگاه هم چنین دستور داد که رئیس باید 70000 دلار به ABC بپردازد تا سوء استفاده شخصی از صندوقهای شرکت را جبران نماید و25000 دلار جداگانه تهیه شود تا به اشخاصی که سهام آورده اند پرداخت شود و به خاطر رها شدن از فشار شرکت سهام را بازخرید نمایند. ABC حسابرسی را انجام داده و متوجه شد که 540000 دلار که توسط رئیس کلاهبرداری شده است باید در حقیقت باز پرداخت نماید ، ABC یک کمیته رسیدگی مستقلی پایه ریزی کرد تا روشهای حسابداری اش را تعدیل نماید.تاگزارشات مالی که توسط SECتأیید شده بود تهیه نمایند. ABC بدون در نظر گرفتن هزینه های کلاهبرداری دستورات دادگاه تأیید نمود در گزارش سالانه اش در سال 1975 ، ABC اظهار کرد که نماینده مستقل ویژه مبلغ 54000 دلار از رئیس شرکت دریافت نماید ولی هیچ مبلغی بابت خسارت دریافت نشده است. ABC یک کمیته رسیدگی مستقل پایه ریزی کرد و شرکتهای Benjamin Botwinnick به عنوان حسابرسان جدید جایگزین شدند . از این رو صورت های مالی سال 1971 تعدیل نشدند . در ماه اکتبر سال 1973 یک سهامدار و یک کار مند در مقابل حق ABC از تمام ساکنان میشیگان دلیل آنها خرید سهام عمومی که ABC بین آوریل سال 1971 و می 1973 خریداری نمود . اظهارات آنهاهمانند درخواست ABC بودو خساراتهای از بابت خرید سهام ABC باقیمت های بالا وهمچنین مبالغی از بابت کلاهبرداری مطالبه نمودند.
پاورپوینت تئوری بازی ها
نظریه بازیها (Game Theory) حوزهای از ریاضیات کاربردی است که در بستر علم اقتصاد توسعه یافته و به مطالعه رفتار استراتژیک بین عوامل عقلانی میپردازد. رفتار استراتژیک، زمانی بروز میکند که مطلوبیت هرعامل، نه فقط به استراتژی انتخاب شده توسط خود فرد بلکه به استراتژی انتخاب شده توسط بازیگران دیگر وابستگی داشته باشد.
زندگی روزمره ما، مثالهای بیشمار از چنین وضعیتهایی دارد که از جمله آنها میتوان به مذاکرات تجاری بین دو کشور، جنگ تبلیغاتی بین دو شرکت رقیب، رای دادن دو سهامدار، بازی بین استاد و دانشجو برای تعیین کیفیت درس، بازی دولت و شهروندان برای اعلام و پذیرش سیاستها، پیشنهاد و رد ازدواج بین یک زن و مرد اشاره کرد.
تاریخچه:
درسال ۱۹۲۱ یک ریاضیدان فرانسوی به نام امیل برل برای نخستین بار به مطالعه ی تعدادی از بازیهای رایج در قمارخانهها پرداخت و تعدادی مقاله در مورد آنها نوشت. او در این مقالهها بر قابل پیشبینی بودن نتایج این نوع بازیها به طریق منطقی تاکید کرده بود.
اگرچه برل نخستین کسی بود که به طور جدی به موضوع بازیها پرداخت، به دلیل آن که تلاش پیگیری برای گسترش و توسعه ی ایدههای خود انجام نداد، بسیاری از مورخین ایجاد نظریه ی بازی را نه به او، بلکه به جان ون نویمن ریاضیدان مجارستانی نسبت دادهاند.
آن چه نویمن را به توسعه ی نظریه ی بازیها ترغیب کرد، توجه ویژه ی او به یک بازی با ورق بود.
ساختار سرمایه و کارآیی شرکت یک روش جدید برای تست تئوری عامل و کاربردی برای صنعت بانکداری
- مقدمه
هزینه های نماینده (عامل)، در حاکمیت شرکت هم در صنایع مالی و هم در صنایع غیرمالی از جمله مسائل مهمی می باشند. تفکیک مالکیت و کنترل در یک شرکت تحت مدیریت حرفه ای میتواند باعث شود مدیران، بقدر کافی تلاش کاری انجام ندهند، در عایدی های اکتسابی زیاده روی کرده و ورودی ها و خروجی هایی را انتخاب کنند که با برتری های خودشان مناسب است و یا در غیر اینصورت نمی توانند ارزش شرکت را به حداکثر برسانند و در واقع ، هزینه های نماینده مالکیت خارجی برابر است با ارزش از دست رفته از مدیران حرفه ای که بهره وری شخصی شان را به جای ارزش شرکت به حداکثر
می رسانند.
تئوری بیان می کند که انتخاب ساختمان سرمایه ممکن است به کاهش این هزینه های نماینده کمک کند . تحت فرضیه هزینه های عامل، قدرت نفوذ بالا و یا نسبت پائین سهم متعارفی / سرمایه،هزینه های نماینده سهم متعارفی خارجی را کاهش میدهد و ارزش شرکتی با تحمیل کردن و یا تشویق کردن مدیران باری تلاش بیتشر در زمینة سود سهامداران افزایش مییابد. ازموقع چاپ مقالة اصلی توسط Meckling , Jensen (1976) ، نوشتجات گسترده ای راجع به چنین توضیحات تئوریتیکی عامل ساختمان سرمایه فراهم شده است. قدرت نفوذ بیشتر مالی ممکن است مدیران را تحت تأثیر قرار دهد و هزینه های نماینده را از طریق تهدید تصفیه کاهش دهد، که این باعث ضررهای شخصی به مدیران می شود که به عبارتی در حقوق، شهرت و اعتبار،درآمدهای اضافه بر حقوق و غیره دچار ضرر می شوند و از طریق فشار برای تولید جریان نقدی، پرداخت هزینه های سود صورت بگیرد. قدرت نفوذ بالاتر میتواند کشمکش های بین سهامداران و مدیران را در رابطه با انتخاب سرمایه گذاری کاهش دهد، پذیرش مقدار خطر را بالا برد و شرایطهایی که تحت آن شرکت تصفیه شده است و سیاست سود سهام همگی را بیشتر قابل تحمل سازد.
مشکلات حاکمیت شرکت، هزینه های عامل و ساختمان سرمایه ، به ویژه سؤالات مهمی پیرامون سیاست و تحقیق مطرح می کنند که در رابطه با صنعت بانکداری میباشند. شاهد قابل عرضه برای امور مورد نظر و ضررهای بزرگ از بعضی سازمان های اصلی بانکداری بین المللی در ورشکستگی های شرکت بزرگ اخیر بیانگر آن است که این سازمان های بانکداری ممکن است بعضی مسائل و مشکلات پیرامون حاکمیت اصلی خودشان داشته باشند، هزینه های عامل نیز ممکن است به ویژه در این صنعت بزرگ باشند چون بانک ها با ماهیت مبهمی که از لحاظ اطلاعات دارند، اطلاعات خصوصی را در زمینة مشتریان وام شان و سایر موارد اعتباری حفظ می کنند. علاوه بر این، ساختمان سرمایة بانک، مستقیماً به وسیله قانون و مقررات تحت تأثیر قرار می گیرد، آنها حداقل ها را برای سرمایة سهم متعارفی و انواع دیگر سرمایة قانونی [1] را جهت ممانعت از ریسک کردن بیش از حد تنظیم میکنند و احتمالاً هزینه های عامل نیز تحت تأثیر قرار می گیرند. حاکمیت شرکت ، هزینه های عامل و ساختمان سرمایه از جمله موضوع هایی هستند که در بانکداری مهم هستند چون نقش های عمده ای را با این صنعت ایفا می کنند و در فراهم آوری اعتبار برای شرکتهای غیرمالی و در انتقال اثرات سیاست پولی و در فراهم آوری پایداری برای اقتصاد به صورت کلی بسیار ارزشمندند.
علیرغم اهمیت این موضوع ها، تحقیق نسبتاً کمی در زمینة فرضیه هزینه های عامل در نوشتجات بانکداری وجود دارد و به بهترین وجه ممکن،شاهد تجربی در نوشتجات مالی بصورت یک مجموعه مخلوط شده است. تست هایی از فرضیة هزینه های عامل عمدتاً مقیاس های کارایی شرکت را در زمینة نسبت سرمایه سهم متعارفی و یا اندیکاتور دیگر قدرت نفوذ به اضافه بعضی از متغیرهای کنترل برگشت میدهد. پیش بینی قابل تست فرضیه آن است که افزایش نسبت قدرت نفوذ باید باعث هزینه های عامل پائین تر سهم متعارفی خارجی شده و کارآیی شرکت را بالا ببرد و همه چیز دیگر مساوی حفظ گردند. با اینحال، وقتی قدرت نفوذ، نسبتاً بالا شود، افزایش های بیشتر، هزینه های عامل چشمگیری از بدهی خارجی را تولید می کنند از جمله هزینه های مورد انتظار ورشکستگی و یا پریشانی مالی – که از کشمکش های بین سهامداران و صاحبان سند قرضه مطرح می شود. چون تشخیص تجربی وجه تمایز بین دو منبع هزینه های عامل دشوار است، بنابراین تحقیق موجود کاربردمان، کارآیی شرکت را بصورت انعکاس دهندة کل هزینه های عامل بررسی میکند و رابطه ای غیریکنواخت میان کارآیی و قدرت نفوذ برقرار می سازد.
حداقل 3 مشکل در بررسی های قبلی آشکار می گردد که ما در کاربردمان به آنها اشاره میکنیم. اولاً ،مقیاس های کارآیی شرکت، معمولاً نسبت هایی گرفته شده از صورتحساب های مالی و یا داده های بازار سهام هستند مثل حاشیه های عمل کنندة تنظیم شدة شرکت و یا برگشتی های بازار سهام.
این مقیاس ها، خارج از اثرات اختلاف ها در فاکتورهای بازار برون زا که ارزش شرکت را تحت تأثیر قرار میدهند، خالص نمی باشند، اما ورای کنترل مدیریت هستند و بنابراین نمیتوانند هزینه های عامل را انعکاس دهند. بنابراین تست ها ممکن است با فاکتورهایی دچار اختلال شوند که به هزینه های عامل ارتباطی ندارند. همچنین این بررسی ها، معمولاً محک جداگانه ای را برای کارآیی هر شرکت که در صورت به حداقل رسیدن هزینه های عامل مشخص خواهند شد، تنظیم نمی کنند.
ما مشکل اندازه گیری را با استفاده از کارآیی سود بصورت اندیکاتور کارآیی شرکت مان مشخص می سازیم. اتصال میان کارآیی تولیدی و هزینه های عامل در ابتدا توسط Stigler (1976) پیشنهاد شد و کارآیی سود، تصفیة مفهوم کارآیی پیشرفته را از آن زمان نشان می دهد. کارآیی سود، ارزیابی می کند که یک شرکت چقدر به کسب سودی که با بهترین عمل شرکتی میتواند به دست آورد، نزدیک است شرکتی که با شرایط های بیرونی یکسانی هم مواجه است. این برتری، کنترل فاکتورهایی را امکانپذیر می سازد که در خارج از کنترل مدیریت است، مدیریتی که بخشی از هزینه های عامل نمی باشند. برعکس، مقایسه های به عمل آمده از نسبت های مالی استاندارد، برگشتی های بازار سهام و مقیاس های مشابه، عمدتاً کنترل این فاکتورهای برون زا را انجام نمی دهند. حتی وقتی مقیاس های بکار رفته در نوشتجات مربوطه با توجه به صنعت، تنظیم شده باشند، ممکن است اختلاف های مهم در عرض شرکت های داخل یک صنعت را به حساب نیاورند – مثل شرایطهای بازاری محلی – همانطور که قادریم با کارآیی سود کار کنیم. علاوه بر این کارآیی یک شرکت با بهترنی عمل تحت شرایطهای بیرونی یکسان، محک معقولانه ای برای آن است که چگونه شرکت در صورت به حداقل رسیدن هزینه های عامل انتظار دارد عمل کند.
دوماً ، تحقیق قبلی به طور کلی، احتمال علیت معکوس از کارآیی به ساختمان سرمایه را به حساب نمی آورد. اگر کارآیی شرکت ، انتخاب ساختمان سرمایه را تحت تأثیر قرار دهد، در اینصورت ناتوانی برای به حساب آوردن این خسارت معکوس باعث انحراف معادلات همزمان می شود.
بعبارتی، رگرسیون های کارآیی شرکت روی مقیاس قدرت نفوذ میتواند اثرات ساختمان سرمایه را روی کارآیی با اثرات کارآیی روی ساختمان سرمایه مختل سازد.
ما این مشکل را با ایجاد خسارت معکوس از کارایی به ساختمان سرمایه مشخص میکنیم. در اینجا به بحث پیرامون دو فرضیه می پردازیم که به این موضوع اختصاص دارد چرا کارآیی شرکت ممکن است انتخاب ساختمان سرمایه راتحت تأثیر قرار دهد، فرضیه ریسک کارآیی و فرضیة ارزش امتیاز.
ما یک مدل ساختمانی دو معادله ای تشکیل می دهیم و آن را با استفاده از حداقل مربع های دومرحله ای (2SLS) برآورد می کنیم. معادلة کارایی سود اختصاص یافته به صورت عملکرد یا تابعی از نسبت سرمایة سهم متعارفی شرکت و متغیرهای دیگر برای تست فرضیة هزینه های عامل بکار می رود و معادلة اختصاص دهندة نسبت سرمایه سهم متعارفی بصورت تابعی از کارآیی سود شرکت و متغیرهای دیگر برای تست اثرات خالص فرضیه های ریسک کارآیی و ارزش امتیاز انحصاری بکار می رود. هر دو معادله از لحاظ اقتصاد سنجی از طریق محدودیت های محروم سازی شناسایی شده اند که با تئوری ها ثابت هستند سوماً ، عده ای اما نه همة بررسی های قبلی، ساختمان مالکیت را به حساب نمی آورند. تحت هر تئوری واقعی هزینه های عامل، ساختمان مالکیت مهم است، چون آن تفکیکی از مالکیت و کنترل است که هزینه های عامل را خلق می کند. سهام داخلی بیشتر ممکن است هزینه های عامل را کاهش دهد، گر چه تلاش در سطوح بسیار بالای دارایی داخلی معکوس میشود. همچنین مالکیت بلوک خارجی و یا مایملک سازمانی تمایل دارند تا هزینه های عامل را با خلق یک مانیتور نسبتاً مؤثر مدیران کاهش دهند. محروم سازی متغیرهای مالکیت ممکن است نتایج تست را منحرف سازد چون متغیرهای مالکیت ممکن است با متغیر وابسته در معادلة هزینه عامل (کارآیی ) همبسته باشد و با متغیر اصلی بیرونی (قدرت نفوذ) و از طریق فرضیه های خسارت معکوس فوق الذکر.
]مقدمه[
این متن بر دو نظریه اصلی تمرکز دارد. نظریه اول (H1) مربوط می شود به یادگیری درون سازمانی (intra - organizational learning) که بر اثرات شاخصهای سازمان یادگیرنده در تأمین کنندگان بریتانیایی بر یادگیری سازمانی حاصله شان تاکید دارد.
نظریه (فرضیه) دوم (H2) در مورد یادگیری (بین سازمانی) است inter-organization learning که بر این مضوع تاکید دارد که شاخص های سازمان یادگیرنده بصورت برجسته ای از برخی اشکال ارتباط میان خودروسازان و تامین کنندگان حاصل می شود.
شاخص های سازمان یادگیرنده: کار سیستمی و یادگیری سیستمی – جریان آزاد افقی و عمودی اطلاعات
تعلیم و ترذبیت تمام نیروهای کاری – تفکر سیستماتیک و مدلهای ذهنی – سیستم پاداش یادگیری برای کارکنان بهبود مستمر کار – لابراتوارهای یادیگیری و آزمایش های ثابت – مدیریت مشارکتی و مدریت سلسله مراتبی نامتمرکز انعطاف پذیری شرکت – استراتژی و کارکنان – فرهنگ یادیگری
]2[-پادگیری سازمانی
سه نوع اصلی تئوری یادگیری: یادگیری فردی، تیم و سازمانی
دیکشنری آکسفورد واژه «یادگیری» را چنی تعریف می کند: «بدست آوردن دانش یا مهارت بوسیله ترمین، مطالعه یا تفکر» ولی یادگیری یک فرد و یادگیری یک سازمان یکسان نیستند. بنابراین در ادامه به تشریح تئوری های یادگیری شخصی، یادگیری گروهی و یادگیری سازمانی می پردازیم:
2-1-1- تئوری یادگیری فردی:
تعریف ذکر شده در مورد یادگیری معمولاً در مورد یادگیری فردی بکار می رود. شناخته شده ترین و پرکاربردترین تعریف در مورد یادگیری فردی تعریفی است که هیلیگارد و باور (Hiligard & Bower) بیان می کند:
«ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ»
برای درک بهتر یادگیری فردی، سه رویه کلی تئوریهای یادگیری فردی ارائه می شوند:
(1) تئوری یادگیری کلاسیک
(2) تئوری یادگیری رفتاری (behaviounstic)
(3) تئوری یادگیری معرفتی (Cegnitive)
(1) تئوری یادگیری کلاسیک. در قرن 19 مطرح شد. آن برروی دانش دریافتنی انسان از راه شنیدن متمرکز می شد و به فرآیند دریافت و کسب دانش می پرداخت.
گرچه تئوری یادگیری کلاسیک تنها بر درک گفتاری تمرکز داشت، تئوریهای جدیدی نیز توسعه پیدا کردند که آنها برروی تغییرات رفتارهای قابل مشاهده مطالعه می کردند.
(2) تئوری یادگیری رفتاری. در دهه های 1930 و 1950 نقش اصلی را بر عهده داشت. و آن زمان تمرکز تحقیقات روی تغییر رفتارهای مشاهده شده متمرکز بود. ولی در ارگانیسم یادگیری بعنوان یک جعبه سیاه عمل می کرد.
در یک مدل محرک – پاسخ، محققان در جستجوی قوانینی هستند که از تحریکات و پاسخهای مشاهده شده در ارگانیسم ناشی شده باشند.
سؤال اینست که آیا واکنش های معمول با انگیزه های مثبت قابل تغییر هستند.
رفتارشناسان درگذشته مورد انتقاد قرار گرفته بودند بدلیل غفلت از فرآیند درونی یادگیری.
رفتارشناسان جدید که سعی بر آن داشتند که این فرایند درونی و غیرقابل روئیت را با ساختار نظری شرح دهند تنها بصورت جزئی موفق به آدرس دهی این بخشها شدند.
(3) به کمک تئوری های ادراکی که مهمترین نمونه های آن «پیاگت» بود، دیدگاه جهبه سیاه در یادگیری موضوعات کنار گذاشته شو.
درنتیجه، آگاهی و فرآیند های درک درونی اشخاص، مورد تأکید و تقویت قرار گرفت.
توانایی عمل (کنش) بعنوان ساختار ادراک (توانایی های تفکر و حل مسئله) در فرد، مورد جستجو قرار گرفت. تئوری ادراکی پش زمینه ی علمی فوردی را شکل می دهد.
2-1-2- تئوری یادگیری تیمی:
طبق آنچه پاولوفسکی می گوید، یادگیری تیمی نقش حیاتی در انتقال دانش دارد. که با آن دانش یاگیری فردی به دانش سازمانی تبدیل یم شود و پس از آن نی تواند میان دیگر اعضای سازمان نیز به اشتراک گذاشته شود. سنگ (Senge) از این هم فراتر می رود و می گوید:
«اگر تیم ها نتوانند یاد بگیرند، سازمان نخواهد توانست یاد بگیرد»
این ادعا در این جای بحث دارد که تنها با یادگیری تیمی یادگیری سازمانی میسر می شود، که این نگاهی یکطرفه است. و این حقیقت را که فرد می تواند مستقیماً به کل سازمان یاد بدهد و می تواند دانشی را که از کانالهای مختلف ارتباطی بدست آورده توزیع کند، نفی می کند.
اگرچه این مورد ممکن است از دیدگاه دیگر بعنوان بهترین نوع انتقال دانش در شخص معرفی شود. دانش فردی و توانائی های فردی برای یادگیری با یادگیری تیمی درآمیخته که آن کوچکترین واحد سازمانی را در یادگیری سازمانی شکل می دهد.
کارایی به شاخصهای یادگیری فردی وابسته است.
یادگیری تیمی، نقش اصلی را در تبدیل و انتقال یادگیری فردی به یادگیری سازمانی ایفا می کند.
2-1-3- تئوری یادگیری سازمانی:
یکی از نخستین تعاریف یادگیری سازمانی توسط آرگریس (Argyris) ارائه شده که او تنها برروی فرآیند متمرکز شده:
«یادگیری سازمانی یک فرآیند کشف و تصحیح خطاست»
یکسال بعد آرگریس و شاون (Schon & Argyris) تعریف ذیل را ارائه کردند که در آن یادگیری فردی و دانش سازمانی لحاظ شده است:
«یادگیری سازمانی زمانی تحقق پیدا می کند که اعضای سازمان بعنوان عوامل یادگیری در سازمان عمل کنند به تغییرات داخلی و خارجی محیط سازمان پاسخ دهند، خطاها را کشف و تصحیح کنند و نتایج پیشگیری هاشان را در غالب تصاویر شخصی درآورده و در سازمان به اشتراک بگذارند.»
دانکن و ویز (DunCan و Weiss) یک تعریف فشرده تر را ارائه کرده اند که این تعریف هم روی فرآیند تمرکز دارد، هرچند صراحتاً شامل اشخاص نمی شود ولی به دانش سازمانی اشاره می کند:
«یادگیری سازمانی در اینجا بعنوان فرایندی در داخل سازمان تعریف می شود با دانش در باره ارتباط بین عمل نتیجه و تاثیر محیط برروی این روابط»
فیول و لایلس (Lyles & Fiol) تعریف زیر را پیشنهاد می کنند:
«یادگیری سازمانی عبارتست از فرآیند بهبود فعالیت بوسیله دانش و درک بهتر» این تعریف دانش سازمانی را دربر می گیرد ولی در آن افراد بعنوان یادگیری مطرح نمی شوند. این تعریف محدودیتی را برای یادگیری سازمالنی ایجاد می کند که مطابق آن یادگیری سازمانی تنها زماین روی می دهد که فعالیتها و کارها بهبود یافته باشند و نه زمانی که دانش سازمان دچار تغییر شده باشد.
استیتا (Stata) تعریف دیگری دارد که تاکیدش روی دانش سازمانی است:
«ابتدا» یادگیری بوسیله به اشتراک گذاشتن بینش ها، دانش و مدلهای ذهنی اتفاق میفتد در دوم، یادگیری برروی دانش و تجربیات گذشته بنا می شود.»
استیل (Staehle) تعریفی بر مبنای دانش و شامل سیستم های یادگیری ارائه می دهد:
«یادگیری سازمانی یک توسعه (بیشتر) بر مبنای دانش است که آن با تمامی اعضای سازمان به اشتراک گذارده شده. یک تفاوت بنیادی میان سازمان و افراد اینست که سازمانها کم و بیش بعنوان سیستمهای یادگیری مستقل از فرد توسعه می یابند.
این موضوع ممکن است براحتی مورد سوء تفاهم قرار بگیرد که یادگیری سازمانی می تواند بدون تاثیر متقابل میان سازمان و شخص اتفاق بیافتد.
این نکته در اینجا قابل ذکر است که سیستم های با قاعده (formal) لازمه ی یادگیری سازمانی نیستند و یادگیری سازمانی می تواند در روشهای (informal) نیز بوقوع بپیوندد.
پاولوفسکی (Pawlowsky) تلاش کرد که یک تعریف مرکب بی قاعده از تعارف متفاوت موجود ارائه دهد:
آرگریس وشون دومین سطح یادگیری سازمانی را یادگیری دوحلقهای (double-loop learning)مینامند که میتواند یادگیری (change learning) نیز گفته میشود.
یادگیری دوحلقهای زمانی رخ میدهد که مقادیر حاکم پرسیده شده و تغییر کند، زیرا تنظیمات فرآیندیادگیری با فرآیند تک حلقهای هیچگاه مافی نبوده اسنت. بنابراین، مقادیر حاکم، معیارهای اساسیسیاستها و اهداف سازمان اصلاح میشوند، که آنها فعالیتها را بسوی یک صورت ممکن متفاوت هدایتمیکنند. (شکل 3-2)
این مسئله که کدام تئوری جدید پذیرفته شده، اغلب بستگی به این دارد که در یک سازمان چه ایدهرقابتی وجود دارد. در همه موارد، توانایی حل مسئله یک سازمان مانند افزایش مداوم یادگیریدوحلقهای است که رخ میدهد. از این رو، یادگیری دوحلقهای را یک حلقهای اصلاح کننده (تعدیلکننده) نیز میتوانیم بگوییم.
طبق نظر استل (Staehle) حل مسئله متناوب بشرطی شانس پذیرفته شدن دارد که اعضای سازمان باورکنند که بوسیله آن میتوانند بسیار آسانتر به اهدافشان برسند.
شانس برای تغییر در نمونه به اندازهی اختلاف میان نتایج خواسته شده و نتایج واقعی، افزایش پیدامیکند. این بدان معنی است که اگر یادگیری تک حلقهای به اندازه کافی برای رسیدن به اهداف یاحداقل اهداف طولانمی نبود، مقادیر حاکم در قالب یادگیری دوحلقهای تغییرز میکنند.
هر دو نوع یادگیری سازمانی میتواند بوسیلهی یادگیری ثانوی تحلیل شود.
2-3-3- یادگیری ثانوی یا یادگیری یادگیری (Deutero - Learning)
]زیرنویس: کلمه "Deutero" از کلمه یونانی "Seutepos" آمده بمعنی «دومین» است[
]زیرنویس: هدبرگ (Hedberg) و اولریخ (Ulrich) در کارهایشان یادگیری دوحلقهای و یادگیری ثانویرا یکسان درنظر گرفتهاند که صحیح نیست[
سویمن و بالاترین سطح یادگیری سازمانی در مدل یادگیری سازمانی آرگریس و شون یادگیری ثانویاست که میتواند یادگیری یادگیری نیز گفته شود.
یادگیری ثانوی، بعنوان فرتآیندی تعریف میشود که در آن یادگیری تک حلقهای و یادگیری دوحلقهایمورد توجه قرار گرفته (زیر نظر بوده) و بوسیله حداقل یک مشاهده کننده منعکس میشود.
یادگیری ثانوی یادگیری و بهبود فرآیند یادیگیری سازمانی را در سطح تک حلقهای و (یا) دوحلقهایممکن میسازد.
انعکاس کامل زمینهی یادگیری، رفع موانع یادگیری و افزایش مکانیسمهای پشتیبان یادگیری براییادگیری سازمانی موفق ضروری است.
آگریس و شون اعتراف میکنند که یادگیری سازمانی معمولاً به یادگیری تک حلقهای محدود شده و بایادگیری دوحلقهای درگیر نمیشود. آنها همچنین میگویند یادگیری ثانوی غالباً برای بازتاب در موردیادگیری تک حلقهای مورد استفاده قرار میگیرد و نه دو حلقهای.
یک کاربرد عملی سه سطح متفاوت یادگیری میتواند سازمانهای اروپایی باشند که خرابیها و ضایعاتزیادی در محصولاتشان یافت میشود.
سومین گروع چرخه های یادگیری پیشرفته با حافظه گفته می شوند، زیرا هم عمل و یادگیری سازمانی و هم فردی را دربر می گیرند، این گروه همچنین شامل دانش سازمانی نیز می شوند.
مولر – استرونس (Muller-Strevens) و Pautzke مدلی ارائه کرده اند که شامل گامهای کسب دانش است. فرآیند یادگیری با یک «عمل» که بسو.ی یادگیری فردی هدایت می کند انجام می گیرد که بر مبنای «تجربه» فردی یا احساس تفاوت در محیط است.
در طول فرآیند «یادگیری جمعی» دانش فردی تبدیل به دانش سازمانی میشود.
این مدل یک ضعف آکار دارد و آن اینست که همانطور که تجربه در تیم نمی تواند بدست آید یادگیری هم بطور فردی اتفاق نمی افتد.
مدلی که بوسیله ی نوناکا و تاکوچی ارائه شده «مدل فرآیند خلق دانش سازمانی پنج فازی» گفته می شود. مدل بر پایه ی مارپیچ خلق دانش سازمانی بنا شده است.
که از دو بعد استفاده می کند: معرفت شناسی epistemological و وجودشناسی ontological
جنبه ی معرفت شناسی، تفاوت میان دانش تلویحی و دانش آشکار را بعنوان مشخصه ی کلیدی دارد. و شامل حرکت میان روشها و سبکهای متفاوت تبدیل دانش است.
این با مد (1) اجتماعی سازی (Socialization)شروع می شود (پی سازی) امتداد می یابد با (2) برونی سازی (Externalization) (گفتگو یا بازتاب جمعی) سپس (3) ترکیب (Combination) (مرتبط کردن دانش آشکار) و پایان می یابد با (4) میانی سازی (internalization) (یادگیری با عمل) و در اینجا هرچه می تواند از سر گرفته شود.
جنبه ی وجودشناسی بمعنی سطح مختلفی است که خلق دانش در آن بوقوع می پیوندد، از فرد به گروه و به سامان، و حتی درون سازمانی. (که می توانند بعنوان یک سطح فردی جدید دیده شود)
مقدمه ۵
۲-یادگیری سازمانی ۵
۲-۱- انواع مختلف تئوریهای یادگیری ۶
۲-۱-۱- تئوری یادگیری فردی ۶
۲-۱-۲- تئوری یادگیری تیمی ۸
۲-۱-۳- تئوری یادگیری سازمانی ۹
۲-۲- یاتدگیری درون سازمانی و یادگیری سازمانی ۱۴
۲-۲-۱- یادگیری سازمانی ۱۵
توسعه ی یک بیک ۱۶
۲-۲-۲- یادگیری درون سازمانی ۱۸
۲-۳- سه سطح یادگیری سازمانی ۲۱
۲-۳-۱- یادگیری تک حلقه ای و یادگیری تنظیمی ۲۲
۲-۳-۲- یادگیری دو حلقهای یا یادگیری متغییر ۲۴
۲-۳-۳- یادگیری ثانوی یا یادگیری یادگیری (Deutero – Learning) 25
2-4- فاکتورهای اولیهی یادگیرزی سازمانی ۲۶
۲-۴-۱- فرصتها بعنوان فاکتورهای اولیه برای یادگیری سازمانی ۲۷
۲-۴-۲- تهدیدیها بعنوان فاکتورهای اولیه برای یادگیری سازمانی ۲۷
۲-۴-۳- اشخاص بعنوان فاکتورهای اولیه یادگیری سازمانی ۲۸
۲-۵- فاکتورهای بازدارنده و تحریک کننده یادگیری سازمانی. ۲۸
۲-۵-۱- فاکتورهای تقویت کننده یادگیری سازمانی ۲۸
(۲) تنوع در تفکرات (Thinking in alternatives) 30
(3) ترویج و گسترش آزمایش (Promoting of experimentation) 31
2-5-2- فاکتورهای مانع یادگیری سازمانی ۳۲
۲-۶- حافظه سازمانی (Organizational Memory) 34
2-6-1- دیدگاههایی در مورد حافظه سازمانی ۳۴
۲-۶-۲- تعریف حافظه سازمانی ۳۷
۲-۷-۱- چرخههای اولیهی یادگیری سازمانی ۳۹
۲-۷-۲- چرخههای پیشرفته یادگیری سازمانی ۴۱
۲-۷-۳- چرخه های یادگیری پیشرفته با حافظه ۴۳
۶-۲-۱- بحث و انتخاب فلسفه تحقیق ۴۷
۶-۲-۲- بحث و انتخاب روش تحقیق ۵۱
۶-۳- روش تحقیق تجربی ۵۳
۶-۳-۱- رویه تحقیق اولیه ۵۳
۶-۳-۲- مصاحبه های اکتشافی با تامین کنندگان قطعات خودرو ۵۴
۶-۳-۳- بررسی پرسشنامه ۵۴
۶-۳-۳-۱- تشریح فرضیه ی اول ۵۴
۶-۳-۳-۲- تشریح فرضیه دوم ۵۶
۶-۳-۳-۳- عملیاتی کردن موارد و طراحی پرسشنامه ۵۷
۶-۳-۴- مصاحبه های ژرف نگر با تامین کننده های منتخب ۵۸
بررسی تئوری حسابداری (2)
در سال 1987 هیات تدوین استانداردهای مالی، تهیه گردش وجوه نقد را الزامی نمود. این صورت مالی جایگزین صورت حساب تغییر در وضعیت مالی گردید. صورت تغییر در وضعیت مالی بر اساس تغییر در داراییها، بدهیها و حقوق صاحبان سهام تهیه میشد.
در سال 1936 بر اساس APB شماره 3 تهیه صورت تغییر در وضعیت مالی توصیه گردید ولی تهیه آن اجباری نشد. در ابتدای سال 1971 کمسیون بورس اوراق بهادار آمریکا تهیه این صورت مالی را برای شرکتهای پذیرفته شده در بورس الزامی نمود. در پاسخ به عمل کمیسیون بورس اوراق بهادار آمریکا، APB شماره 19 در سال 1971 منتشر شد. این بیانیه جایگزین APB شماره 3 گردید. در نتیجه تهیه صورت تغییرات در وضعیت مالی را الزامی نمود. تهیه صورت جریان وجوه به جای صورت جریان نقد منعکس کنندة تمایل FASB به گزارشگری بر مبنای اصل نقدی به عنوان یک مکمل برای صورت سود و زیان و ترازنامه ای می باشد که بر اساس فرض تعهدی تهیه میشود. صورت جریان وجوه نقد، صورت تغییرات در وضعت مالی وجوهی میباشد که به عنوان وجه نقد طبقهبندی میشود. APB شماره 19 تهیه یکی از 2 صورت فوق را الزامی نمود. بیشتر شرکتها تغییر در وجوه را به عنوان تغییر در سرمایه درگردش در نظر گرفتند و آنرا تهیه نمودند. زیرا صورت گردش وجوه نقد یک حالت ساده و ویژه از صورت تغییر در وضعیت مالی میباشد.
این فصل با تجزیه و تحلیل منطق زیربنایی صورت تغییر در وضعیت مالی شروع میشود.
همچنین تحقیقات تجربی و تئوریکی در این فصل بررسی میشود:
منطق زیربنایی تهیه صورت تغییرات در وضعیت مالی:
APB شماره 19 اهداف گزارشگری صورت تغییر در وضعیت مالی را به شرح زیر بیان میدارد.
1- افشای کامل تغییر در وضعیت مالی.
2- تلخیص فعالیتهای سرمایهگذاری و تأمین مالی.
3- گزارش جریان وجوه حاصل از فعالیتهای عملیاتی.
این اهداف مستقیماً از صورت سود و زیان و ترازنامة مقایسهای بدست میآید زیر این اطلاعات در این دو صورت مالی قرار دارد. بنابراین اطلاعات جدیدی در صورت تغییر در وضعیت مالی گزارش میشود هر چند این اطلاعات به صورت معاملات خلاصه شدهای که در صورت سود و زیان و ترازنامه مقایسه ای ارائه شده است گزارش میشود. به عبارت دیگر صورت تغییر در وضعیت مالی روش دیگری برای طبقهبندی و گزارشگری معاملات نسبت به آنچه که در ترازنامه و سود وزیان وجود دارد ارائه مینماید ولی با توجه به اینکه صورت تغییرات در وجوه نقد بر اساس تعریف و اندازهگیری عناصر مربوط به ترازنامه و سود و زیان تهیه شده است، لذا این صورت ممکن است به عنوان مشتقی از صورتهای مالی نامیده شود. منطق زیربنایی این صورت میتواند به صورت بدهکاری معاملات = بستانکاری معاملات باشد.
دو بخش برابر در صورت تغییر در وضعیت مالی وجود دارد که به عنوان منابع و مصارف نامیده میشود. منابع به عنوان بستانکار معاملات تعریف میشود بستانکاران معاملات از افزایش بدهیها و حقوق صاحبان سهام معرف یک سرمایه جدید و در دسترس برای شرکت از محل منابع خارج شرکت از قبیل صدور سهام، استقراض و همچنین منابع داخل شرکت از قبیل سود خالص است. عایدات پس از واگذاری دارائیها ( کسورت دارائیها) و همچنین دیگر منابع داخلی قابل دسترس برای شرکت ایجاد مینماید.
مصارف به عنوان بدهکاران معاملات تعریف میشود. بدهکاران معاملات از کاهش در بدهیها و حقوق صاحبان سهام و افزایش در داراییها ناشی میشود. کاهش در بدهیها و حقوق صاحبان سهام معرف کاهش در سرمایه شرکت میباشد.
جدول 1-11
شکل استاندارد صورت تغییرات در وضعیت مالی
منابع ( بستانکار معاملات)
1- افزایش در جریان وجوه نقد ناشی از :
الف- سود خالص
ب- منابع دیگر
2- دیگر منابع
3- کاهش در ماندة وجوه برای یک دوره در صورت وجود.
مصارف ( بدهکار معاملات )
1- کاهش در جریان وجوه نقد ناشی از:
الف- زیان خالص
ب- حاصل از منابع دیگر
2- دیگر مصارف
3- افزایش در مانده وجوه برای یک دوره در صورت وجود
این دو نوع از معاملات شامل تسویه بدهی کاهش در سرمایه مربوط به مواردی از قبیل خرید خزانه، پرداخت سود سهام و زیان خالص میباشد. افزایش در داراییها معرف یک سرمایه گذاری جدید به عنوان یک منبع مالی برای شرکت میباشد. در همة حالات منابع در دسترس شرکت در نتیجه معاملات بدهکار کاهش مییابد.
ساختار اصلی معادله 1-11 تشکیل دهندة منطق صورت تغییر در وضعیت مالی میباشد و لیکن صورت تغییرات در وضعیت مالی ادامه دهندة صورت جریان وجوه میباشد. در یک صورت جریان وجوه اقلام ترازنامه به عنوان بخشی از آنچه که توازن وجوه نامیده میشود تعریف میشود. هدف صورت گردش وج.ه نشان دادن چگونگی افزایش در حسابهای وجوه ناشی از درآمد و دیگر منابع و کاهش ناشی از زیان و دیگر مصارف میباشد. مفهوم جریان وجوه معرف منابع قابل استفاده و در دسترس و نقد شرکت میباشد. لذا صورت گردش وجوه به صورت وجوه مربوط به فعالیت عملیاتی نزدکتر است تا به حسابدرای تعهدی.
صورت جریان وجوه ساختار صورت تغییرات در وضعیت مالی اثر گذاشت. در هر دو بخش منایع و مصارف در صورت تغییر در وضعیت مالی معاملات به بخشهای تأثیرگذار بر روی وجوه و بخشهای تأثیرگذار بر روی حسابها طبقهبندی شده است. اثر سود خالص بر روی مانده وجوه جداگانه گزارش میشود. این ساختار پیچیدة تغییر در صورت وضعیت مالی در شکل 1-11 بیان شده است. ذکر این نکته ضروری است که منطق اصلی در معادله 1-11 بیان شده است. شکل پیچیدهتر جدول 1-11 تنها یک روش مفصل از طبقهبندی بدهکاران و بستانکاران معاملات و قرار دادن جریان وجوه به سوی صورت تغییرات در وضعیت مالی معرف توسعه اطلاعات گزارش شده میباشد. صورت جریان وجوه از معاملات 1- الف) و 1- ب) تشکیل شده است.
معاملاتی که بر روی حسابهای وجوه تأثیری ندارند حذف شدهاند. نتیجه این امر گزارش تغییر در ماندة وجوه و چگونگی ایجاد این تغییرات بود. تأکید بر گزارشگری جریان وجوه بیشتر بر روی نقدینگی متمرکز شده است. با افزودن معاملات شماره 2 در شکل 1-11 یک جمع بندی جامع از کلیه تغییرات در وضعیت مالی حاصل می شود و فقط به حسابهای ماندة وجوه خلاصه نمیشود. این روش را صورت تغییر در وضعیت مالی مینامند. انواع معاملاتی که در قسمت شماره 2 شکل 1-11 نشان داده شده است شامل فعالیتهای سرمایهگذاری و تأمین مالی میشود که بر روی حسابهای وجوه نقد اثری ندارند.
به عنوان مثال تبدیل بدهیهای قابل تبدیل به سهام عادی، سهام منتشر شده برای تحصیل داراییهای غیر پولی سود پردخت شده به صورت دارایی غیر نقدی و معاوضه داراییهای غیر پولی. APB شماره 19 یکی از چهار تعیرف نقد، نقد به علاوه شبه نقد ( اوراق بهاردار کوتاه مدت و دیگر سرمایهگذاریهای موقت ) داراییهایی که سریع به نقد تبدیل میشوند و سرمایه در گردش را مجاز دانسته است. مرحلة دوم تعیین اثر معاملات صورت حساب سود و زیان بر روی تراز وجوه میباشد. سود و زیان باید به دقت تجزیه و تحلیل شده و اقلامی که بر روی تراز وجوه تأثیر ندارند اصلاح شوند. برای مثال اگر وجوه به عنوان سرمایه در گردش تعریف شوند همة اقلام بدهکار و بستانکار صورت سود و زیان که هیچ تطابقی با اقلام بدهکار و بستانکار داراییها و بدهیهای جاری ندارند جدا شوند، هزینه استهلاک نمونهای از موارد فوق میباشد. بستانکار مربوط به استهلاک انباشته یک حساب غیر نقد میباشد. بعد از اصلاحات مربوط به درآمد مقدار و مانده اصلاح شده در صورتیکه دارای ماندة بستانکار داراییها و بدهی های جاری ندارند جدا شوند، هزینه استهلاک نمونه ای از موارد فوق میباشد. بستانکار مربوط به استهلاک انباشته یک حساب غیر نقد میباشد. بعد از اصلاحات مربوط به درآمد مقدار و مانده اصلاح شده در صورتی که دارای ماندة بستانکار باشد به عنوان یکی از منابع طبقهبندی میشود ( سود خالص اصلاح شده) و اگر دارای ماندة بدهکار باشد به عنوان مصارف طبقهبندی میشود ( زیان اصلاح شده). این طبقهبندی با بند ا- الف) در شکل 1-11 در تطابق میباشد. اصلاحات اصلی مربوط به سود هنگامی که وجوه به عنوان سرمایه در گردش تعریف میشوند در شکل 2-11 نمایش داده شده است
الزامات صورت گردش وجوه نقد:
ساختار صورت گردش وجوه نقد، دریافتها و پرداختهای نقدی را به فعالیتهای عملیاتی و سرمایهگذاری و تأمین مالی طبقهبندی میکند. این طبقهبندی با چارچوب منابع و مصارف در صورت تغییرات در وضعیت مالی مطابقت دارد و لیکن روش طبقهبندی در 3 طبقه به وضوح جریانات نقدی را به اقلام مربوط به خالص جریانهای عملیاتی، جریانهای تأمین مالی و جریانهای سرمایهگذاری تفکیک میکند. در مقایسه ساختار منابع و مصارف با صورت گردش وجوه نقد، روش منابع و مصارف به روابط بدهکاری و بستانکاری حسابداری شکل 1-11 میپردازد. وجه نقد به عنوان نقد در دسترس – وجوه بین راهی و معادل وجه نقد میباشد. معادل وجه نقد سرمایهگذاریهای با نقدینگی بالایی میباشد که قابل تبدیل به مقدار مشخصی از وجه نقد میباشد و دارای تاریخ سررسید کوتاه مدتی میباشد ( عموماً تاریخ سر رسید اولیه آن 3 ماه و کمتر از آن میباشد) مشابه APB شماره 19 در صورت گردش وجوه نقد اقلام غیر نقدی مربوط به معاملات سرمایهگذاری و تأمین مالی را به عنوان یک مکمل برای صورت گردش وجوه نقد در یک جدول و فرمت مشخص افشاء میشود.
این روش معرف مفهوم جامع بودن گزارشگری مربوط به جریان وجوه میباشد. صورت گردش وجوه نقد، این اطمینان را به ما میدهد که همة اقلام بدهکار بستانکار مربوط به معاملات شرکت در نظر گرفته شده است و در صورت گردش وجوه نقد ارائه میگردد. یک مثال از فرمت پیشنهادی در شکل 3-11 نمایش داده شده است در صورت گردش وجوه نقد جریانات نقدی به جریانات حاصل از فعالیتهای عملیاتی، سرمایهگذاری و تأمین مالی تفکیک شده است.
هر چند این نوع سازماندهی فراهم کنندة قبات رویه بیشتری در مقایسه با صورت تغییرات در وضعیت مالی میباشد و دارای قابلیت مقایسه بیشتری است. 3 عضو هیئت تدوین کنندة استانداردهای مالی مخالف این نوع طبقهبندی صورت گردش وجوه نقد بودند زیرا آنها اعتقاد داشتند که بهره و سود سهام دریافتی از فعالیتهای سرمایهگذاری و نه از فعالیتهای عملیاتی ناشی میشوند همچنانکه در پاراگراف 22 استاندارد بیان گردیده است همچنین بهره پرداختی به عنوان یکی از فعالیتهای تأمین مالی و نه فعالیتهای عملیاتی میباشد. پاراگراف 23 استاندارد.
این استاندارد بیان میدارد که گردش نقدی عملیاتی ممکن است به روشهای مستقیم و غر مستقیم ارائه شود. روش مستقیم گردش وجوه نقد مربوط به طبقبندی درآمد، هزینه مربوط به کالای فروش رفته و دیگر هزینهها طبق صورت سود و زیان گزارش مینماید. در روش غیر مستقیم یا روش صورت مغایرت، با سود و زیان تحقق یافته شروع میشود و لذا به نظر میرسد که FASB موافق این روش میباشد و لیکن در هر 2 روش پیشنهادی هیات تدوین استانداردهای مالی متذکر گردید که روش مستقیم دارای هزینه بیشتری میباشد زیرا اکثر شرکتها ساختار ثبت حسابداری متناسب جهت تهیه صورت گردش وجوه نقد را برای فراهم کردن اطلاعات ضروری ندارند.
مروری بر زندگینامه «کارل تئوری درایر»
«مقدمه»
به طور کلی سینمای هنری یا آوانگارد روایی در برگیرندهی جنبش هایی چون اکسپرسیونسیم آلمان، مکتب مونتاژ شوروی، اکسپرسیونسیم های فرانسوی مثل ژان اپستاین و ژرمن دولاک و کارگردانهای مستقلی چون ابل گانس وف. و مورنائو و کارل تئودور درایر است. آنهاهم چون نقاش – فیلمسازان در مقابل فیلم تجاری به نفع سینمای فرهنگی قد علم کردند تا آنرا از لحاظ مقام و عمق به پایه ای دیگری هنرها برسانند در دوران سینمای صامت که مانع زبان در میان نبود فیلمهای بسیار تصویری آنها همچون فیلمهای متعارف رقیب شان، هالیوود در تمام دنیا مخاطب داشت. یکی از این شخصیتهای مهم وتآثیر گذار مکتب آوانگار دروایی کارل تئودور درایراست. بطور کلی درایر یکی از شخصیتهای اصلی معبد سینمای دانمارک است. آثار او کامل ترین نمونه های درهم آمیزی گرایشهای اکسپرسیونیستی بااندیشمندی موشکاف فیگوراتیو هستند. در آثار وی پیچیدگی و ابهام های رئالیسم ادبی و تئاتری اواخر قرن نوزدهم نمایان بود. علاقه او به روانشناسی و تضادهای میان ناخودآگاه و عناصر خود گرای کنش های انسانی از نخستین فیلم او (رئیس جمهور- 1919) و فیلم اپیزودیک (برگهایی از کتاب شیطان – 1921) آشکار است و در (ارباب خانه) به سطح جدیدی از تکامل می رسد. فیلم اخیر را شرکت جدید و رقیب نوردیسک بالاریوم. به ریاست لاولاوریتسن درسال 1925 تهیه کرد. پس از جنگ جهانی اول سینمای دانمارک به تدریج افول کرد و درایر تنها نابغه ی سینمای کشورش باقی ماند او به ناچار کارش را در خارج از دانمارک، در نروژ، سوئد، آلمان و فرانسه ادامه داد.
(تاریخ تحلیلی سینمای جهان – جفری ناول اسمیت)
کارل تئودور درایر (1889-1968) وی که پسر نامشروع یک پیشخدمت و یک کارخانه دار سوئدی بود در کپنهاگ به دنیا آمد. و در همانجا بزرگ شد و به واسطه ی خانواده ای که او را به فرزندی پذیرفته بودند دوران کودکی اش خالی از عشق و مصیبت بار گذشت او که قصد داشت هر چه زودتر درآمدی برای خود دست وپا کند به عنوان ناقد تئاتر و گزارشگر هواشناسی درروزنامه ای دانمارکی مشغول به کار شد. او همچنین کار فیلمنامه نویسی را آغاز کرد و اولین فیلم نامه اش در 1912 به فیلم درآمد سال بعد برای کارآموزی در نوردیسک مشغول شد در آنجا به کارهای مختلف پرداخت و حدود بیست فیلمنامه نوشت او در سال 1919 نخستین فیلم خود به نام (رئیس جمهور) را کارگردانی کردکه ملودرامی بود با ساختار روایی گریفیثی و نچسب که بهر حال بیانگر درک بصری قوی اش بود درایر از این فیلم شگفت انگیز و چند 1پیزودی (برگهایی از کتاب شیطان ) را ساخت این فیلم تا اندازه ای تقلیدی از تعصب (گریفیث) بود و در سال 1919 تولید شد اما تا سال 1921 اکران نشد. درایر جوان ثابت کرد که در مسائل میزانسن و انتخاب و هدایت بازیگران فردی کمال گرا و وسواسی است. این امر باعث جدایی او از نوردیسک و فعالیت مستقلش شد وهمین استقلال باعث شد تا باقی فیلمهای صامتش را در پنج کشور مختلف بسازد درایر فیلم (بیوه پارسون) 1920 را در نروژ و برای شرکت SVENSK FILMINDUSTRI ساخت این فیلم درعین حال که از لحاظ سبک وامدار شوستروم و استیلر است گرایش آشکار درایر را به تحلیل شخصیت به قیمت از دست دادن روایت نشان می دهد این نکته در فیلم (میکائیل) که درایر آنرا در سال 1924 در آلمان ساخت نیز دیده می شود.
داستان این فیلم در باره ی مثلث عشقی و عاطفی است که یک نقاش و مدل مرد او و زنی نجیب زاده و روس رابه هم پیوند می دهد که مدل نقاش را اغفال می کند و در واقع منبع الهام نقاش را می دزد این فیلم اگر چه سرشار از اشارات سبمولیستی است (که بخش اعظم آنها متعلق به رمان هرمان بانگ است که فیلمنامه اقتباسی از آن بود.) در واقع بیانگر نخستین تلاش درایر برای تحلیل زندگی درونی شخصیتها در مناسبت با محیط شان بود.
خلاصه داستان فیلم:
درقرن پانزدهم میلادی ارتش اشغالگر انگلستان رهبر نیروهای مقاومت فرانسه را که زنی روستایی به نام ژاندارک است به اتهام جادوگری به محاکمه میکشند. محاکمه هجده ماه به طول می انجامد و در روز آخر ژندارک که همچنان از همکاری با اشغالگران خودداری می کند به انتظار مرگ نشسته است…
4.خون آشام 1932
تهیه کننده : توبیس- کلانگ فیلم. فیلمنامه: کارل تئودور درایر، کریستین پول. برمبنای داستان (کارمیلا) نوشته ی شریدان لوفانو فیلمبرداران : رودولف ماته، لویی نه. موسیقی متن: ولفگانگ تسلر. بازیگران : یولیان وست،بارون نیکلاس دوگونت بورگ ، هانریت ژرار، یان هیرونیمکو، موریس شوتس، رناماندل، سیاه و سفید، به زبان اصلی.
خلاصه داستان فیلم:
دیویدگری، مردی جوان مسافری به دهکده ی دورافتاده ای می رسد ودر میهمان خانه باپیرمردی آشنا می شود. پیر مرد بسته ای به دیوید می دهد که تنها باید پس از مرگش آنرا باز کنند. دیوید از مهمانخانه خارج می شود و شکاربانی را تعقیب می کند تا به قصری می رسد که متعلق به پیرمرد است. درقصر، پیرمرد می میرد و دیوید بسته را می گشاید و کتابی را درباره ی خون آشامان مییابد و …
رتبه بندی وب سرویسها یکی از مباحث داغ تحقیقاتی در مهندسی وب است. رتبه بندیهای انجام شده در روشهای مختلفهرکدام دارای مزایا و معایب مختص به خود است. اما آنچه مشخص است در الگوریتمهای ارائه شده توجه زیادی به انتظاراتکاربران نشده است و رتبه بندی تنها بر اساس پارامترهای کیفیتی ...
100 تست مهم دروس مدیریت ( تئوری ها - منابه انسانی - رفتار سازمانی ) ویژه کنکور دکتری با پاسخ های کاملا تشریحی تالیف دکتر جلیلیان در 22 صفحه pdf ...
اکنونکهدراقتصادجهانی،مشتریانبقایشرکترارقممی shy;زنند،شرکت shy;هادیگرنمی shy;توانندبهانتظاراتوخواسته shy;هایمشتریانبی shy;توجهباشند. آن shy;هابایدهمهفعالیت shy;هاوتوانمندی shy;هایخودرامتوجهرضایتمشتریکنند. میزانرضایتمشتری،موفقیتیا ...
دانلود پکیج ارشد پارسه قالب pdf با عنوان تئوری مدیریت پارسه ۳۳۸ ص ...